کابل ناتهـ، داکتر احسان مل، وجدان چیست؟

کابل ناتهـ   kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پوهندوی دوكتور سید حسام مل

وجدان چیست؟

 
 
 

 وجدان عبارت از توانایی، اگاهی، یا احساسی است كه مبنی بر عملكرد فعلیكه مخالف ارزش معنوی ما پنداشته شود در ما احساس ندامت وپشیمانی را خلق نماید. ویا اینكه قبل از اجرای عمل نا پسند انگیزه و ناگواری آن به اطلاع ارزیابی قضاوت ما مواصلت نماید. البته همچو احساس واگاهی كاملاً عقلانی مواصلت نمی نمایید، بلكه ما را وامیدارد تا اطلاعیه واگاهی موا صلت شده را در معرض ازمایش فكری قرار داده وبا در نظر داشت حكم وهدایت اخلاقی خویش، اطلاعیه حاصله را بازنگری وتحلیل نموده تصمیم گیریم كه از تكرار آن روش وعمل كه مخالف ارزش معنوی ما است اجتناب ورزیم.
فلهذا این توانایی واگاهی ویا احسا س را كنا تاً صدای وجدان می نامند
.

 

ویا به عباره دیگر، اكثراً می اندیشیم كه یك نوع صدا یا اواز در مخیله ما طنین انداز میشود وما را داخلاً مخاطب قرار میدهد كه كدام عمل پسند وكدام عمل نا پسند وخلاف ارزش ومیل معنوی واخلاقی ما میباشد، پس درینصورت لازم می افتد تا این اعمال پسند ونا پسند را با در نظر داشت محك توانایی، اگاهی و احساس در دست داشته خویش ارزیابی نموده عمل مورد پسند را اجرا واز اجرای عمل نا پسند خودداری نمایم.

 

باید بخاطر باشد كه هر شخص وجدان فردی منحصر بخود دارد، كه از نظر اخلاقی  منحصر بخود به انجام یك عمل عاجلاً اقدام مینماید ویا از انجام عاجل آن خودداری میورزد. پس كدام صدا وانگیزه است  كه داخلاً با ما حرف میزند؟ ایا این آواز صدای وجدان ا ست؟ پس منبع این صدا كدام ا ست ویا این صدا از كجا مواصلت مینماید ؟

 

از نظر پیروان مذهبی ا سانترین جواب قابل دسترس  همانا آواز غیبی ویا آواز ماورای طیبیعت وخارق العاده است كه كنجكاوی بیشتر پیرامون آن از نظرآنها گناه تلقی میگردد.

 

كه البته گفته فوق از نظر پیروان غیر مذهبی قابل پذیرش نه میباشد. اینها كه خودرا به گروپ هیومنستها، بشر دوستان واهل قلم ودانش می نامند به ارتبا ط موضوع این چنین  فكر میكنند، آنها میگویند كه:
وجدان یك تفكر است وهر شخص منحصر بخود یك نوع منبع موثق اخلاقی ویا مورال داخلی دارد كه صدا ها وآواز های رسیده به مغزش را باهم وصل ویا مفصل بندی می نماید، و حاصل جمع این تركیبات واتصال آواز ها را طور خاص با در نظر داشت وضع موجود در دست داشته بكار میبرد، به این معنی كه وجدان پیرامون چیزی حكم وفرمان می راند، این حكم وفرمان ویا خود نگری در واقیعت بصورت ذاتی وبا لنفسیهی خود دانستگی پیرامون اجرای عمل، یا خود داری از اجرای فعل یا قناعت ویا گناه ا ست.پس وجدان اختصاراً یك استعداد فكری دماغ منحصر بفرد میباشد.

