کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

طــــــــــــــنز                                                                                                        عزیزعلیزاده

 

درس دموکراسی

azizullah41@yahoo.com

 

 

 

 

      عجب دنیائیست این دنیای دموکراسی! ای کاش چندین قرن پیش انسان با این عجوبهء سدهء بیست ویکم آشنا میشد  تا این کرهء کوچک خاکی ما لبریز ازآدم نمیبود. خوب گرچه همین حالا هم خیلی دیر نیست، بویژه دراین شش سال اخیر که آقای بوش امپراتوری جهانی را اساس گذاشت  و خود برمسند آن تکیه زد، خدمات بس ارزنده برای بیشبرد دموکراسی درجهان زیر اداره اش نموده است. من که ازچنین موفقیتهای خیره کننده در چنین وقت کم شُکه شده بودم، طاقتم طاق شد و تصمیم گرفتم تا پرده از این راز نهان کنار بزنم و چهره زیبای دموکراسی را ببینم و به دیگران نیز بنمایانم.  سرانجام خودم را به اقامتگاه آقای امپراتور رسانیدم و لحظاتی چند با او راز دل نمودم.

  

    من خودم: آقای امپراتور! لطف نموده و مره از این همه سردرگرمی بیرون کنید و بگوئید که چطوردر زمان کوتاه شما تانستین امپراتور شوین و دموکراسی ره در جهان کاملا ً پیاده کنین؟

   امپراتور: اوه! چه یک پرسش جانانه ! خوشم آمد! اُ جان بیادر ای ده نظر خودت میایه که ما، ده وقت کم تانستیم دموکراسی بیاریم و مه تانستم امپراتور جهان شوم. اما واقعیت چیز دیگریست.... بین خود ما باشه خودیم هم نفامیدم که چطو شد، هه هه هه.

  

   من خودم: شما لطف نموده به رعیت زیرفرمان تان در سرتا سر جهان بگوئین که درس دموکراسی تان چطور پیش میره؟ هدف مه  او قسمتهای از اراضی جهان است که قدر این نعمت آسمانی ره نمیفامن.

   امپراتور: هه هه هه، توهم عجب پرس و چونهای میکنی والا! میگم بلاستی، بلا! تو یکبار ده میدانهای هوائی نظامی ما برو و ببین که روزانه چند طیاره غولپیکرما درس دموکراسی بارمیزنه و به آن مناطق انتقال میته....  فامیدی؟ ایطو ساده هم نیس...

 

    من خودم: درس دموکراسی؟ توسط طیاره؟ عجیب است. نخستین بار است که میشنوم.

    امپراتور: هه هه هه، اُ جان بیادر مه خو ای سره  ده آسیا سفید نکدیم، همه اش تجربه اس، تجربه! روزانه صدها طیاره  غولپیکر ازپای تخت امپراتوری مه که مرکزدموکراسی شناخته میشه، درس دموکراسی به ایالتهای زیر فرمان مه انتقال میتن.

ده اونجه طیاره های بی 52 و هلیکوپترهای شنوک، درسای دموکراسی ره از طیاره های غولپیکر میگیرن و کم کمک به تشنگان دموکراسی تقسیم میکنن.

 

     من خودم: خوب مثل اینکه مه هم کم کمک متوجه میشم. پس لطف نموده بگوئین که چه کسانی از ای درس دموکراسی تان که توسط طیاره ها تقسیم میشون، مستفید میگردن؟

    امپراتور: هه هه... توهم بلا میکنی. ایقه سوالای سخت سخت نپرس. از ای درس دموکراسی همه کس مستفید شده میتانه، بجز از خودیم، خانواده، دوستان و یاران وفادار به خودیم. دیگه چه مرد باشه یا زن، پیر باشه یا جوان، کودک باشه یا ...

 

    من خودم: خوب نگفتین که درهرپرواز بی 52 و شنکوک به چه تعداد از تشنگان درس دموکراسی ازاین نعمت آسمانی مستفید میگردن؟

   امپراتور: والا فرق میکنه، ای موضوع بیشتر به پیلوتای ما تعلق میگیره که به چه مقداردرس دموکراسی روی خانه های مردم بریزن، هردرس ما با وزن یک تـُن شروع و به هزارها تـُن میرسه. در هر درس به تعداد 50 تا صد نفر چنان درسی از دموکراسی میاموزند که دیگرهرگز ضرورت به هیچ درس دیگه ای پیدانمیشه. دنیا بری شان گل وگلزار میشه... اینه همیقه بود که گفتم.

 

    من خودم: آقای امپراتور! لطف کنین و بگوئین که شما چه احساسی دارین وقتی میشنوین همه روزه تعدادی از رعیت کرهء زمین که تحت فرمان شماست درس دموکراسی میاموزن و تاروز قیامت آرام و آسوده میشون؟

    امپراتور: اوه... خیلی خوش میشم و به افتخاریش جام مه بلند میکنم و فریاد میکشم...زنده باد دموکراسی... زنده باد بی 52...

 

    من خودم: آیا تنها بی 52 و شنوک در خدمت رسانیدن دموکراسی به مردم است؟ و یا چطور؟

    امپراتور: عجب آدمی استی تو! یا هفته فام استی یا ای که همه روزه خبراره نمیشنوی... چندین هزار لشکر، تانکها، راکت اندازها، کشتی ها، و... که فعلا ً درگوشه و کنار ایالتهای مختلف امپراتوری مه قرار دارن خی بری چه اند؟ مگرنمیشنوی که سربازان وفادار به مه، همه روزه درایالت عراق و ایالت افغانستان چه شاهکارای ره بخاطر تطبیق درس دموکراسی از خود نشان میتن...؟

 اُ ژورنالیست جان! اگر میخوائی، خودیم شخصا ً توره درس دموکراسی داده میتانم...

    من خودم: با شنیدن حرف اخیر امپراتور، دوپا داشتم ـ دوپای دیگه هم قرض گرفتم... مرد واری گریختم

 

************

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ٤۷                سال سوم                      اپریل۲۰۰۷