کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   

« ارمغان زندان »

احسان لمر

 
 

 

 
 

فرمان صدارت عظمی

 

     ع . ج .*  عبدالملک خان وزیر مالیه !

 

در اثر ایجاد کارشکنی ها و عدم نظم که  در امور وزارت مالیه  که درین  اوخر بظهور پیوسته  و همچنان در نتیجه عمل رشوت خواری شدید و روز افزونیکه  در زمان تصدی شما از طرف یک عده مامورین آن وزارت و موسسات منسوب به آن بعمل آمده و سبب انزجار اذهان عامه مردم شده است باین نتیجه رسیدم که دیگر شخص شما اهلیت این عهده را ندارید و بنابرآن در اثر فرمان نمبر(      )** حضور ملوکانه بشما ابلاغ میشود که از تاریخ این امر خود را از کرسی وزارت مالیه برطرف بشناسید همچنان در مورد کارهای های مامورین مسئول تفتیش به عمل خواهد آمد و هر کدام مطابق نتائج تحت محاکمه گرفته خواهد شد

امضای محمد داودخان

 

 

 

     در پای فرمان سردار محمد داودخان، زنده یاد عبدالملک عبدالرحیمزی سطور ذیل را افزود نموده بودند :

 

     ساعت 10 بعد از ظهر دوشنبه 12 سرطان 1336 این فرمان به  ذریعه  میرعبدالعزیزخان والی کابل که با خود بختیار گلخان تولی مشر پولیس*** را همراه داشت بمن تسلیم داده شده، شفاعاً پیغام والاحضرت صدراعظم را به این عنوان که الی امر ثانی از خانه هم بر آمده نمیتوانید نیز بمن تبلیغ  نمودند.

      نتیجه چند ساله مساعی شبا روزی مرا یکی  از افراد  حاکمه نیز چنین داد. اما چون قدرت حقیقی در دست توانای ذات دیگری است انشاالله سخن حق و باطل معلوم شده حق بجایش قرار خواهد گرفت.

    منکه به سابقه خود میبینم خورد ترین تاثری در آن بدلم راه ندارد، میگویند حساب پاک را چه باک.

 

     « ارمغان زندان» نام رساله ی است از نام آشنا و مظلوم و هردم شهید، وطندوست و خدمتگار پر تلاش بمردش  یعنی عبدالملک عبدالرحیمزی فرزند فرزانه ی این دیار که درست نیم قرن قبل از امروز در اوج تلاش های خستگی  ناپذیرو مساعی شباروزی برای خدمت بوطنش بامر شخصی صدراعظم داودخان خلاف تمام ارزشهای قانونی  اساسی راهی زندان شد زیرا خاندانی ارگ نشین هر یک صلاحیت ما فوق قانون و شاه را داشتند ولی در مورد عبدالرحیمزی سرداران تا امروز نتوانستند اسناد" کودتا" او را به " کمک یک کشورخارجی" بمردم بنمایانند. جالب این بود که دوابر قدرت و نهایت متخاصم جنگ سرد ( اتحاد شوروی بعد از استالین و ایالات متحده امریکا) دست بهم دادند یعنی سلاح امریکائی ازطریق خاک شوروی برای کودتاچیان میرسید تا رژیم "طلائی" سلسله ی" طلائی " را سرنگون سازند.!!!

     

   سه و نیم دهه بعد از آن واقعه ی شوم بازهم مدعی بودند که " تنها  همینقدر که من میدانم اینست که ملک خان در اثر کودتا اش از وظیفه خلع گردید که خبر آن همزمان از طریق رادیو افغانستان به اطلاع مردم رسانیده شد" 1

 

    در حالیکه برویت سند فوق ملک خان در12 سرطان 1336 برطرف گردید و اتهام جعلی کودتا بعداً با ادعای مبهم، بدون دستآویزو کلاً تقلبی بعداً بر وی زده شد ولی برای آنهاهمینکه " خبرآن ازرادیو افغانستان به اطلاع مردم رسانیده شد" واضح ترین سند کودتا است.