 

فعالیتهای فزیولوژیكی دماغ به شخص اگاهی اخلاقی را پیشكش می نماید، ولی این تحلیل كاملاً درست و صحیح نیست، زیرا تغيیرات وتفاوت های قابل ملاحظه بین كلچرهای مختلف وافراد مختلف موجود بوده، نظری را كه به ارتباط مورال یا اخلاق، دانش و اگاهی  روشن ذكر كردیم خود سوال بر انگیز ا ست، یا به عباره دیگر این مفكوره كه گویا بصیرت اخلاقی دریك بخش دماغ خلق میگردد از نظر علمی غیر قابل قبول وپذیرش ا ست.

 

وقتیكه ما  احساس  نارامی وجدان را  نزد خود به برسی می گیریم یا عاجلاً وجدان خودرا سرزنش می نمایم در انصورت احساس ما درین پروسه داخل میباشد، پس وجدان ممكن كه یك عنصر احساس باشد، كه این احساس ممكن احساس گناه، قناعت ویا هم غرور و تكبر باشد، كه این تو ضیحات یك بخشی از موضوع قابل بحث بشمار میرود ولی به معنی توضیح كامل وجدان محسوب نه میگردد زیرا این احساس واگاهی اینقدر ساده وبسیط نه میباشد، بلكه ا ساس این احساس بر بنیاد عقیده و باور مبنی بر درست بودن ودرست  نبودن آن گذاشته شده ا ست.اگر نزد ما این احساس رخ بدهد كه در انجام عملكرد یك  فعل مرتكب گناه شده ایم، این احسا س گناه دو تصور را در نزد ما خلق میكند:

 

اول اینكه غلط ویا اشتباه كرده ایم. دوم اینكه مسولیت داشتیم تا به انجام آن عمل مبادرت میورزیدیم، پس درك وجدان از همچو احساس به تنهایی احساس ما را اجازه نخواهد داد كه حدس وگمان را محاسبه نمایم، در صورتیكه شناخت ومعرفت  بصورت طبعی موجود باشد. درینجا راجع به منبع صدای وجدان نكته قابل تذكر ممكن این هم باشد كه این صدا و آواز وجدان از فراگیری واموزش اجتماع به شخص مواصلت نماید، در انصورت ما این صدا را محصول اموزش از اجتماع می نامیم. مثلا ما در فامیل واجتماع خود طوری می اندیشیم كه چه چیزها درست وچه چیزها نا درست است ویا به عباره دیگر كدام اعمال ما قابل پسند ویا كدام اعمال ما غیر قابل پسند فامیل واجتماع می باشد.

 

 در صورتیكه به  اجرای اعمال نا پسند ونادرست خلاف توقع صدای اجتماع عمل نمایيم در آنصورت در مقابل صدای فامیل واجتماع خویش تمرد نموده ایم، پس میتوان گفت كه ما  ناگذیر در تحت فرمان ودیكتی صدایی اجتماع خویش می باشیم، به ارتباط صدای وجدان انچه را كه ما برای خود رقم زده ایم ویا ساخته ایم همانا، تجارب شخصی، احسا س مندراوری، آموزش اجتماعی دریافت های علمی وآموزش از مذاهب می باشد، پس درك هیو مینیستی به یك شخص این اجازه را میدهد كه از دریافت های متذكره فوق وبا استفاده از آن اموخته ها نظریات،عقاید واحساس خود را تبارز بدهد، لذا میتوان گفت كه صدای وجدان الهام غیبی نیست، بلكه وجدان كرتیك وانتقاد بالنفسهی نسبت عملكرد آن فعلی كه مخالف ارزش معنوی و قضاوت  اخلاقی ما باشد بوده و سجایایی ما زاده محیط پیرامون ما میباشد.

 

                                                                                                    پایان

مضمون فوق  با ا ستفاده از منابع علمی وطبی اماده گردیده، اگر از نظر خواننده كاستی ونا درستی داشته باشد به بزرگواری خویش در تصحیح آن اینجانب را كمك نماید با تقدیم احترامات مخلصانه.

 دوكتور حسام مل

 

**********

دروازهً کابل

 

سال سوم                  شمارهً ٦٦       سپتمبر       2007