به دیدار تو می رقصد دل بی تاب و دیوانه
تو می آیی و می آید بهاران باز در خانه
به رنگ چشمهای شعر سازت سبز می گردند
دگر باره همه گلهای زرد و خشک گلخانه
دوباره زنده می گردد به بوی خاطرات تو
همان دلبسته ء رویت همان دیرینه پروانه
دوباره چشمهایت را به هرم گونه می سایم
دوباره بوسه می چینم ز لبهایت حریصانه
بیا تا سر گذاری بار دیگر روی این زانو
بیا تا گیسو افشانم بروی آن دو تا شانه
به گوشت از سر شب تا سحر گه قصه خواهد گفت
دوباره شهرزاد قصه گوی شهر افسانه
تو می آیی و می رانی تمام غصه و غم را
دوباره می رهم با تو ز اندوه غریبانه
22.01.11
صنم عنبرین |