سالها قبل، زمانی که هفدهساله بود و در آغاز جوانی کار کردن با پدر این امکان را به او میداد که یک سر و کله از همسنوسالهایش بالاتر باشد. پدرش، بابه (بابا) احسان پوستدوز، از مشهورترین پوستدوزان جاده بود. آن روزها پوشیدن لباسها و کلاههایی از پوست حیوانات، مخصوصاً کلاه قرهکُل (قره قل)، مد روز بود و عثمان بارها به تقلید از این مد کلاههای آمادهشدۀ مشتریان را بر سر میگذاشت و در محافل دوستانه، خودی نشان میداد.
از آن روز، سالها میگذرد و تا کنون عثمان، در مغازۀ کوچکی پیشۀ اجدادیاش را با انبوهی از پوست حیوانات مختلف پیش میبرد.
گذر زمان تأثیر چندانی بر حرفۀ پوستدوزی در افغانستان نداشتهاست؛ فقط این روزها به جای جاده میوند که زمانی مرکز اصلی این کار در کابل بود، پوستدوزان، در نقاط مختلف شهر پراکنده شدهاند؛ اما مانند همان روزها، بیشترین کارهای پوستی، با پوست قرهکُل انجام میشود.
با این که قرهکُل، شهرت فراوانی در افغانستان دارد، پیشینۀ قرهکُل پوشی در افغانستان چندان روشن نیست و کسی نمیداند چهگونه قرهکل در این سرزمین نام و نشانی یافتهاست. عدهای میگویند، پیش از قدرت اماناللهخان، شاه افغانستان و عدهای با استناد به عکسهای تاریخی میگویند، شاه امانالله از نخستین کسانی بود که قرهکُل بر سر میگذاشت.
محمد ظاهر از سالمندترین تاجران بینالمللی قرهکُل است. او هفتاد و هشتساله است و از کودکی با این حرفه آَشنایی دارد، اما بهدرستی نمیداند قرهکُل چهقدر در افغانستان قدمت دارد. ولی میداند که پدر و پدربزرگش، قرهکُل دوز بودهاند و هر دو در هفتادسالگی فوت کردهاند.
قرهکُل، نسل خاصی از گوسفندان است که رنگ و طرحهای گوناگون، پوست آنها را از سایر گوسفندان متمایز کردهاست، بسیاری از کسبهکاران صنعت پوست عقیده دارند که قرهکُل از زیباترین و لطیفترین انواع پوست است. از ماه دی تا فروردین، زمان مناسبی برای تهیۀ پوست قرهکُل است. زیبایی همیشه دردسر میآفریند؛ مخصوصأ برای برۀ قرهکُل، زیرا از زمانی که دامداران این نسل تشخیص میدهند که برۀ قرهکُل به دنیا خواهد آمد، قبل از تولد گوسفند را ذبح و بره را از شکم آن خارج میکنند. گاهی اوقات نیز برهها به دنیا میآیند، اما قبل از این که شیری بنوشند، قربانی چاقوی قصاب میشوند. زیرا عقیده بر این است که اگر بره شیری بنوشد، رنگ و طرح پوست او تغییر خواهد کرد.
هر ساله در میلۀ گل سرخ (جشن آغاز بهار) خریداران و فروشندگان پوست بر روی قیمت پوستها و طرح و رنگ آنها به چانهزنی و داد و ستد میپردازند تا آمادگیهای لازم را برای زمستان بگیرند. زیرا اجناس تولیدی از این پوست، مانند رومیزی، رو تختی، انواع کلاه، شالگردن و کیف و پالتو در این وقت از سال، مشتریانش را مییابد.
