ستارهگان فروریخته ز دامن شب!
به زیجِ کهنهی پیشینیان ژرفاندیش
روایتیست
ـ ز گفتارِ کهکشانِ ازل ـ
که:
ـ اختران؛
همه در پهنه ام ستاره بُوَند.
و در مدار خودی
هریکیست
خورشیدی.
ستارهیی که فرو میفتد
ز اوج
به قعر
ستاره نیست؛
وگر بر زمین رسد،
سنگاست. ـ
* * *
اگر بهجبر زمان از مدارت افتیدی،
و گر دوباره میسر نشد که ماه شوی،
و یا که مهر درخشنده در گذرگهی روز؛
ستاره باش به دامان شب
که اخترکان؛
اگر که نور به هامون و کوه نمیتابند؛
مسیر قافلهها را نمیکنند روشن؛
ولی؛
هزار مسافر
به دشت و
وادی و
کوه و کمر،
به هر هامون
ز کورسوی ستاره مسیر میجویند
و راه میپویند.
* * *
ستاره باش! به دامان شب
و رهرو را
بده امان
از شب.
پنجشنبه ١٦ ثور ١٣٨٩ش/٦ می ٢٠١٠م