کابل ناتهـ، ا. سیستانی مشورتی به هموطنان هندو و سیکهـ

کابل ناتهـ   kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۱.سیستانی

مشورتی به هموطنان سیکهـ وهندو
واشارتی به موارد نقض حقوق شان در سی سال اخیر

 
 
 

به گواهی تاریخ و نوشته های مورخین افغانی منتشره درکابل ناتهـ، هندوهای کابل، مالکین ووارثین اصلی کابل وکاپیسا تا اتک اند و اینها بودند که بیش از دوقرن در برابر حملات اعراب مقاومت کردند واز دین وفرهنگ وشرف خود مردانه دفاع نمودند ولشکرهای متجاوزعربی را با شکست روبروساخته اند، اما سرانجام در مقابله با لشکرهای هموطنان خود از جمله صفاریها مجبور شدند دین اسلام را بپذیرند وبتدریج به اقلیت کوچکی مبدل گردند.  در سه دهه اخیر این اقلیت بارها مورد تحقیروتجاوز هموطنان خود قرارگرفته اند و دار وندار شان به غارت رفته است.  پنج مورد از این نقض حقوق شان برشمرده میشود:

 

۱- هنوز دوهفته از پیروزی کودتای ثورسپری نشده بود که یکی از روشنفکران سرشناس کشوردر راس گروهی ازهمفکران خود بقصد غارت و چپاول ویا تجاوز برمال وناموس خانواده یی به منزل یکی ازبرادران هندو در شیرپور (آغاز وزیراکبر خان مینه)  داخل گردید وبراثر داد وفریاد اهل خانواده از سوی نیروهای امنیتی دستگیر ودر تلویزوین افغانستان به مردم نشان داده شد.واز این لحاظ روشنفکران افغان راغرق حیرت وخجالت نمود وخجالت آورتر اینکه هیچ یک از قلم بدستان در مذمت این عمل آن روشنفکر واکنشی نشان نداد.

 

۲- در سال ۱۹۸۹شهر قندز از سوی نیروهای حزب اسلامی وجمعیت اسلامی  برای چندروزی اشغال گردید،اما دوباره از طرف قوت های ضربتی دولت از چنگ برادران جهادی بیرون گردید مگر دراین هرج ومرج تعدادی از دختران و زنان هندوان قندز توسط برادران جهادی اختطاف و ربوده شدند وازاین لحاظ خانواده های بسیاری از هندوان را داغدار ساختند.

 

۳- در سال ۱۹۹۲، پس از اشغال کابل، توسط مجاهدین ، هندوان وسیکهـ کارته پروان از طرف افراد شورای نظار مورد غارت وچپاول قرارگرفتند وآنطورکه یکی از این افراد برای من نحوه غارت خود را تعریف میکرد، آنها با شکنجه دادن زنان و دختران،مردان خانوده  رامجبور میکردند تا نهفتگاه پولهای نقد خود را نشان بدهند وحیات خود را دوباره بخرند. بعد ها شنیدم که مافیای شورای نظار به غصب خانه های هندوان با توسل به زور وتهدید به مرگ مالکان منازل در کارته پروان می پرداختند ومالک را مجبور میکردند تا سند ملکیت خانه را به افراد متجاوز مسترد کنند ودر زیر آن از گرفتن قیمت خانه رسید بنویسند وامضا کنند. وچه بسا که بعد از امضا کشته میشدند ودر چاه های خانه خود دفن میگردیدند.

عده ای که جان خود را از این مهلکه نجات دادند واز کشور فرارکردند نیزخانه هایشان از طرف زورگویان شورای نظارغصب شده ومالکان اصلی بعد از بازگشت به کشور باوجود در دست داشتن اسناد ملکیت واوامر ریاست جمهوری  وسایر مقامات ذیربط، تاهنوز نتوانسته اند به استرداد خانه خود موفق گردند وبناچار در درهمسال پناه گرفته اند.زیرا هنوزهم مقامات مهم در حکومت وپارلمان در دست منسوبین شورای نظاراست که تن به قانون و اوامرحکومت  کرزی قایل نمیدهند.

۴-  در دورهء نامیمون طالبان ، هندوان بیش از پیش مورد توهین وهتک حرمت قرارگرفتند وبرای تمیز شان از مسلمانان مجبور به پپوشیدن علامهء فارقه شدند ومکانهای مقدس شان مورد توهین قرارگرفت تا آنجا که هندوان درهندوستان دست به عمل بالمثل زدند ونسبت به مساجد مسلمانان بی حرمتی کردند.

۵- اینک خبر دردناک برخورداهالی قلاچه با مردهء یکی از درگذشته گان سیکهـ درسپتمبر گذشته هر آدم  با انصاف را بی دریغ در پهلوی اقلیت هندوی مظلوم قرار میدهد تا بگوید که قلعه چه محل به آتشسپاری در گذشته گان هندوان وسیکان کابل است.

