مقدمه:
نوشتن حوادث روزانه برای من درد آوراست. هرکس دیگری درموقعیت من، خارج ازین قاعده نخواهد بود. کشورمن، مردم من، مادران وپدران وخواهران من لحظه به لحظه رنج می کشند ودرگرو محاسبه های سیاه کشورهای منطقه، جهان وگروه حاکم درقدرت قراردارند. با سرنوشت وحق شان برای رفاه وسلامتی بازی می شود؛ اما تحلیل اپراتیفی مسایل برای من جاذبه دارد. برداشتم این است که تحلیل های (دست کم نامتعارف) حوادث تلخ ودراماتیک برای جوانان وچیزفهمان جامعه، این مزیت را دارد که اذهان عمومی را متوجه نکاتی می کند که درپس حوادث خفته اند.
سال های بعد، من وهم نسلان من زنده نخواهیم بود؛ مگرمی خواهم آرمان های خود را برای نسل های زیبا تروبا کفایت ترازخویش به میراث می گذارم تا به راحتی مطلع باشند که برسرکشورومردم شان چه گذشته است. هدفم این است که نسل بعد ازما هرگزشکار دام های مذهب، قوم وزبان که به وسیلۀ کشورهای دشمن افغانستان عنوان می شود، نشوند.اگراین خانۀ مشترک آرامش داشت، همه ما دربسترسعادت خواهیم خفت. اگرهریک ازما، گرسنه ومحتاج باشیم، اهانت شویم، شخصیت مان خرد شود ودرزیرباران حوادثی که دیگران برای مان می سازند، عقل وظرفیت خویش را قراربدهیم، حق زندگی وعزت بشری خویش را از دست می دهیم. نگاه کنید به کشورهای دوروپیش ما ( پاکستان وایران) که برای حفاظت ازخویش، چه جنایات مرگباری را به نام اسلام وزبان وقوم برضد ما مرتکب می شوند تا خود شان دم خویش بزنند. ما باید ازین پس فرهنگی را اشاعه دهیم تا قدرت
سازنده ملی ما را برای تقویت ارزش های خودما ضمانت کند وازسوی دیگراستعداد تخریب دیگران را پیدا کنیم.
من با همین آرمان، مجموعۀ تازه ای از روزنوشت های سیاسی را درمنظرشما قرارمی دهم.
رزاق مأمون
کابل- مکروریان دوم
بامداد هفده هم جوزا- 1389
برابربا هفتم جون - 2010
برکناری مسئولان امنیتی تحریک آمیزمعلوم می شود
برکناری وزیرداخله ورئیس امنیت ملی یک اقدام تحریک آمیز وبحران آفرین است که حوادث دیگری را درپی خواهد داشت. روزنامۀ گاردین چاپ انگلیس نوشت: این آخرین سیلی به روی ائتلافیون جهانی درافغانستان است. مقصد ازائتلافیون به طور عمده انگلیس وامریکا است که این وزیران از نزدیک با آنان رابطه داشتند. این طور نتیجه گیری شده می تواند که سفر رئیس جمهور به امریکا دست آورد های دل خوش کننده ای برای تیم حکومت نداشته است. ازین پس ممکن است گروه طالبان با جسارت بیشتری به حملات خود ادامه دهند. اما به نظرمن، این بار نوبت جامعه بین المللی است که قدم جلو گذارند واجازه ندهند که کنترول از دست برود. تفسیرحرف من این است که رقابت ایران وپاکستان برضد امریکا وقدرت های غربی درافغانستان شکل آشکاری به خود می گیرد. ازسوی دیگر، سکتورهای امنیتی ( وزارت دفاع وداخله) بخش اعظم هزینه خود را از بودجه
جنگی امریکا دریافت می کنندو امنیت ملی هم کم وبیش از کمک های بین المللی مخارج خود را تأمین می کند. درین صورت ممکن است میان وزارت های سکتورامنیتی وحکومت اختلافاتی بروزکند. این اختلافات بعضاً به شکل اعتراضات دراشکال گوناگون تبارزخواهد کرد. علاوه برآن، وزیرداخله ورئیس امنیت درجامعه افغانستان وهمچنان جامعه جهانی از شهرت سالم بهره مند اند. هیچ پرونده فساد اداری و یا دیگرپرونده هایی که داغ بدنامی به وجهه آنان بزند، دربرابرشان وجود نداشته است.
