کابل ناتهـ،


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آهنگِ اميد

 

چی تلاشی برای ربودنِ شعر پُر ترنمِ مان که جريان نيافت !

برآن شدند تا مُهر سکوت بر سرود آهنگين مان بزنند.

پيانوی بزرگِ مان را به تراشه های چوبِ سوخت، تریشه کردند،

تا با نان خشکی زنده گی به سر بريم.

 

با آن همه تلاش، روان مان مقاومت نمود،

و بَر بَرگِ الفبای موسيقی،

آهنگ اميد مان،

فرياد درونمان را نشاند.

 

با آن همه، ما از ميان آتش بوته ی آزمايش گذشتيم،

راه عبورذهن مان در گذر از دشواری ها، نا ممکن به نظر می آمد،

اما،صدای درد و اندوه مان،

بر سرنوشت ستمگر و نا هم آهنگ، گوش فلک را کر نمود.

 

ما دست با هم، خواهيم آفريد،

چکامه های بلند بالا و پُر نوا،

سرود شادی، تغزل می يابد،

و واژه ها فرياد ناقوس های پُر آهنگ سر می دهند.

 

 

برگرداننده از انگلیسی به پارسی

ص.ر.طرزی

روز چارشنبه دهم حوت هشتادوپنج ﻫجری خورشیدی/ بیست فبروری دو هزار و هفت عیسایی.

شهرِ گت تینگن،جرمنی.

 

************

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۵٠             سال سوم                    جون ۲۰۰۷