سلمان تاثیر، والی ایالت پنجاب در کنار خانم آسیه، که عیسوی مذهب است و براساس قانون ضدکفرگویی به اعدام محکوم گردیده. والی پنجاب او را در زندان ملاقات کرد و درخواست کتبی او را مبنی بر تقضای عفوه دریافت نمود. میخواست از رییس جمهور پاکستان برایش طلب عفوه نماید ولی فتوای تنظیم های مذهبی او را دیگر فرصت ندادند. ایشور داس
در محاکم پاکستان براساس یک بررسی، از سال ۱٩۸۶ به این سو تقریبأ اضافه از هفــتصد دوسیه دعوا مطابق قانون (توهین رسالت) یا قانون ضدکفرگویی، ثبت شده اند.
ذهنم از درک این مسأله بیخی کوتاه می نماید که چگونه ممکن است بخش اعظم باشنده گان جمهوری اسلامی پاکستان، سلمان تاثیر، را در جایگاه ی والی پنجاب می پذیرفتند ولی منحیث مقتول نه!
وسایل ارتباط جمعی و مردم پاکستان از گفته های نیشخنددار والی پنجاب لذت برده به یکدیگر بازگویی می دارند مگر تا هنوز قاتل وی را ـ قاتل ـ بگویند، می هراسند.
وکلای مدافع پاکستان زمانی با یک حرکت جمعی، حاکم پاکستان را ناگزیر به رفع گردانیدند، مگر حالا بیرون تعمیر محکمه، با هوشیاری و محافظت خویشتن، یک قاتل را گل افشانی می کنند. آیا آقای قادری، در قلمرو جمهوری پاکستان یک سیاستمدار مردمی را به قتل نرسانده؟؟
شماری اندک شهروندان ماده ی پی پی سی 153الف قانون اساسی را به زبان می آورند که در آن مدت پنجسال زندان به کسانیکه تحت مذهب، نژاد، پیدایش، حالت مدنی، زبان ویا انگیزه دیگر که براساس آن نفرت و ستیز را بگسترد و گستریش آن را یاری بکند، ذکر شده است.
از اینرو چرا شهروندان ما خموش اند و چرا اگر! و مگر! را به زبان می آورند. جرم سلمان تاثیر، چی بود؟ تنها اینکه او برای همنوايي یک بانو ستمدیده كه دیگران از کمکش شانه خالی میکردند، بانگ برآورد! اين والي سرشناس و مقبول آخر چی کرده بود؟ قانون توهین رسالت یا ضد کفرگویی که در وقت حاکم نظامی پاکستان جنرال ضیاءالحق رویکار آمد در واقع فرآورد کوشش دسته ای از سیاستمدارها بود و بعد از آن زمان، هر ترمیمی که درین قانون صورت گرفته، آن هم پنداشت های سیاستمدار های وقت و حاکم بوده اند.
هرگاه والی پنجاب برین قانون انتقادی کرده بود، او هم سیاستمداری بود و با این انتقاد کدام مرز را فرا نرفت. ما میدانیم که ازین قانون همواره استفاده های نادرست صورت میگیرد. گاهی زمانی تصرف غیرقانونی جایداد کسی و زمانی برای حصول یک مقدار پول، زمانی در فرجام جنگ های کودکانهء بچه ها به بهانهء گستاخی به شان پیغمر اسلام و هنگامی برای بیرون راندن یک فرد غیر مسلمان ـ از این قانون استفاده سو عملی گردیده.
براساس یک بررسی، از سال ۱٩۸۶ به این سو تقریبأ اضافه از هتفصد دوسیه دعوا مطابق قانون (توهین رسالت) یا قانون ضدکفرگویی، در محاکم پاکستان ثبت شده اند. ازاین جمع بعضی ها از سوی تنظیم های مذهبی مجرم پنداشته شده و حکم قتل شان صادر گردیده و در برخی مناطق پاکستان به بهانه ای مجرمین قانون ضدکفرگویی، به محل همجوم برده خانه و کاشانه طرف مقابل را به آتش می کشند و محاکم و قضات محترم این حوادث را تماشا کرده صرف یادداشت های گرفته اند ولی در عمل در رستای پیشگیری استفاده ی نادرست قانون یادشده کاری نکرده اند.
به پنداشت من، پولیس پاکستان، هیچگاه به کدام درخواستی به زودی و چابکی عمل نکرده، که غیر از قانون ضدکفرگویی، براساس کدام قانون مدنی دیگر به اداره پولیس رو آورده باشد.
سلمان تاثیر، می خواست بر قوانین دیگر هم ترمیماتی به عمل آید درین صورت پولیس و محاکم مانند همیشه به درخواست ها و ترمیم ها می پرداختند و انجام آنها سالها را در بر می گرفت.
شگفتی انگیز است عذری که برای اسباب قتل سلمان تاثیر، بیان میگردد همانا استفاده ی نادرست از قانون ضدکفرگویی است که شخص والی هم بارها این موضوع را بیان داشته بود.
اقای قادری، یک قاتل است و باید بر وی کلمهء قاتل به کار برود. گل افشانی بر او، جرم او را کاهش نمیدهد ولی آنهاییکه بر او گل افشانی میکنند در واقع شریک جرم او هستند.
در پاکستان هر قاتل، می تواند این روش را به کار ببرد. زیرا تا روزی که قانون ضدکفرگویی به گونه نادرست به کار می رود قاتلین در سایهء آن بهترین پناه گاه را نصیب خواهندبرد.
حالا کسی به خود زحمت داده برود و ببیند که خانم آسیه چی حال دارد؟ آقای قادری، در واقع او را همزمان با سلمان تاثیر کشت. http://www.bbc.co.uk/urdu/columns/2011/01/110106_arif_taseer_piece_aw.shtml |