صدایی که در شروع زمستان از قیام مردم تونس برخاست، حلقات به هم پیوستۀ زنجیری رادرمنطقه به تکان واداشت، که هنوز ره می پیماید.این صدا وصدا ها ،فریاد های نهفته ومتراکم شـــده در سینه های مردمانی بود، که سالها شاهد بی عدالتی، فقر، اِعمال گونه های ستم وتبعیض خودکامگان بودند.
خصوصیات مشترک سیاسی در حاکمیت و وجوه مشابه اجتماعی، وضعیت اقتصادی ومعیشتی مردم، زمینۀ تأثیرپذیری وهمزمانی قیام ها را فراهم آورد. این است که اگرتحلیل گرسیاسی، تصویری از دزد سالاری نظام متکی به دزدی و فساد در تونس ارائه می کرد، نام زین العابد الدین تونسی برای مصری، چهرۀ دزدی وفساد دستگاه حسنی مبارک را مجسم می نمود. وضع در بقیه کشورهای منطقه نیز حالت مشابه را می گرفت. از آن رو بود که نیازمندان تغییر وضعیت اجتماعی، اقتصادی وسیاسی، خود کامگان سرکوبگر را آماج حملات قرارداده اند.
بدون گمان، آن چه درین جوامع رخ داده و رخ میدهد؛ نتایجی که درشرف شکل گیری اند، سزاوار تأمل و بازاندیشی بسیارتوانند بود. از میان نکات طرف تأمل و بررسی، چند مورد بیشتر به عنوان تجربۀ دو کشور تونس ومصر وکشورهای مشابه در نظر میایند:
- نخبگان سیاسی که در مبارزات ضد استعماری ،کسب استقلال، یا ملی سازی سرمایه های بیگانگان، سهم داشتند، به سوی خود کامگی تا آن جا پیش رفتند که تمام خاک کشور را ملکیت خویش و مردم را خدمتگاران مطیع ومشکورپنداشتند. دیری از استقلال تونس نگذشته بود که ابو رقیبۀ مبارز و نامدار، به عنوان مالک تونس ومردم آن کشور به فرمانروایی پرداخت.
- نظام جمهوری رامسخره نمودند. نمونۀ زشت خودکامگی را زیر نام جمهوریت ارائه دادند. .ابورقیبه خود را درسال ۱٩۷۵ رئیس جمهور مادام العمر نامید. واگر زین العابد الدین طی توطئۀ فریبنده او رابرکنار نمود، تحقق همان آرزوی مادام العمر بودن ابورقیبه رابرای خودش در پیش گرفت. کاری را که درست حسنی مبارک انجام داد. در واپسین سالها وماه ها که مریضی وکهولت سن به سراغ مبارک آمده بود،پای فرزند را برای جانشینی در میان آورد. راه و روشی که از سنت پیشینۀ خانواده های سلطنتی مطلقۀ شرقی حکایت داشت، درچهرۀ نظام جمهوری خود کامه ادامه یافت. در بقیه کشورهای منطقه، آنانی هم که خود را رئیس جمهورمادام العمر اعلان نه نمودند، در عمل، به آن مقام تا روز مرگ نشسته اند. امروزصدای نارضایتی بر در و دیوار ساختار های نا تحمل آنها نیز می کوبد.
این گونه حکومتگری همراه شد با زراندوزی، فساد اداری،ایجاد وتقویۀ نهادهای سرکوبگر وشبکه های مخوف پولیسی.
درسوی دیگراکثریت عظیم مردم در حسرت دسترسی به حد اقل امکانات زندگی به سرمی بردند. نسل درس خوانده وحساسی که شاهد تحولات جوامع دارای نظام دموکراسی بود و مصایب خودکامگی را در کشور خویش به نظاره می نشست، هرروز بیش ازپیش آمادۀ ابراز نارضایتی می شد. درواقع ازنظراجتماعی وفرهنگی، وضعیت این کشورها در سطحی بود که دیگر نظام خود کامه غیر قابل تحمل شده بود.