تبصره: اطلاعاتی در دست است که امرالله صالح وحنیف اتمرحمایت های جامعه جهانی را ازدست داده بودند ویا این طور به رئیس جمهور تفهیم شده بود که بیم آن وجود دارد که امریکا به وسیلۀ همین دو چهرۀ مهم امنیتی، سرنگون شود.
شبانگاه اول سرطان 1389
ساعت ده شب
پرده جدید نمایش نیروهای بین المللی
درده روز اخیربه علت گرفتاری های دردناک ذهنی وسرگردانی که کاتب تقدیر دربرگ های سرنوشت من مرقوم کرده است، نتوانستم روزنوشت ها را بنویسم. حالا به رزاق مامون ده روز پیش شباهتی ندارم. شدیداً بیمار وعلیل شده ام. اما حس می کنم که می توانم تا چند صباح دیگربار زندگی را بردوش بکشم. حوادث سیاسی مملکت نیز درین مدت به اشکال جدیدی اتفاق افتاده است که ازآن جمله خروج مأموران سازمان ملل متحد از کابل وپرواز به سوی دوبی است. این اقدام درهشت سال اخیربه این صورتی که عنوان شده، نظیرنداشته وبه نظرمن این مسأله یک مانورویرانگرنیروهای خارجی برای افغانستان است که ازبرکت سیاست های غلط حاکمیت کرزی زمینه عملی پیدا می کند. موضوع بعدی، تنش ناگهانی میان جنرال مک کریستال فرمانده امریکایی نیروهای ناتو درافغانستان با جوبایدن معاون رئیس جمهور امریکا، سفیرامریکا درکابل وبعضی جنرال های امریکایی
برسر تنظیم روش ها درجنگ افغانستان است. این طور مشهود است که رویارویی مک کریستال با مقامات ارشد امریکا احتمالاً به برکناری موصوف از وظیفه اش درناتو منجرشود. گویا این طور از قبل تصمیم گیری شده است. مثل این که تزلزل درموقعیت مک کریستال مقامات کابل را نسبت به اوضاع به شک وتردید انداخته است. سخنگوی دولت گفت که باید مک کریستال استعفا نکند!
سه روز پیش نماینده ارشد بریتانیا نیز تحت عنوان اختلافات با مقامات ناتو برسر مشارکت دادن طالبان درقدرت سیاسی به اصطلاح "مرخصی" خود تا چند ماه تمدید کرد که عملاً به مفهوم استعفای موصوف از وظیفه اش درافغانستان است.
تبصره: احتمال دارد خروج مأموران سازمان ملل متحد ازکابل وشهرهای بزرگ یک تصمیم پشت پرده سیاسی باشد که هدفش تضعیف سیاسی کرزی است. در مرحله بعدی، این اقدام می تواندزمینه را برای رخنه دسته های مخرب وآدمکش طالب به داخل کابل ودیگرشهرها مساعد کند که درآن صورت، فاجعه ای روی خواهد داد. ملل متحد دفاتر واقامت گاه های خویش را با دیوارهای بلند و ترسناک محافظه کرده اند و این مراکز عملاً به پادگان های نظامی شباهت دارد. درصورتی خالی شدن این قرارگاه های مستحکم آیا راه برای جا به جایی گروه های تروریستی طالب به داخل این مراکز و سنگرگیری درآن مساعد نمی شود؟ گذشته ازین، درگذشته تجربه شده است که هرگاه سازمان ملل یا کارمندان صلیب احمرجهانی ازیک منطقه خارج می شوند، دیریا زود، منطقه مذکور به صحنه درگیری های خونین مبدل می شود.
آیا برای کابل نیز چنین برنامه ای تدارک دیده شده است تا کرزی و معاونانش را به استعفا وادار کنند؟
علایمی مشاهده می شود که سرکشی مک کریستال دربرابر مقامات ارشد واشنگتن وبرکناری وی ظاهراً به تصمیم ناگهانی سازمان ملل متحد برای خروج کارمندانش ازافغانستان رابطه دارد. ازیک منظر، همه این رویداد ها به شمول استعفای نماینده ارشد بریتانیا با موضع گیری ملل متحد و تغییر روش مک کریستال بی رابطه نیست. ممکن است چیزی اتفاق بیافتد که ازهم اکنون قابل پیش بینی نیست.
