دوستان گرامی
ضمن فرستادن سلام به شما و به حضار شرکت کننده ، میخواهم احساس
احترام خویش را برای شما به مناسبت برگذاری چنین محفلی نیز ابراز کنم.
همانگونه که امکان شرکت و پاسخ مثبت بدعوت شما برایم میسر نشد ، درین
فشرده پیام برایم مقدور نیست که به زنده گی چند بعدی و زمینه های تبارز
شخصیت و اندیشه ورزی و شاعری مولانای بلخی بپردازم .
کاری را که میشود گفته مولانا شناسان از زمانه های بسیاری بدینسو در پی
تحقق آن بوده اند . من درین پیام بدانسوی دیگر ، به چهره یی از انگیزه
های آن محافلی اشاره میکنم که یاد کردهای مولانا و بیدل و دیگر چهره
های شامخ اندیشه و شعر و ادب حیثیت نقابی را برای ایشان می گیرد
تا در پشت آن ضدیتی را که در حوزه اندیشه و یا عمل با هسته های اساسی
فکری مولانا داشته اند، بپوشانند. مثلا اگر شکنجه گر و مردم آزار و
انسان آغشته با اندیشه و افکاری که در هیأت بافت افکار مولانا راهی
نداشته است ، داعیهء دفاع از مولانا را سر میدهد ؛ اگر جمله دان و
قلمزنی که جانب نهادهای خونریز را الزام کرده است ، درفش دفاع از
مولانا و بیدل و . . . را با دست های شناخته شده خونین و لرزان و وجدان
معذب و خفته بلند میکند ؛ اگر متعصب تنگنظر و پیش پای بین گروهی، بخشی
از انسانها را بردیگران شایسته میداند و. . . اگر آدم چوکی پرست و
پرزه دستگاه و ماشین تمنیات بیگانگان ، تفنن و شوق نام و ادعای فهم
اندیشه های مولانا را عوامفریبانه سر میدهد ، در چنین حالی که چون
مصیبتی در جامعه ما وجود نیز دارد ؛ امر معرفی راستین مولانا و ضرورت
فاصله گیری با چنین چهره ها مطرح میگردد .
چنین است که می پندارم همانگونه که مقام بلند مولانا جلال الدین محمد
بلخی – رومی ، در جایگاه شایسته ارجگزاری راه یافته و ادامه یافته است
،مکث به روی زنده گی او در نبشته ها و گرد هم آیی های مناسبتی نیز
محتاج متحول شدن و کاربرد نگرش های شفاف ودقیق باشد .
این پندارهنگامی با نگرانی های بیشتر پدید میاید که ما مولانا را به
عنوان اندیشه ورز پر تلاش و شاعرنوآور و صوفی وارسته ، شورانگیز در
حول اندیشه به انسان و سرنوشت او ، جدا از همکاری وهمسنگری با انسانهای
آدم آزار میابیم .
جان سخن نیز در متحول شدن و تداوم یاد از او درین انگیزه پویا نهفته
است . و با اتخاذ چنین موقف است که میتواند راه و رسم وسنت نیکوی یاد
واره ها در حوزه خدمت به امر انسانیت به سامان بنشیند . وبا چنین موقف
است که با محافل و اشخاصی که از مولانا و امثال او برای شهوت سخن و
ذخایر لفظی عوامفریبانه و فخرفروشانه سوء استفاده میکنند ، مرزبندی
لازم به عمل میاید . از روی نتایج همیمن انگیزه ها ونتایج عملی آن است
که چشم ما به ته دل فرهنگیان گوناگون و دلایل جدا افتاده گیهای کنونی
هم میرسد .
آرزو دارم محفل شما در جبین خویش ، دارنده چنین نشانی از انگیزه
انسانی و رو به رشد و تکامل آن بزرگوار باشد . تا باشد در زمانه یی که
خوار شماری و تحقیر و توهین انسان و شخصیت انسانی در جامعه دردمند ما
به امر عادی تبدیل میشود ، در کنار سایر تکانه های گسست آمیز با این
عادت ، انگیزشی باشد در خور نیاز احترام به انسان .
با طلب
همه خوبی ها
نصیر مهرین
هامبورگ
دهم دسامبر 2007
|