  

   محترم ع . شیرعلومی رئیس تشریفات گارد نوشت که : " انتصاب مرحوم عبدالملک خان عبدالرحیمزی در وزارت مالیه به  ابتکار و شناخت شخصی صدراعظم وقت صورت گرفته بود. همچنان  بدون استشاره  و هدایت مقام سلطنت مرحومی را عزل کردند". 2

     دردورسلطنت خانواده ی نادرخان ملاحظه میشود که : محمد ولیخان دروازی بجرم جعلی خیانت به امان الله خان زندانی و بعداً بدون علت ودلیل تازه ئی دیگر اعدام شد، غلام نبی خان، و جیلانی خان چرخی،جنرال شیر محمد خان، محمد مهدی خان چندوالی ، فقیر محمد خان، جنرال پنین بیگخان،مرزا محمد اکبر خان عبدالطیف خان گوهاتی، محمد نعیم خان کوهاتی، عیسی خان قلعه سفیدی، تازه گلخان لوگری،سلطان محمد خان مرادخانی،محمد حکیم خان چهاردهی وال، احمد شاه خان کندک مشر، دوست محمدخان غند مشر، سید محمد خان کندک مشر،عبدالرحمن خان لودین و  تاج محمد خان بلوچ و ....  دیگر را  بدون علت وجرمی از خانه هایشان احضار و بدون حکم کدام محکمه شرعی یا عرفی ویا نظامی فوراً اعدام نمودند، درین دوران کودتا های جعلی وکاملاً دروغین عبدالملک خان عبدالرحیمزی ومحمدهاشم  میوندوال ـ خان محمد خان مرستیال را کشف  و مگر سندی موجه واقعی و درست را تا کنون بمردم ارائه نکرده اند، و اما برای زندانی ساختن محی الدین انیس،محمد سرورجویا، عبدالرحمن محمودی،غلام محمد غبار،محمد آصف آهنگ، محمد رسول پشتون، نادرشاه هارونی، و دهها تن دیگر گفتند  خاطر" والاحضرت صدراعظم " را رنجانیده اند باید در زندان بمانند.

 

    حدود پنجاه و چهار سال قبل ازامروزسفیرکبیر امریکا ) Angus Ward  ) با شادروان جنرال عبدالرحیمزی وزیر مالیه بساعت یازده قبل ازظهر وعدهء ملاقات داشت." سفیرامریکا نتوانست یا که نخواست بساعت معینه بملاقات بیاید ومدت 45 دقیقه نا وقترآمد. وزیر چون فکرمیکرد که خلاف پروتوکول عمل شده وبا آبروی افغانستان بازی شده سفیر را مدت 45 دقیقه  در اطاق انتظارمنتظرمیگذارد.  موضوع  مذاکره  تقاضای کمک اقتصادی برای افغانستان بود سفیر امریکا  در جواب گفت: امریکا به ریل نشینان پاکستان کمک میکند نه به خر سواران افغانستان ، جنرال عصبانی شده چنین گفت: خبرداری که چوئن لای، صدراعظم چین، سفیرامریکا را درطول هزارمیل بالای خر سوار کرده ازکشور خارج کرد . آرزو داری که ترا بالای خرسوار کرده از افغانستان خارج کنم؟ "  3 چنین است یک نمونه  الویت منافع ملی از جانب یک وطنپرست.

   

   « ارمغان زندان » مجموعه ی یادداشتهای  زندان است، ورقپاره هائی که  در بیست و دو سال سرگردان و خانه به خانه و آواره، ازاینجا به آنجا پنهان میشد. بقول اعضای فامیل باربار خانه شان تلاشی شد وهر بار حتی حیاط و باغچه منزل سرا زیر میشد تا سندی را پنهان نکنیم . ارمغان زندان ادامه ی جلد دوم افغانستان درمسیر تاریخ  ــ  خاطراتم  از محترم خالد چرخی و خانواده شهید پرور چرخی ــ  سرنشینان کشتی مرگ یا  زندانیان  قلعهء ارگ از خاطرات جناب عبدالصبور غفوری ــ یاداشتهای مطبوع  استاد آصف آهنگ، نبشته های محترم عبدالله بشیرشورو قلوب داغدارخانواده های هزارن نفر مردم کوه دامن یا شمالی،ترکمن ها،  منشی زاده، سیدکمال،محی الدین انیس،سعد الدین بها، غلام محی الدین آرتی، خال محمد خسته، محمدرسول پشتون، محمد انوربسمل، براتعلی تاج، محمد سرور جویا، علی اصغر شعاع و صدهای دیگراست.

 

    کتاب  69  عنوان و 358  صفحه دارد که به حمیت  حمیده ی محترم بهاول ملک عبدالرحیمزی از طریق انجمن    « حاکمیت قانون درافغانستان » در 1388 شمسی در مطبعه ی شمشاد  در کابل نازنین نشر شده.