بامداد دوم سرطان – 1389
جانشینان وزارت داخله وامنیت ملی
گزارش ها می رسانند که کشمکش ملایم ولذت بخشی میان رئیس جمهور متحدانش ( به شمول معاونان) درباره این که چه کسانی به وزارت داخله وریاست امنیت ملی معرفی شوند، آغاز شده است. تا کنون طبق اخباری که هنوز تایید نشده، مقامات همراه با کشورهای منطقه، سترجنرال بسم الله خان و اسدالله خالد بالترتیب به حیث وزیرداخله ورئیس امنیت ملی درنظرگرفته شده اما اعلام رسمی نکرده اند. به گمان من، اعلام رسمی این ها کارآسانی نیست. به موازات این قضیه، روابط حکومت با جامعه جهانی ساعت به ساعت تیره تر می شود. تعمیل چنین تصامیم می تواند بعضی حوادث ورویداد های ناخوش آیند را زود از موقع معین آن، پیش بیاندازد.
تا جایی که من اطلاع دارم، ایران وپاکستان ازین دوچهره نامزد حمایت می کنند وتیم های ائتلافی حکومت نیزازآن راضی اند؛ اما جامعه جهانی بخصوص امریکا ومتحدانش ازین گزینش ها به تشویش اندوانکشاف وضع را لحظه به لحظه دنبال می کنند. بسم الله خان اگرچه با امریکایی ها ازنزدیک کار کرده ومورد اعتماد بوده است، اما این که تیم های حکومتی خاصتاً دریک مقطع حساس به دوروی خط می کشند، باعث تشویش وتردید جامعه بین المللی شده است. درین میان اسدالله خالد از حمایت هیچ یکی ازکشورهای متحد بین المللی برخوردارنیست. چیزی که موقعیت این دو نامزد را با مشکل روبه رو می کند، این است که هردو درزمینه استفاده جویی مالی دوسیه دارند ودرزمینه سوابق ایشان نیز مطالعات تازه ای صورت گرفته است که می تواند انتخاب آنان را با شک وتردید هایی مواجه کند.
ساعت ده
دیروز بازهم درجلسه ای دعوت شده بودم که از سوی معترضان کرزی برگزارشده بود. درآن جا آقای قادری وزیرترانسپورت برکنارشده را هم دیدم. مصرف جلسه ازسوی ایشان تأمین شده بود. فکرمی کنم کرزی از رقبای قندهاری بیش ازدیگررقبا تشویش دارد. برادران قادری ظاهراً تجمعاتی را که دربرگیرنده اعتراض های ملایم واندرزگونه اند، به راه می اندازند وجهت ایشان طوری است تا بتوانند یک جنبش روشنفکری وقومی را به حیث بدیل تیم کرزی فعال کنند.
ساعت ده وپانزده
کتابی را که چند سال روی آن کارکرده بودم، ناگهان دراثرمشکل فنی کمپیوتر ازدست داده ام. قریب است سکته کنم. این تکنولوژی چقدر پدیده بی اعتماد ووحشت ناک است. دوستی وعده کرده است که فایل های گم شده را پیدا می کند. اما چه وقت؟ تحملش سخت است! از یک سو دوستانی که درخارج هستند ناشرانی برای کتاب یافته اند ومن برای شان پیام دادم که چنین فاجعه ای روی داده است. این سومین بار است که متون طولانی کتاب های جدید را ازدست می دهم. عامل اصلی، پامیرپسر دوم من است. ذخیره مخصوصی را که برای حفظ نوشته های خودم خریده بودم، به خود گرفته ودرکنار فایل های من، ده تا پانزده گیم کمپیوتری را جا به جا کرده بود. جلد دوم رمان عصرخودکشی که تا کنون از انتشار بازمانده نیز ثمره مشکل سازی های پامیراست. چهارسال پیش هژبرشینواری به مصرف خودش، به بسیار مشکل، متن درهم وبرهم جلددوم عصرخود کشی را حروف چینی
کرد و برایم سپرد. مفقودشدن کتاب جدید اعصابم را خرد کرده است.
