کابل ناتهـ، سید منیر سپاس، لاف همزیستی

کابل ناتهـ   kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سید منیر سپاس

لاف همیزیستی میزنیم اما تعصب کار ماست

 
 
 

                                           از تنگ  نظر خواهش همدردی نشاید

                                                                در فقر سخاوت به غم و حرص گدا است.

 

در کابل ناتهـ جان خواندم جدال سکها و اهل هنود و ساکنان کابل. این خبربرایم تازه ولی اندیشه و اعمال مسلمانان افغانستان در برابرهندوهای آن کهنه است بنابر تعالیم نادرست دینی مردم هنوز به فراخ نگری نرسیده اند و از خود رها نشده اند وتا زمانیکه از خود رها نشوی خدا شناسی سخت است و با خدا شدن ممکن نیست.

 

فراموشم نمی شود  وقت فلم های هندی رادر سینما ها به نمایش گذاشته میشد و من هم گاه گاهی فلم دیدن میرفتم هنگام نمایش بت ها در فلم های هندی تماشاچیان بر زمین تف میکردند گویا حرام بود دیدن بت،  اما دیدن فلم هندی نه و در صورت شنیدن الله اکبر  چک چک میکردند (کف میزدند) ... چنین بر خورد نتیجه حکمروایی حاکمان مان  وتعلیم عالمان مان(ملبس بر جامه ودستار) میباشد که بیشتر در فکر خویش بودند و استند تا بیداری مردم  و  دین  خدا، معرفت ما با دین و دین داری و تحمل ادیان دیگربنا برناکافی بودن آگاهی و سیستم ناقص تعلیمات دینی ما خیلی غیر قابل گفتگو، خشک و فقط برای  افتخار ما به دین ما بسنده کرده است.

 

ارمغان های مهاجرت و جنگ های ٣٠ سال اخیر نیز نباید از یاد برد تحایف  ذهنی که به وطنداران ما که به پاکستان این سرزمین دشمن اسلام به تحلیل باید نشست، ترویج  جهانی چهره خشن از اسلام از همین پاکستان آغاز می شود مدارس  دینی  در بسیاری از کشور های اسلامی وجود دارد ولی  افراطی و طالب دهشت افگن تربیه نمی کند؛ طالبان و القاعده را پا کستان به همکاری و همتبانی  امریکا بوجود آورد در پاکستان هموراه این اندیشه به مغزهای شان تزریق میشد و می شود که اگر کسی مانند طالبان و القاعده فکر نمی کند مسلمان نیست و غیر مسملمان حتی انسان نیست و کشتن شان روا ست که همهء اینها تعبیر و تفسیر غلط از اسلام را  و چسپیدن به شکل و نام (برای بدنام کردن دین اسلام) و دوری از معرقت با خداوند کریم است.

 

تنفر در مقابل عقاید و ادیان دیگر در پاکستان تولد دوباره یافت زیرا بعد از حصول آزادی هند از بریتانیا به نام همین مذهب، هند  پارچه پارچه شد نه برای مذاهب،  پاکستان خود را بر حسب هدایت انگلیس سر زمین مسلمانان نامید و هند را سر زمین هندوها درحالیکه مسلمانان هوشیار و بیدار هند در هند باقی ماندند چون این نیز نیرنگ دیگری انگلیس بود.

مهاجرین افغان نیز که در پاکستانن بودند  از این پرازیت سیاسی بی بهره معاف نماندند و مردم قلاچه کابل که اکنون این حالت به وجود آورده اند نیز شاید پاکستان دیده باشند.

 

تنگ نظری  دینی در وطن ما بدبختانه جز فرهنگ شده است، وقتی تنفر در مقابل عقاید دیگران  با پرازیت سیاست و درد غریبی در جامعه ما یک جا می شوند  این جامعه را جز اجتماع بیمار و تک اندیش چیزدیگری نمی توان نام نهاد.

 

در چنین حالت از مردم  قلعه چه، چه انتظار می توان داشت ما باید از آن جمعیت حدود ٢٠٠٠٠٠ نفری هندوان و سیکهـ مان که اکنون در حدود ٣٠٠ خانواده  بیش باقی نمانده اند حمایت کنیم دولت در قانون اساسی جدید ازادی ادیان دیگر را مطابق قانون تضمین می کند انهاییکه صهونیست وار مانند اقوام نیکاشان عزیزان هندوان  و سیکهـ مارا از شهر شان به بیرون از شهر برای اجرای مراسم سوزاندن میت تشویق میدارند کار دیگری نمی کنند فقط همان بر خورد اسراییل با فلسطین امروز یا بمیر و یا برو.

 

 شهر داری کابل و حکومت افغانستان باید درز مینه دست به کار شوند تا میت دیگری از همباوران دیروز مان انتظار نماند و مطمینم این معضله را با اندک خرد اندیشی حل می توانند. اکتوبر 2007

 

**********

دروازهً کابل

 

سال سوم                  شمارهً ۵۷       اکتوبر       2007