کابل ناتهـ kabulnath
|
بـاران
ســرودپرداز قـمـر جلال آبادي بـرگـــــردان ســـــياه ســــنگ
گلي لپتي هين وه بجلي کي در سي آلهــي! يه گهـتا دو دن تو برســـي
از ترس تندر در ميان بازوانـم مــي آيد خـــداوندا! اين ابرهــــا چـنــــدي ببارند
اينگونه دوسـتداشـتني نگاهـم مکن مبادا در فـريب آرزو گــرفتار آيم
آي همنشــين! به رويداد گذشـته مـپـرداز توفاني از چـشــمي سرازير خـواهـد شــد
سـراپا ساز و سـرود و شگوفه و ماهـي کســــي ترا از چشـــــم مـــن ببـيـند
امـــروز کســي به خـــانه ام مــــي آيد خـــداوندا! از آســمان روشـــني بباران
قـمــر! تـرا اندکــي ميشــناسـيم چگونه اينچنين خوشنام جلوه ميکني؟
[][]
آويـزه هــا
1) قمـــر جلال آبادي (1919-2003) از ســـرودپردازان نامور هند است. 2) اين غزل را نصرت فتح علي خان (1947-1997) خوانده است.
********** |
---|
سال سوم شمارهً ۵٤ اکست 2007