بامداد سوم سرطان- 1389
برکناری مک کریستال
مک کریستال به مثابۀ یک جنرال مجرب وخونسرد چه گونه واژه های اهانت آمیزی نسبت به مقامات ارشد واشنگتن برزبان رانده بود؟ وی کارل ایکنبیری سفیرامریکا درکابل را "خاین" خطاب کرد؛ ریچارد هالبروک نماینده ویژه بارک اوباما درامور افغانستان وپاکستان را" حیوان زخم خورده" توصیف کرد؛ جوبایدن معاون رئیس جمهوری امریکا را "دلقک" گفته وشخص اوباما را "ترسو" خوانده بود. کاربرد این کلمات بالطبع دریک حالت تهییج وعصیبت برزبان می آیند. پس مک کریستال چرا وروی چه موضوعی عصبانی بوده است/
به نظرمن، همه چیز به قندهار برمی گردد. مقامات ارشد مورد خطاب مک کریستال عمدتاً درقضیه روزمره افغانستان دخیل اند. درقندهار، مقدمات برای یک زورآزمایی نیرومند درحال تکمیل شدن است. ازشش ماه اخیر که هنگامه تبلیغاتی به منظوراجرای عملیات فیصله کن درقندهارگرم شد، بازیگران منطقه عمدتاً کشورهای مخالف امریکا ( پاکستان، ایران وروسیه) با تمام امکانات جهت سد بندی علیه عملیات قاطع امریکایی که ممکن است پیروزی نظامی درازمدتی را برای شان سبب شود، دست به کارشده اند. کشورهای مخالف امریکا که طرفدارشکستن مهره پشت امریکا ازنظرنظامی درافغانستان اند، پلان خود را درولسوالی مارجه هلمند تقریباً ضعیف دنبال کردند. هرچند با سازماندهی عملیات زیرزمینی وتدریجی، طالبان درمارجه جان دو باره گرفته ودست آوردهای جامعه جهانی چندان پایا نبود، این بار درقندهار ازابتدای ماجرا سعی دارند، میدان جنگ را
به بدترین تجارب شکست تلخ برای امریکا تبدیل کنند. به نظر می رسد که دولت آقای کرزی وگروه طالبان نیزدرین کارزاراعلام ناشده اشتراک نظری وعملی دارند. به همین سبب بازی مغلق استخباراتی همراه با نمایش های دپلوماتیک درماه های اخیر، وضع را پیچیده تر کرده است. چرا عملیات قندهاردرچندین نوبت به تأخیرافتاده است؟ تأخیردرعملیات ظاهراً به تصامیم وتاکید های مک کریستال رابطه بیشترداشته است تا به تصمیم سایرمقامات واشنگتن. حکومت کابل ازوی به عنوان یک جنرال موفق که توانست سطح عملیات های خودسرانه شبانه را کاهش دهد وازمیزان ضایعات انسان های بی گناه بکاهد، تجلیل می کند؛ اما آن چه به اهداف امریکایی رابظه می گیرد، آقای کریستال چندان دست آوردهایی را نصیب نشده است. عملیات مارجه نتایج معیوب وغیرقابل پذیرش داشته ودردیگر محاذات جنگ، طالبان جرأت بیشتری یافته اند که درنتیجه تلفات نیروهای بین المللی به طوربی سابقه ای افزایش یافته
است. این چیزیست که موقعیت آقای کریستال را مخدوش کرده و نقش وی را به حیث بازوی مقتدراهداف جهانی امریکا زیرسوال برده است. برداشت این است که ارتش امریکا قادرنیست تا زمانی نامعلوم ( برای آن که حکومت کابل خرسند باشد) عمرتلفات نظامی وضایعات مالی واهداف مشترک جامعه جهانی را فدای مصلحت هایی کند که صرفاً برای حکومت افغانستان ومتحدانش بهره می رساند. مک کریستال گویا از خط خارج شده بودو دیگر به درد اهداف امریکایی نمی خورد. او دریک معامله لفظی ورابطه های شخصی وخسته کننده، درقدم اول خودش را به افسرده گی می کشاند ودرقدم دوم، به نحوی به آلت دست پلان های اپراتیفی ایران وپاکستان مبدل شده بود. عملیات قندهاراز نظراهمیت جهانی، به برنامه صلح سازمان ملل متحد درسال 1371 شمسی شباهت دارد که از سوی پاکستان و گروه های جهادی به هم خورد ودرعوض، جامعه جهانی افغان ها را قصداً تا چندسال به حال خود رها کردند تا استخوان های