 

     ملک خان پروگرامها و پلانهای اقتصادی خویشرا، علت اختلافات با سردار داودخان،اخرین ملاقات با شاه ، تقدیر پارلمان و دهها مطلب دیگررا  بشمول واقعات قلعه جدید محبس دهمزنگ را با زندانیان نو و کهنه آن شرح داده است. مبارزه حق خواهانه ی ملک خان در زندان و مبارزه سیاسی او بعد از آزادی، « خطوط اساسی جبهه  وسیع همبستگی ملی، صلح و نجات مردم » جزو بخشهای رساله است. از صفحه 247 به بعد نبشته های نویسندگان داخلی و خارجی و همچنان اسناد محرمانه  سفارت ایلات متحده در کابل در باره سفر رسمی عبدالرحیم زی به آنکشور درج شده است.

    

     مهتمم کتاب فرزند عبدالرحیم زی مرحوم، جناب بهاول ملک کاندید دکتورا علوم سیاسی، اسلام شناسی و جامعه شناسی پوهنتون هایدلبرگ المان میباشد که خداوند توفیق  و بهروزی همیشگی  نصیب شان نماید.

   

     برای آگاهی بیشتر از حقایق تاریخی بخصوص به اهل مطالعه و پژوهش این اثر را توصیه مینمایم . برای دریافت آن لطفاً به آدرس ایمل ذیل تماس بگیرید :    bahaol.malek@gmx.de

 

 

یادداشتها  و مآخذ :

 

*  ع .ج .(عالیقدر جلالتمآب ) میباشد که در دوره خانواده ی نادرخان به مامورین عالیرتبه ی غیر ازخاندان استفاده می نمودند در حالی که  برای خود شان این القاب  باید بکار میرفت :

 

   ع . ج . س . ا. ( عالیقدر جلالتمآب  سردار اعلی ) القاب صدر اعظم ها   

 

   ع . ج . س . ع. (عالیقدر جلالتمآب سردارعالی ) القاب  وزرای خاندان نادر خان .

 

   وهمچنان ،ع. ن . (عالی نشان ) و ا . ن. ( اعلی نشان ) و گاهی ا . ا. ن ( اعلی اعلی نشان ) هم در القاب سرداران  مورد توجه خانواده ی نادرخان درصورت داشتن نشانهای دولتی افزود میشد.بطورمثال درنامه ها وعرایض مینوشتند :

ع. ج. س. ا . ع. ن. والاحضرت افخم سپهسالار ....  صدراعظم صاحب .

 

     چنین است تفاوتهای  بین سردار و دیگر افراد ملت که : سردارمحمد عزیز خان پدر داود خان مردمش را فرزندان دمبک  و دولک گفته و هاشم خان عم  و ولی نعمت  وی ایشانرا مانند « کلوخ »  و « دانه » ذغال در تخته ی شطرنج خویش میدانستند که موقتاً جای دانه ی  فیل و رخ ویا هم  وزیر را میگیرند .       

  

   **  در نامه جای نمبر فرمان شاهی خالی است زیرا هرگز شاه چنین فرمانی را امضا نکرده است، مطابق قانون اساسی وقت بر طرفی و عزل مامورین عالیرتبه به امر و اجازه پادشاه صورت میگرفت  ولی تصمیم داود خان بدون اراده و دخالت شاه بود که محترم شیرعلومی هم آنرا تائید مینمایدکه بعداً هم چنین سندی را به پادشاه قبولانده نتوانست.

 

   این فرمان یک جانبه آنقدر با عجله و قهر وغضب تحریر یافته که فراموش نموده بودند که تاریخ بنویسند چنانچه در متن مکتوب میبینیم که : " فرمان نمبر( ؟؟؟ ) حضور ملوکانه بشما ابلاغ میشود که از تاریخ این امر"؟؟؟

 

   *** بختیار گل خان منگل پسر انحًیرگل خان از افسران اعزازی نادر خان بوده و خسر سید داود ترون میباشد. در قضیه قتل  مرحومه خالده منگل  فامیل  شان احمد ظاهر را متهم  میدانستند در حالی که قتل هیچ نقش و ربطی به احمد ظاهر شهید نداشت، قاتل شخص دیگراست و موضوع هم  خاطر خواهی  معشوقه ی آنمرد میباشد ،ولی احمد ظاهربه دسیسه ترون که شوهر دختر کاکای خالده بود به شهادت رسید.

 

   1  ــ  محمد همایون اعتمادی ــ مشاهدات و نظریات  ــ مجله ی آئینه افغانستان شماره مسلسل 35 دسمبر 1993 و جنوری 1994 صفحه 67.

 

   2  ــ  ع . شیر علومی  ــ عین مآخذ  صفحه  72.  

 

  3 ــ  یما ناصر یکمنش ــ  خرنامه ــ چاپ اول 1377 ص 74

 

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱۳۶       سال شـــشم           جــــدی ۱۳۸٩  خورشیدی        جنوری ٢٠۱۱