کابل ناتهـ kabulnath
هــــــنــــــــدو گذر
همدلان کابل ناتهـ
آرشيف صفحات اول
دريچهء تماس
Deutsch
دروازهً کابل
افسر رهبین
بیمی و خلسه یی
بوی بیتابی را با روحی که برایم باقیست، چندان حس میکنم که زخم، شگفتن را با دلی بیرون از خویشتن، جاریستم بر این سر زمین بی مرز تپیدن اگر چه نسیمی نیست دیگر از آن وزشهای مانوس، و بیم هست و خلسه نیز اما، شب از دود سوختن من، سیر نمیگردد. کابل
سال سوم شمارهً ٦٢ دسمبر 2007