قیام های برحق مردم ناراضی ،پاسخی بود به این نیازها.
این قیام ها جوانب متعدد تحسین وآموزش هارا با خود حمل کرد. ادعای رهبری در یک حرکت جمعی ومتشکل از اجزای مختلف با باورهای مختلف، وجود نداشت.احترام متقابل در میان اجزای قیام وجود داشت همه خود کامه وشعار برکناری او را نشانه گرفتند. قیام مردم مصر، درس جالبی ازموقف شرمسارانۀ روحانیت رسمی و دولتی نیزبرجای نهاد. روحانیتی که درکانون رسمی الازهردرکناردولت مصرایستاد، در روزهای که آبرو باختگی حسنی مبارک بسیار مشهود بود، دردفاع ازاو و نکوهش قیام فتوا صادرکرد.عملی که درپهلوی سرنگونی مبارک، به بی اعتباری الازهربیشتر انجامید.
قیام مردمان این دو کشورو قیام های که در منطقه در حال رشد اند، درسی را در گوش دولتمردان زر اندوزنیز میاویزد. آنها نمی توانند به ذخایر ارزی وسرمایه های بیرون کرده از کشورهای شان دسترسی بیابند. بانکداران با خبر ازتمام جزییات پیشینۀ سرمایه ها وقتی می بینند که مردم آن کشورو جهانیان از سرمایه های انتقال داده شده آگاهی دارند، حساب های آنها را می بندند.آنچه در برابر زر اندوزی های حسنی مبارک در سویس رخ داد، افزون برآن که از چنین سرنوشتی حاکی است، کارنامه های برخی از فرعون های مصری یا نماد های از اقتدار، جبر وستم را تداعی می کند. یکی ازآرزو های فرعون های مصر این بود که مردم " آرامگاه"آنها را پیش از مرگ شان آباد نمایند. آرزومند بودند که ساختمان محل دفن خود را پیش از مرگ ببینند. منصلی دوم، فرزند رامسس ۱۳ از آنانی بود که چنان
خیال را به گور برد. بدون اینکه کار " آرامگاه " اش به پایان رسیده باشد. حسنی مبارک نماد جاه طلبی و زراندوزی،آرزومندتداوم قدرت درخانواده اش،با شرمساری ازتحقق استفاده های شوم محروم شد.
قیام های مردمان تونس مصر، تا اندازه یی به پیروزی رسیده اند. برکناری خودکامگان دوکشورتحقق یافته است. امابرکناری ها،رسیدن به یکی آرزوها است. تصورمی شود هنگامی دموکراسی به جای نظام استبدادی بنشیند، افقی امیدوارکننده به پیشوار مردم وآیندۀ این کشورها خواهد ایستاد. آن جاگزینی می تواندضمانتی برای حفظ دستاوردها و تحقق آرزوهای مختلف اجتماعی وسیاسی نیزباشد. اما ازآنجایی که هنوزدرین کشورها، نیروهای مخالف دموکراسی، نهاد های بهره مند از مفاسد پیشینه؛ و مداخلۀ آسیب زای خارجی وجود خواهد داشت، می شود گفت که راه دشواری را درپیش رو دارند.
دولت مصر سالیانه یک ملیارد وسه صدملیون دالرازایالات متحدۀامریکا به ویژه برای ارتش آن کشورکمک رشوت مآبانه می گرفت. احتمال پویش مندی های آن کمک درارتش، وتلاشهای مانع شونده یی را که دولت اسراییل با تشبثات مختلف به کارخواهد بست، می توان درنظرگرفت.
درین راستا شایستۀ یادآوری است که شیرازه های خودکامگان در منطقه یکی پشت دیگر فرومی پاشد، آیا دورازانتظاراست که سیاست غلط و غصبانۀ اسراییلی ها وسیاست غلط یهود ستیزی نیزتغییردیده و پایان بیابد.
تغییر وتحولی که درتغییر سیمای خود کامه وجنگ دیدۀ آن منطقه اثرات ژرفی به سوی دسترسی به دموکراسی برجای خواهد گذاشت. |