در
ارزیابی ازپدیدآوری و گونهء پدیدآیی و مصیبت آوری تروریسم سالیان پسین
نیزگمانی نتوان راه داد که هراس ها و اندوه های بیشماری را برمردم
منطقه تحمیل میکند . مردمی که سالهای بیشمار در زیرفشار گونه های مختلف
انسان آزاری و نابودی های بدنی امکانات وفرصت های زیادی را از دست
دادند ، اینک چند سال میشود که با ویروسی مواجه شده اند که در هوا
وفضای مشابه ؛ پیکرخوار بی رحم وخونریز آنها شده است . زمینه های رویش
و رشد وعوامل داخلی ، منطقه یی ومساعدت های جهانی پدید آیی آن مستلزم
بحث ومکث بیشتر است .
موضوعی که نظر صاحب نظران بیشماری رابرای این منظور ژرف اندیشانه همین
اکنون نیز جلب کرده است . آنچه درین تأمل فشرده مورد نظراست ، مکث به
گونه یی از توسل به خود کشی های همراه با جمعیت کشی میباشد که مرزهای
فلسطین را درنوردیده در جان وتن عراقی ها لانه کرد وبا اوصاف و مشابه ،
دامن مردم افغانستان وپاکستان را گرفته است . نگرش به چنین سیری
ازکشتارهای هراس انگیزاست که الزام توجه به ویژه گیهای سیاسی وتاریخی
معضلات بحران آمیزهر حوزه تروریست زارا ایجاب میکند . و درهمین راستاست
که به چند معنایی وچند تعبیری ازتروریسم وکاربردهای متنوع آن نیز
سرمیخوریم . بگونه نمونه بخش قابل ملاحظه یی از رسانه های گروهی ومجامع
سیاسی مدافع اسراییل در جهان ، کلیه مخالفین آن را تروریست یاد کرده
اند . زیرا انسانها وچه بسا انسانهای بیشماری از بیگناهان و افراد غیر
نظامی را به قتل رسانیده اند . وحتا هنگامی که نبردی در حوزه نظامی
وجبهات آن جریان داشته است نیزنهادهای مخالف اسراییل را تروریست ها
نامیده اند .
و این درحالی بوده است که اقدامات وعملیات دولتی که همراه با کاربرد
وسایل پیشرفته انسانهای بیشماری به کام مرگ فروبرده است ، نه تنها چنین
نامی با ویژه گی تروریست دولتی حین تماس با آن ، محلی ار اعراب نداشته
است بلکه بافروگذاشت های قصدی واستقبال خموشانه دوپیامد دیگری را نیز
بر آن افزوده اند : نخست تشدید بذر نفرت وخشونت در سینه های مردمی که
طالب حق مشروع خود بوده اند ودو دیگر همزمان با رواج تروریسم دولتی
ومشارکت در نفس وجوهر قضیه که کشتار انسانها وجوه مشترک آنهاست ؛کارکرد
تروریستی این دومی را از حوزه شناخت ونقد تروریسم معاف کردند ! اما
فرهنگ تروریبست پروری بنابر موجودیت وتداوم بحران های مزمن به زودی
دامن گستراند .
چنین است که هنگام مکث روی کشتار های غم آمیز واندوهبار در فسلطین
واسراییل به زمینه ها وحیات تاریخی ، به حق تلفی به غصب سرزمین ها ، به
نداشتن برنامه های تفاهم آمیزوبه سوء استفاده های دولت های مخالف از
قضایا نیز مواجه میشویم . وچنین است که در ارزیابی ریشه یی پدید آیی
تروریسم ، نقش منفی یا رشد دهنده آن را که در سیاست های غلط نشانی
میشود ، نمیتوان نادیده گرفت .
این نقش را در سیاست
اشغالگرانه ایالات متحده امریکا که در عراق عملی شد ، بهتر میتوان
شناخت . قولی که بسیاری بر آنند ، عمل امریکا غلطی فاحشی بوده است .
واین غلطی به بهره گیری های بن لادنی نیزتغذیه گاه مساعد تبلیغاتی موقع
داده است .
