قبل از تبصره به روی یک ادعای غلط و خطر ناک آشنای قدیم ما صمد ازهر، خاطرۀ را به قید قلم می آورم که آشنایی قدیمی مارا هم توضیح کند.
درسال 1992 تلویزیون رنگین در شهر هامبورگ آلمان ، تحت نظر اینجانب به نشرات آغاز نمود که جمعی ازژورنالیستان و نویسنده گان سابق رادیو تلویزیون افغانستان ، همکاری شانرا به این برنامه ادامه دادند ازآنجمله هم یکی دانشمند محترم داکتر مصطفی رسولی بود که درسال 1993 ، مضمونی در بارۀ شهید محمد هاشم میوند وال نوشت که ازطریق تلویزیون رنگین انتشار یافت.
صمد ازهرخایف شد وبا گرفتن وکیل توانست مدت کوتاهی جلونشرات تلویزیون رنگین را بگیرد. برای دفاع ازحق و حقانیت ، بزرگوارانی مثل مرحوم غلام حضرت کوشان ، مرحوم سید محمد قاسم رشتیا، محترم شکرالله کهگدای ناشر ماهنامه کاروان ، محترم داکتر محمد نادر عمر وتعداد دیگری از هموطنان بادرد مطالب ونامه ها نوشتند. تهیه چندین مقاله وکتاب که درآن اسم آقای ازهر منحیث یک شگنجه گر محمد هاشم میوندوال درج شده بود آماده شدیم تا به محکمه حاضر شویم ولی آقای صمد ازهر دریکی ازشماره های نشریۀ مجاهد ولس ، طی نوشتۀ از دعوی منصرف شد . آن وقت ها محترم نصیر مهرین تفسیر های سیاسی روز ومضامین مربوط به تاریخ افغانستان را برای تلویزیون و فصلنامه رنگین می نوشت . یکی از روزها از محترم مهرین پرسیدم که با این اندازه از مواد واسناد در بارۀ کودتاهای وطن و به خصوص درباره مرحوم محمد هاشم
میوند وال چه فکر می کنید ؟ خوب به یاد دارم در جوابم گفت : درحق او وتعداد دیگر ظلم وجفا شده است . هیچ چیزی نیست که به یک پژوهشگر قناعت بدهد که آنها کودتا می کردند .
این بار که کودتا های نام نهاد مرحوم ملک خان عبدالرحیمزی ومرحوم محمد هاشم میوند وال را نشر نمودند، آن خاطره ها زیاد یادم آمد . خواندن نوشته های عجیب وغریب آشنای قدیم آقای ازهر خنده ام گرفت . یک فرد پولیس سابقه ونه از اعضای چندان جدی حزبی ، زیر فشار یک خوف همیشگی می باشدو می خواهد به اصطلاح از خویش دفاع نماید . در دونوشته که از ایشان تا کنون درسایت کابل نهات انتشار یافته دوموضوع عجیب و غریب وی بیشتر برایم جالب بود که آن را می نویسم :
نخست اینکه صمد ازهر یا بهتر گفته شود رفیق صمد ازهر می نویسد : که من درطول گرفتاری میوندوال را سه مراتبه دیده (دریک مصاحبه گفته بود که دو دفعه میوندوال را دیده) و با ایشان بدون کدام آزار واذیت برخورد نموده است !!!
آیا مردم افغانستان این سخنان رفیق صمد ازهر را یقین می کنند که از تاریخ گرفتاری تا روز شهادت محمد هاشم میوندوال ، هیت تحقیق از ایشان صرف سه بار تحقیق کرده اند و میوندوال حاضر شده است که درسه بارتحقیق به جرمی که نکرده اعتراف نماید ؟ و یا اینکه هرشب وی را وسایر دستیگر شده گان را با شکنجه ، آزار و اذیت به اعتراف وادار ساخته شده است .
به نظر من شخصی را بیگناه کشتند، و بعد اشخاص دیگری را توقیف واعدام کردند ، کجا برای قبولی آن دروغ باقی می ماند .پس تا تاریخ است واین داستان است ، کسی دروغ را به جای نشانده نمی تواند .
دیگر اینکه درقسمت دوم نوشتۀ عجیب وغریب ، «رفیق» صمد ازهر بعداز آنکه درباره تیوری حزبی وسازمانی ومسلکی بودن شان بحث می کنند می نویسد که : جلو هرنوع کودتا باید قبل از وقوع آن گرفته شود و کودتای ملگری شهنواز تنی را با کودتای نام نهاد شهید محمد هاشم میوندوال تشبیه نموده چنین وانمود می کند که تعداد دیگر بی سند و تحقیق کشته شدند فرق نمی کند .
این نوشته ازهر را که خواندم گفتم خدا خرابت کند ، بین کودتای تنی و یک تعداد انسان های که بنام کودتای میوندوال گرفتار شدند ، زمین تا آسمان فرق وجود دارد. به همین لحاط بود که خون دروقت حکومت خون وآتش تان خانه هارا تلاشی کرده ، زندانها را ازمردم بی گناه پرگردید وشهر و دهات وقصبات بمباردمان گردید که قیام وشورش می کنند.
این موضوع ومنطق ازهر که شاید از تولیدات فاریکه های چند سال اخیرشان باشد ، مرا به یاد صحبت های انداخت که بعداز پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، حجت الاسلام خلخالی گفته بود .
خالخالی به گرفتاری و قتل مخالفین رژیم می پرداخت آنقدر انسان را کشت که حد نداشت. زمانی که از وی پرسیدند که چرا بدون محکمه و دلیل و سند با عجله چنین حکم هااادرمی کند، گناه دارد.
خالخالی با کمال خونسردی جواب داده بود که اگر گناه کار باشند به سزای اعمال شان رسیده اند واگر بی گناه باشند شهید هستند وبه جنت می روند .
رفیق صمد ازهر می خواهد ازیکطرف پای خویش را از قضیه بیرون بکشد وتمام بار مسوولیت را به دوش طرفداران سردار محمد داود رئیس جمهور وقت بیاندازد وازجانبی اصل قضیه را باجملات وصحبت های به سروته ماست مالی کند . ادامه دارد
|