چندیست
که اوضاع متشنج پاکستان، این کشور را با نگرانی فزاینده یی در محراق
توجه سران آن کشور و متحدین و حامیان جهانی اش قرارداده است. تنشهای
سیاسی و روشهای سیاسی و نظامی چند ماه پسین، گمانی برجای ننهاده است که
پاکستان آن جوانبی پنهان از انظار بحران خویش را نیز باید به نمایش
بگذارد.
سالها پیش،
تکلیف بحران های
اجتماعی و تاریخی که با بروز تنشهای ملیتی و قومی و با توسل به سلاح
مذهبی مشغله های سردمداران سیاسی و نظامی این کشور بود؛ با بروز وقایع
و رویدادهای پس از کودتای ثور در افغانستان همراه با هنرمندی سیاسی و
نظامی تا حدودی زیادی مداوای کاذب میافت.
تجاوز شوروی بر افغانستان
که انحراف از بحران پیشینه وکشانیدن ذهنیت به سوی افغانستان را برای
مدتی کمک رسانید ؛ نمیتوانست جلو سرانجام محتوم بروز اوضاعی را سد کند
که در پاکستان در انتظار آن نشسته بود. زیرا این عامل مشغول سازی
پاکستان در اوضاع افغانستان که با بهره گیری سوء مذهبی و دریافت
تجهیزات نظامی امریکا و چین نیزهمراه بود، در تداوم خویش، رشد نیروهای
مذهبی سیاسی را با بهرهمندی ازامکانات بیشتر وبهتر در نهاد ها وساختار
های گوناگون در پی داشت. وهنگا می که تمامی آن نهادها ( وزارت خارجه یی
ها، آس اس آی یی ها و احزاب مدتعصب مذهبی ونظامیان دولتی )، دست تأثیر
گزاری تبهکارانه در افغانستان یافتند ؛ حرص و ولع فزون طلبی نیز در
ابعاد بیشتری مشوق ادامه کار و زار پیشینه گردید.
اما حادثه 11 سپتامبر وآنچه
دولت ایالات متحده امریکا را دوباره بعنوان فعال دست اول در افغانستان
وارد عمل کرد، بدون واکنشهای در پاکستان نماند. درهمینجا گفتنی است که
این سپاه خونریز و سیاهکار طالبی و القایده یی ها نبودند که با سلاح در
دست داشته خونین وسینه های مملو از خشم در عقبگاه رهبردی پاکستان تدارک
برگشت و وحشت تروریسم را در انتظار نشستند ؛ بلکه متحدین وشرکای
پاکستانی آنها که در همه نهادهای بانفوذ وموثر دست فعال دارند، درفعل
وانفعال بروز نارضایتی بسر بردند. موجی را که مداخله امریکا در
افغانستان بسوی پاکستان پس زده بود، غرقاب های سیاسی و نظامی و
دردسرهای جدیدی را برای افغانستان و پاکستان با خودهمراه داشت.
صف آرایی هایی مشکل سازتر
سال پسین حاکی ازین دور تنش ها است. تشدید خونریزی و اعمال تروریستی
طالبان در افغانستان محدود نماند. طالبان پاکستان که تا دیروز ها در
کنار دولتیان خویش افغانستان را نمونه فردای خویش تصور کرده بودند،
شروع کردند تا از آن روش ها در داخل پاکستان استفاده کنند. آنها مصمم
هستند که برای عقاید خویش خون بریزند. پشتوانه های اجتماعی وعقیده یی
ومتناسب با سطح درک وفهم وفرهنگ آن جامعه و نیروهای برانگیخته شده
طالب روش خویش را ادامه خواهند داد.
ایالات متحده امریکا که
دربستر نشان دادن زور و خشم وقهر و سرکوب، تصویر غلطی از مبارزه با
تروریسم را درین چند سال بخوبی نشان داد، و درنتیجه اسباب رشد تروریسم
را درمنطقه فراهم آورده است، همزمان با وادار سازی دولت پاکستان برای
سرکوب ها، راه برگزیدن نیروهای سرکوبگر اما غیر نظامی چون حزب مردم را
برگذیده است. دولتیان و نظامیان در بحران ومشاهده فشارهای چند جانبه
بسر می برند.
سوال اینجاست که آیا بازگشت
حکومت غیر نظامیان در کاهش بحران وکوتاه کردن دست تروریسم در پاکستان
توفیقی حاصل خواهد کرد ؟ هرچند با توجه به ابعاد وعوامل زایش و رشد
تروریسم در پاکستان پاسخ به این پرسش نیز منفی تواند بود، با آنهم سیر
رشد تروریسم طالبی والقایده یی که در همجوشی وهمکاری دولت های غیر
نظامی پاکستان شکل گرفتنتد، گمانی برجای نمی نهد تا گفته شود که نه !
بیشتر این تصور قرین صحه
گزاری میابد که ایالات متحده امریکا و حکومت های پاکستان چه نظامی وچه
غیر نظامی با راه و روشی که در زمینه افغانستان خواهی برگزیده بودند،
سالیان متمادی با نتایج وبازتاب های آن در داخل پاکستان مواجه میباشند.
رشد پیکر انسان خوار تروریسم در پاکستان، به تنهایی از لایه های عقب
مانده جامعه تغذیه نمیکند، بلکه حامیان با نفوذ در نهادهای دولتی وقشر
ممتاز آن جامعه دارد.
ازینرو چه برگزاری انتخابات
بعنوان راه پایان دادن مشرف در ماه فبروری سال آینده عملی شود ویا نه،
دست این بحران ازسر جامعه یی که دارنده بمب اتومی است و لانه دست بازی
های بن لادنها، بزودی کوتاه نمیشود.
|