کارگزاران وغلط کارانی که در
رشد این ویروس سهم داشتند دپلومات ماآبانه کنار میروند ، قربانی میشوند
تا غلطی ها محفوظ بمانند . می بینیم که وزیر دفاع متکبر پیشین امریکا
دور انداخته شد . صدراعظم پیشین انگلیس " بلیر " که برای سهمگیری در
حمله بر عراق کاسه داغتر از آش بود ، استعفا داد . در تعویض قدرت در
ایتالیا وهسپانیا تأثیر برجای نهاد . . . اما بدلیل حفظ سیاست غلط
وادامه آن ، آن پیامد های که متضمن بحران وتروریبست زایی در منطقه بود
، به حیات خویش ادامه داد . واین ادامه حیات پیکر های مساعد را بیش از
پیش طعمه آسیب پذیری قرار داد . که از جمله میتوان انتحار های سیاسی
پسین را در پاکستان یاد آوری کرد . وهنگامی که پای تشبث ومکث به ویژه
گیهای پیدایش آن در پاکستان میرسد ، فراموش ما نمی شود که تا چه حدودی
آگاهانه ، نهاد های مختلف پاکستانی در فرستادن آن به افغانستان مشغول
بودند . آنچه که اکنون در افغانستنان نیز جان یافت وهمدیگر را کمک
میرسانند . پیش پای بینی سیاسی مقامات موثر پاکستانی ، آنها را از درک
وفهم این موضوع مانع میشده است تا دریابند که رشد این ویروس حتا بیشتر
از افغانستنان تن پاکستان را مورد حمله قرار خواهد داد .
از قراین بر میاید که اکنون در غرب نیز بیشتر متوجه زمینه های مساعد
هوا وفضای تروریبسم در پاکستان ونقش منفی سیاستهای غلط امریکا شده اند
. در ین ارتباط
Bernard Henri
Levyفیلسوف فرانسوی
ویکی از صاحبنظرانی که در امور پاکستان نیز دارنده صلاحیت ابرازنظر است
، ضمن اینکه میگوید " جنگ عراق غلط بوده است "، واز صحبتی یاد میکند
که با وزیر خارجه امریک
Condi
Rice
دااشته و در آن وی مدعی است که وزیر خارجه امریکا نیزبه این غلطی صحه
میگذارد .* ، به نقش منفی پاکستان برای رشد درد سر های که ار ناحیه
تروریسم بوجود میاید ، تأکید میکند .
اینک با توجه به سیر و گشت
وگذار این ویروس ، با توجه به ابعاد غم امیزو مرگ هزاران انسان بیگناه
وجوانانی که درمعرض سوء استفاده مذهبی قرار می گیرند وبا توجه به ابعاد
هراس آورآن ، پنداشته میشود که نباید آنچه را که در پیکر بخشی از مردم
افغانستان لانه کرده است ، بگونه غافل سازانه خویش محصول جوانان
پاکستانی بدانیم . درست که در پدید آیی آن نمیشود چنان نقش زیانمند
وتباهی آورانه را نادیده گرفت ؛ اما این مصیبت در درون خود جامعه ما
جای یافته است . جامعه ما چنان ویژه گیهای را دارانیست که درخودستایی
های خود فریبانه و درتبلیغات خصال نیکو زشتی هارا بدیگران نسبت میدهیم
.
درست آن است که خطر آن را دست کم نگیریم . ویژه گی تروریسم کنونی
دوکشور در آن است که هر دو همدیگر را تن وجان یگانه میدانند . جوشش های
آنها باهم چنان است که هر آن جوان ویا طفل ونوجوانی از افغانستان را
برای خودکشی ومردم کشی در پاکستان اقناع میکنند وهمینطور از آنسوی
برای افغانستان.
شرط تعهد در مبارزه با این
تروریسم دراین موضع آزاد انه وموثر نیز است که در تقبیح ومحکومیت آن از
محکومیت قتل وآزاری که مردم افغانستان از قوای بین اللملی می بینند نیز
غافل نباشیم . بی گمان درین راستا ، لازمه مبارزه با تروریسم که
بازشناسی وتعمق به همه جوانب آن است ، به محکومیت همه اشکال وانواع
انسانکشی نیاز داریم که جامعه مادیده است . وچنین مأمولی بااتخاذ راه
ورش توضیحی واقناعی پردامنه ؛ با جلب مشارکت همه اقشار ونهادهای مخالف
با تروریسم به توفیق میرسد . آنانی که سلاح
B52
را دراختیار دارند وشب و روز
از قتل تروریست ها خبر میدهند ، در عرصه کار وزار خویش بخویش اندیشیده
ومیاندیشند . و در نتیجه مبارزه با تروریسم نیز شاهد نه تنها توفیقی از
جانب آنها نیستیم بلکه در پرورش این ویروس سهم قابل ملاحظه یی دارند .
*متن مصاحبه فیلسوف
فرانسوی در شماره22 نوامبر روزنامه دی ویلتDie
Welt المانی منتشر شده
است .
|