کابل ناتهـ، واحد حکیمزاده، شاه امال الله خان در آیینه تاریخ

کابل ناتهـ   kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



 

شاه امان الله در آیینه تاریخ

 

 

نگارنده: واحد صلجو (حکیمزاده)

 

 

صدوپنجاه سال قبل از امروز دگراندیشی و نواندیشی با طرز نو و دیدگاه عالی با نوآوری در پیوند با خانواده دربار راه استقلال را باز نمود.

 

افکار آزادیخواهانه استقلال طالبانه در پیوند مستقیم با تغییرات عصر و پیشرفت روح آزادیخواهی در اروپا، رشد معارف و نشرات، ایجاد اولین نهضت روشنفکران افغانستان در وجود مکتب حبیبیه ١٩٠٣ و سرانجام جنبش مشروطه خواهان که کانون تازهء روشنفکران را بار آورد احساسات ضد انگلیسی و آزادیخواهی را در راهء حصول استقلال مساعد ساخت.

 
 

تاریخ ١٢ اپریل ١۹٢٠ عيسوی، هیأت افغانی عازم راولپندی شد که اعضای آن عبارت بودند از:

محمود طرزی طرزی رئیس، علی احمد خان ، سردار یونس خان، سردار عبدالعزیز خان، غلام محمد خان ناظر تجارت، داکتر عبدالغنی هندی از رهبران جنبش مشروطه خواهان و دیوان نرنجنداس وزیر مالیه نفر اول نشتسته از راست به چپ.

 

 

این قافله سالاران آزادی و استقلال در پی کاروان حله ای دانش و تکامل و تغییرات اساسی و بنیادی برآمدند، که چهرهء درخشان آن در وجود امان الله خان این خردمند برحق تاج و تخت شاهنشاهی خداوندگار راستین مرد خرد  فرو و شکوه و جلال و قابل ستایش جان و روح آزادی و استقلال در نور خورشید با قامت آراسته و گوهر بینش دمید.

 

امان الله خان پسر امرحبیب الله نواسهء عبدالرحمن خان از خانواده محمد زایی میباشد. سرور سلطانه مقلب به علیا حضرت مادر امان الله (ایشک آقاسی، شاه آغاسی) که مرد صاحب فراست، قابل اعتماد بود، کارفهم و فرمانفرمای کل ترکستان بود، مادر کلان امان الله (مادر حبیب الله و نصرالله) خانم گلریز، کنیز از واخان بدخشان بود. اسما رسیمه همسر محمود طرزی خشوی امان الله و مؤسس نخستن جریده نسوان بود.

 

امان الله این صاحب سپاس و عزت که هر هموطن مان به نام وی آشنا است عضو گروپ جوانان افغان و دارای روابط نزدیک و حسنه با مبارزین راه ای استقلال هندوستان از جمله راجه مهندرپارتاب و با موسس دولت ترکیه با انورپادشاه بود. به همين ترتيب احساسات ضد استعمار با گذشت هر روز در میان مردم گسترش می یافت و طنین آزادی خواهی روشنفکران تا آن طرف سرحد میرسید و سرآغاز روندی گردید که منجر به قتل امیرحبیب الله خان پدر امان الله خان در بیست فبروری ١٩١٩ در گله گوش لغمان شد.

 


 

٢٢ ‌نوامبر ١۹٢١ عيسوی، هیأت انگلیس در کابل و با هیأت افغانی معاهده استرداد استقلال افغانستان را عقد کرد. اعضای هیأت افغانی:

محمود طزری رئیس، غلام محمد خان وزیر تجارت، دیوان نرنجنداس وزیر مالیه (نفر اول، از طرف چپ، نشسته) عبدالهادی داوی، عبدالوهاب طرزی، میرزا بازمحمد خان، پیرمحمـــد فرقه مشر و دیوان نند لال بهسین (نفر اول، از طرف راست، نشسته) کارشناس دفتر شاه امان الله غازی.

نواسهء دیوان نندلال عمری را در فروشگاه «زوحل» در شهر نو، کارمند بود.