اما این موضع گیری هیچ درد هندوان را تا درازمدت دوا کرده نمیتواند واین مشکل دوباره  بروزخواهد نمود. زیرا که بوی سوختن گوشت مرده واقعاً برای مردم محل آذیت کننده است وتا دوسه روز باعث درد سر وتهوع انسانهای دور وبرمحل خواهد بود.*

 در شرایط کنونی ولومردم خود سرانه در قلعه چه خانه ساخته باشند از قدرت حکومت برون است که خانه های مردم را ویران کند  تا محل به آتش سپاری درگذشته گان هندوان وسیع تر شود.چنین چیزی امکان ندارد وباعث اصطکاک میان هندوان وباشندگان محل میگردد واین به حال اقلیت هندو خطرناک خواهد بود.

نباید از نظر دور داشت که طی سالهای حاکمیت تنظیمها برخی ازجهادیها خود سرانه ویا در بدل قیمت در این محل به ساختن سرپناه پرداخته اند واین روند بخصوص پس از طالبان، در دوره حکومت موقت وحکومت انتقالی در شرایط رشد مافیای غصب زمین، بیش از پیش ادامه یافته است .علاوتاً سرا زیرشدن سیل آوارگان ومهاجران از پاکستان وایران به کابل،سبب شده تا هریک از این آوارگان قبل از پیدا کردن کار وشغل اولترغم سرپناه برای خانواده خود را بخورند.بدون تردید این مردم با صرف آخرین پولی که از خارج باخود آورده بودند چند بسوه  زمین بی صاحب را از مراجع قانونی یا غیر قانونی بدست آورده وبرای خود سرپناهی ساخته اند وبه هیچ صورتی حاضر به تخلیه سرپناه خود نخواهند شد مگر آنکه دولت برای آنها خانه وسرپناه دیگری بدهد واین چیزی است ناممکن. مشورت من به برادران هندو وسیکهـ این است تا برای نجات از هرگونه برخورد مذهبی ویا فزیکی میان هندوان ومسلمانان محل، جای به آتش سپاری مردگان خود را تغییر دهند ومثلاً در چار اسیاب ویا محل منار چکری  ویا دشت بابوبس** زمینی را انتخاب کنند که اقلاً ده کیلومتر از محل سکونت مردم دورتر باشد وسربی دردخود را با مافیای غصب زمین که دروضعیت فعلی زور حکومت به آنها نمیرسد، به  درد نیاورند.محل به آتش سپاری قلاچه به هیچصورت از خانه های لوکس غصب شده هندوان در کارته پروان توسط همین مافیا با ارزش تر نیست.دیگر خود خیر خود را بهتر درک خواهی نمود. ختم۳۰/ سپتمبر ۲۰۰۷

 

یاد داشت کابل ناتهـ:

 

با عرض سپاس از جناب کاندید ای اکادمیسن سیستانی صاحب ـ  دو مطلب را در نوشته پر از احساس و دلسوزی و ندای انسانی شان ـ قابل توضیح میدانم:

 

*- منحیث شاهد عینی حاضرم به مقدساتم سوگند یاد کنم که غلط نگویم هرچه درین باب بگویم، راست گویم : که از سن چهارده سالگی تا اکنون که پایم به لب گور رسیده است، باره ها در کابل برین در مراسم آتشسپاری اشتراک کرده ام و هییچگاهی هنگام آتشسپاری میت بوی و تعفنی به مشامم نرسیده است. به دلیل اینکه مقدار چوب وافر بوده و در مدت زمان اندک میت را به خاکستر مبدل میکند. یادم نمی آید که به احدی در روند مراسم آتشسپاری حالت تهوع دست داده باشد در حالیکه زمان موجودیت اشتراک کننده گان مراسم در  محل آتشسپاری بیشر از سه ربع یک ساعت را احتوا میکند.

 

**- استاد معظم برای شما معلوم است که بعد از 2001 چه در زمان دولت مؤقت  و چه در عصر دولت آقای کرزی  و پارلمان انتخابی، ارگانهای امنیتی قدرت آن را نداشته اند ، که در مرکز شهر کابل امینیت تامین بکنند چه رسد به چارآسیاب ویا ده سبز. هرگاه این امکان موجود هم باشد، به یقیین هر بار هندوان و سیکهـ های غمزده سرلوچ و تن لوچ از آنجا برخواهند گشت آنهم که اگر کفنکش حرمت مرده را نگهدارد.

 

بهتر آنست که بنابر قدامت تاریخی محل آتشسپاری در کابل، حق به حقدار رسد. مسوؤلین امور و چندخانوار محل فرموده رسول مقبول را در عمل و گفتار بپذیرند آنچه که بخود نمی پسندی به دیگران مپسند.

با حرمت ایشور داس

 

**********

دروازهً کابل

 

سال سوم                  شمارهً 58       اکتوبر       2007