|
رفعت حسینی
وقوع عاقبت
چو عطرِ باغ، از گلِ شب بوست
چشم تو، یادی !
و من
هزار ساله درختم
و از نواحی آن نوع صولت ها
که عشق، نام دیگر آنست !
نهان نمیکنم از تو
نهان نمیکنم از هیچکس
که کشتهء آن چشمهای شب نسیم، من !
خوشا
خوشا تپیدنِ دل در شروع راه و سویت!
خوشا، خوشا که بگویم:
حضورِ من
شکستن تاریخ
گاهِ وداعت !
تمام رفتن و بودن
وقوعِ عاقبت است
و من
من از نواحی آ« گونه باورِ عمرم
که عشق
نام دیگر آنست !!
************ |