 

یک روز بعد از قتل امیر حبیب الله، امان الله خان اعلام پادشاهی و استقلال نمود، که هنگامه ی برپا کرد. او در طی بیانیه مشهور تاریخی خود سواربراسپ و تنها بدون کدام محافظ در میان شهریان کابل و قشون در منطقهء مراد خانی از استقلال خارجی، آزادی فردی، مساوات، برادری و برابری، آزادی ملت و تامین عدالت اجتماعی و صداقت یاد نمود که با غریوی شادی و تهنیت مردم بدرقه گردید.

 

برای نیل به این امر تاریخی، بدون درنگ آمادگی جنگ سرنوشت ساز مرگ و زندگی را گرفت. سپاه افغان این قافله مبارزین راستین جان بکف آزادی و استقلال با رزم و پیکار جانبازانه در هفت محاذ با قدرت کاملا نا برابر اردوی سه صدوچهل هزار نفری مجهز با سلاح و تخنیک تجربه عالی قوای جنگی زمینی و هوایی انگلیس را به شکست قطعی و عقب نشینی و متارکه مواجه ساخت. درفش گلگون آزادی و استقلال کشور را برافراشتند که این امر باعث دستخوش تحولات عمیق در منطقه و شرق آسیا گردید.

 

پیشروی قطعات رزمی و جانبازانه راهیان استقلال توانست برمعاهده ننگین و تحمیل شده خط بطلان کشد اما معامله گریهای بعدی و خودسری های عده یی افراد و بدون اطلاع مرکز (کابل) مغلوبین شرایط معین خود را باوجود مخالفت سران اقوام ازادیخواه پشتون آنطرف سرحد وضع نمود.

 

سرانجام مغلوبین انگلیس عنوان کشور کاملا مستقلی را پذیرفتند. سربازی مبارزین ملی پشت بزرگترین قدرت استعماری جهان را برزمین کوبید. امان الله خان این قهرمان تاریح  کشورمان افغانستان، این مشعل آزادی و استقلال کشور دست به اصلاحاتی زد. ریفورمهای آن دارای دو مرحله بود: از ١٩١٩ تا ١٩٢٤ و ١٩۲٤-١٩۲۷ که مرحله اول آن داری مؤفقیت های چشمگیری بود.

 

شاه بنابر دعوت کشور های مصر، فرانسه، آلمان، ایران، ترکیه، بلجیم، سویس، برتیانیه، و هندوستان مسافرت هایی داشت تا اگر بتواند از دستاوردهای کشورهای پیشرفته و مترقی جهان به نفع ملت عزیز خود که از عاشقان پاک آن بود، استفاده کند و در آنجا به مثابه مشعل آزادی شرق استقبال گردید در این سفرها ملکه ثریا نیز به وی همراه می بود.

 

ملکه ثریا در زندگی خانوادگی یک نمونه کاملی یک زن افغان بود در بهبودی وضع زنان و تعلیم و تربیهء کودکان، ایجاد جنبش زنان گامهای عملی برداشت و مؤسس اولین مدرسه نسوان (مکتب مستوره) مکتب تدبیرمنزل در محله باغ علیمردان و اعزام محصلین اناث غرض تحصیلات عالی به خارج از کشور به تلاش های مثمری دست زد که نویدی برای جامعه افغانی نو بنیاد بود.

 

اما کشوری که فرسخ ها از تمدن جهان عقب گذاشته شده بود، احساسات شدت عمل و شتابزدگی عاقبت نا اندیشانه، عدم حوصله مندی با دورنمای بسیار عالی اما یکبارگی در جامعه سراپا عقب ماندهء مذهبی با سنن مسلط قبیلوی، قومی، سنتی ملک الطوایفی در واقعیت امر هضم این غذای چرب، متنوع و مکمل ولی نا آشنا برای این معده کوچک و از درون بوسیده شده نامطبوع به نظر میرسید.

 

از آن روز به بعد تیره روزی برخاک ما سیاه افگنده و خورشید در شفق خون نشست، سیاه بختی، نگونساز چهره سیاه و خشونت بار خود را تا امروز به مقام کشیده است. اما نام پر افتخار این رادمرد تاریخ کشور همیشه در خاطره ها جاویدان و زنده خواهد ماند.

 

**********

دروازهً کابل

 

سال سوم                  شمارهً ۵۵        اکست       2007