قدیمالایام پوششهایی از جنس قرهکُل از صفات ویژۀ افغانستانیها بود، با این تفاوت که جنس مرغوب، مختص به شهریها، مقامات و ثروتمندان بود. کابلیهای اصیل در مراسم و میهمانیها نوعی از قرهکُل را که آن را گرد نوکدار میگفتند، بر سر میکردند و از چنان پوششی احساس غرور میکردند، زیرا علاوه بر دید زیباپسندانۀ آن زمان، طرح کلمات مقدس "بسمالله"، "الله" و کلمات دیگری از این نوع بر روی پوست قرهکُل بر ابهت کالا و صاحب آن میافزود. مردم باور داشتند که گوسفند قرهکُل ، هدیهای خداوندی است که از بهشت به زمین آمدهاست. این اعتقاد در میان پوستدوزان بیشتر راسخ بود و عثمان به خاطر دارد که پدرش بارها او را از نشستن بر میزی که روی آن پوست قرهکُل برش میشد، منع کرده بود و میگفت:" این دستگاه اوستا کریم خدا است و جای هدیه الهی است."
در میان برخی خانوادهها در افغانستان رسم بر این بود که در مراسم ختنهسوران و ازدواج کلاه قرهکُل، موسوم به کلاه شاهی، بر سر بگذارند و حتا امروزه در میان خانوادههای مرفه پوست قرهقل به تنهایی هدیۀ خوبی برای نوزادی که در زمستان به دنیا میآمد، محسوب میشود. زیرا انداختن پوست به زیر نوزاد، او را از سرمای زمستانی مصون نگه میدارد.
تغییر اوضاع سیاسی افغانستان حرفۀ پوستدوزی را برای مدتی کاملأ از رونق انداخت و چرخهای این صنعت را از کار. دیدگاه طالبانی، کالاهایی را که از پوست حیوانات تهیه میشدند، حرام دانست و ذبح گوسفند قرهکُل را ممنوع کرد و این بود که پوستدوزان به جبر روزگار این حرفه را تا اواخر حکومت طالبانی ترک گفتند.
اکنون همه چیز به حالت عادی خود برگشته و قرهکُل دوزان پیشۀ اجدادیشان را از سر گرفتهاند. پوست گوسفند قرهکُل، انواع گوناگونی دارد که بر اساس رنگ و نوع طرح از هم متمایز میشوند. صور، سیاه، خاکستری و تغر از انواع طرحهایی است که بر روی پوست گوسفند قرهکُل دیده شدهاست که در این میان تغر زیباترین طرح با کلمۀ مقدس را دارد و همین نوع طرح، گرانترین نوع پوست قرهقل است که در بازارهای جهانی نیز جایگاه خوبی دارد.
سالانه از ولایات شمالی افغانستان مانند مزار شریف و فاریاب که زادگاه اصلی این نوع از گوسفند است، یک ملیون پوست قرهکُل پس از گزینش و بستهبندی در رنگها و طرحهای یکسان، به بازارهای خارجی، مخصوصاً بازارهای پوست در بریتانیا، آلمان، فنلاند و دانمارک صادر میشود و این آمار و ارقام تنها رقمی است که شرکتهای بزرگ صادرکننده در محافل و مجالس ارزیابی بازارهای کاریشان ثبت میکنند، اما شهروندان خارجی در افغانستان نیز مشتریانی هستند که نباید نادیده گرفته شوند.
آقای کامران سالهاست که کار فروش قرهکُل را انجام میدهد. از نظر ایشان، خارجیها به دلیل نرخهای پایین ترجیح میدهند این پوست را از افغانستان تهیه کنند، نه از کشورهای خودشان، زیرا تفاوت سی دلار و صد و پنجاه دلار برای هر قطعه پوست اعلا، چیز کمی نیست.
هنوز هم قرهکُل مشتریان خوبی در میان خارجیها و افغانستانیها دارد، با این تفاوت که دیگر امروزه قرهکُل از پوششی عمومی فقط به پوششی بسیار گرانقیمت و ویژۀ شهروندان درجۀ اول، مانند رئیس جمهور، وزیران و افراد عالیرتبه مبدل شدهاست و از حدت رسم و رسوم آن زمان نیز چیز زیادی باقی نماندهاست. |