یکدیگررا بشکنند. حال به نظرمی رسد، هرنیرویا افرادی که دربرابرپروژه تصفیه اساسی قندهار سنگ اندازی کند، از منظرسیاسی هیچ آینده ای نخواهد داشت. آن چه رئیس جمهورکرزی درنظردارد، حفظ وتقویت طالبان به نفع بقای حاکمیت خود ایشان است؛ چیزی که جامعه جهانی به طورکامل مخالفت آن است. نکته مهم دیگراین است که درصورت برهم زدن اوضاع کنونی قندهارو برچیدن و یا تصاحب مراکزمدیریتی شبکه منطقه وجهانی منظم تجارت مواد مخدر، بخشی ازمهم ترین دسته های طرفدارطالبان ازپا درمی افتند. ازهمین روست که مقاومت حلقاتی که درکاروتجارت مواد مخدر با حلقات جهانی ومنطقه ای پیوند دارند، تا آخرین توان خویش دربرابرعملیات امریکایی ها درقندهار مقاومت خواهند کرد.
حال سوال این است که چه چیزی ممکن است اتفاق بیافتد؟
به نظرمن، دردسراصلی میان حکومت افغانستان ( همراه با متحدان منطقه ای اش) وجامعه جهانی آن است که با طالبان مصالحه صورت بگیرد. اما نه حکومت و نه هم هواداران منطقه ای حکومت، هیچ گاه وضاحت داده نتوانسته اند که این صلح برپایه چه میکانیزمی باید استوارباشد؟
با کدام یک طالبان می شود مصالحه کرد؟ آیا آن طوری که ازحزب اسلامی درکنارطالبان به حیث مخالفان زنده ومؤثرنام برده می شود، واقعاً حزب اسلامی دارای نیرووجبهات زنده جنگ هست ویا خیر؟ تا جایی که روشن است، محورهای قطب بندی شده حزب اسلامی ازچندسال به این سو درکناروشریک حکومت اند. ازسوی دیگر، هیچ منبعی نمی تواند ثابت کند که طالبان یک جریان واحد اند. پس باید با مفرزه های اپراتیفی- استخباراتی وابسته به ایران وپاکستان مذاکره وصلح صورت گیرد؟ تا جایی که من مطلع هستم، این طرح ها و پافشاری ها، بررفتارامریکا وجامعه جهانی تأثیری نخواهد داشت وممکن است وضع ازین هم درآینده بدترشود.
ساعت دوازده ظهر
فشاربرحکومت افغانستان افزایش می یابد.
تنش واختلاف نظر درمیان افراد ارشد امریکا درجنگ افغانستان شکل فضاحت باری اختیارکرده است. برکناری مک کریستال دایرۀ محاصره مرموز و تدریجی حکومت آقای کرزی را تقریباً تکمیل کرده است. آنانی که مک کریستال درمصاحبه ای درمجله رولینگ استون از ایشان با زننده ترین کلماتی بدگویی کرده، کسانی اند که به نحوی خواهان تغییرحکومت درافغانستان اند. گویا مک کریستال به استناد واقعیت های ملموس جامعه افغانستان خودش را محقق می دانسته تا از روش های تحریک آمیزسایرمقامات کاخ سفید انتقاد کند. مگریک شخص چه گونه قادراست استراتیژی کلی جنگ افغانستان را که درپوشش های مختلف تبلیغاتی پیچیده شده است، متحول کند؟ ریچادرهالبروک، جوبایدن، کارل اینکنبری به شمول شخص رئیس جمهوراوباما ازموضع گیری های کرزی شدیداً عذاب می کشند. به نحوی می توان گفت که پای امریکا درگرداب خطرناکی گیرکرده است. ظاهراً برای
پاسخگویی به افکارعامه مردم خویش، هیچ کاری غیرازحمایت ازپروسه جاری ( چه خوب باشد چه بد) از دست شان ساخته است. ولی دردرازمدت، قضیه ادامه دارد..... |