دراین اواخر،سه موضوع بحث آمیز،نیازمند اتخاذ موضع وچشم به راه فیصله های عادلانه؛ رنگینترو برجسته تر ازپیش جلب توجه نمودند. نتایج حاصله و دورنمایی را که تعمیق و تعمیم آنها میتوانند ترسیم نمایند، خوشبینی هایی را در راستای غلبۀ حق وانصاف وعدالت بارمیاورد. آن موضوعات عبارت اند از :
1- محکومیت رهبران جنایتکارحکومت نظامی ارجنتاین.
خبرگزاری های جهان اطلاع دادند، که جورج رافایل ویدلا،رهبرحکومت نظامی ارجنتاین (1976-1981) محکوم به حبس ابد شد. درپی کودتای نظامی که ویدلا در رأس آن قرارداشت،درحدود سی هزارتن کشته شدند. پس ازروی کارآمدن نظام مبتنی بر انتخایات وسیستم پارلمانی، درخواست محکمۀ ویدلا وتعدادی دیگراز همکاران اوبارها مطرح گردید.سرانجام اودرسال 1985محکوم و زندانی شد.امادرسال 1990کارلوس منم رئیس جمهوروقت، او را عفوکرد. معترضین به ویژه نهاد های طرفداررعایت حقوق بشر ومحکو میت جنایتکاران،آن عفو را نپذیرفته،به دادخواهی برای دایرشدن محکمۀ دیگری تلاش ورزیدند. آنها مدعی بودند که جنایات ویدلا وهمکاران او عفو پذیرنیست. این بود که دادگاه عالی چند روز پیش باردیگراو رامجرم شناخته وبه حبس ابد محکوم نمود.
خانواده های که عزیزان خویش را طی سالیان زمامداری او از دست داده بودند،همچنان نهادهای مدافع حقوق بشراز صدور حکم محکمه به گرمی استتقابل نمودند.
پیش ازین در ماه آپریل سال جاری بنبونه یک تن دیگر ازچهره هایی که به نقض حقوق بشرمتهم بود ومدارک بیشماری به جنایات او صحه نهاده بودند، به 25 سال زندان محکوم شده بود.
دایرشدن چنان محاکمات وابلاغ فیصله های که محکومیت شکنجــه و اعدام مخالفین را با خود داشت، به مثابۀ درسی تلقی شد که جلوگیری ازتکرارفجایع را ازتاریخ گرفته وبه بشریت میاموزاند.
2- عساکرپولیندی از طرف ارتش شوروی به قتل رسیده بودند.
درنیمۀ ماه دسامبرسال جاری،دومای روسیه رسماً اعلام داشت،که آن گروه ازعساکر پولیندی، که دراثرحملات نیروی فاشسیم هتلری به سوی مرزهای شوروی فرار نموده بود ند، براساس دستوررهبری شوروی به قتل رسیده اند. با وجودیکه ازچند دهه به اینسو، بحث ها وابرازنظر های درین زمینه وجود داشت،اما مقامات شوروی ومدتی هم روسیۀ کنونی از اعتراف به آن جنایت گرفتن امتناع ورزیدند. مقامات شوروی و مطبوعات احزاب وابسته به آن مدعی بودند که عساکر پولیندی ازطرف عساکر آلمانی به قتل رسیده اند.
تعدادعساکرپولیندی که به قتل رسیده بودند، همچنان بازتاب آن نمی توانست از انظار پنهان بماند. اکنون که طرف دستور دهندۀ بگونۀ رسمی معرفی شده است؛ بحث چرایی توسل به آن هم میتواند درتشخیص انگیزه های اتخاذ چنان سیاست جالب باشد.
تصورمیشود که رهبری شوروی را ترس وهراسی از آلمان هتلری، پیش ازحمله به آن کشور،چنان همراهی می نمود که با قتل عساکر پولندی، سعی درخاطر خواهی آلمان داشتند.
3- یکی ازداغ های برجای مانده برپیکرتاریخ، قتل بیش ازیک ملیون ارمنی هایی است که از طرف دولت ترک عثمانی وترکان جوان به وقوع پیوسته بود. آنچه ازسال 1915آغاز شد وچند سال بدرازا کشید، گونۀ توسل به قتل وشیوه های که برای از میان برداشتن ارمنی ها در پیش گرفته شد، بصورت واضح سخن از جنایت ونسل برداری دارد. متعاقب اشغال ارمنستان از طرف قوای دولت عثمانی تعدادی وسیعی ازارمنی ها را در جنگ جهانی اول به جبهات فرستاند وتعداددیگر را به صورت فجیع به سوی مرگ . در میان اسناد وکتاب های که به آن نسل کشی ها پرداخته اند، چشم دیدهای جمالزاده ازحال زارارمنی ها هنگام مسافرتی که وی به سوی سوریه داشت، تکاندهنده است. وی درکتاب " مشاهدات شخصی من در جنگ جهانی اول " که درسال 1350 د ر ژنو کشور سویس به نشر رسیده است، از پیشامد های اهانت آمیزعساکر ترکیه ووضعیت رقت بار ارمنی ها مینویسد.
آن رفتار که ازسوی منابع ارمنی وبعد تراز طرف بسا منابع یگر، نسل کشی هدفمند ارمنی ها نامیده شد، هیچوقت از طرف دولت های ترکیه تایید نشده است. در ترکیه ازتراژیدی ارمنی ها یادآوری شده اما مقصد نسل کشی ارمنی ها را نپذیرفته اند.
گذشته ازآنکه درد پیکر سوزی ارمنی ها را ازین بابت میازارد وحتا بارها به برخوردهای تنفر آمیز وخونین با ترکهای آذربایجان منتج شده است،چندین دهه است که این موضوع در بسا ازسایرکشورهای جهان نیز بازتاب دارد. افزون بر بحث های کمرنگ پیشینه از سال 1965 در اروگوئه تا بحث هفتۀ پیش در سنای امریکا، اتخاذ موضع در قبال آن همواره مطرح شده است.
هفتۀ پیش مجلس سنای امریکا ازصدور فیصله یی خود داری کرد که تصور می شد، مضمون نسل کشی آن تراژیدی را صحه نهاده وعذر خواهی از جانب دولت ترکیه را نیزمطرح کند. تا حال چندین کشور اروپایی درین زمینه بگونۀ جدی موضع گرفته واز دولت ترکیه درخواست نموده اند که آن فجایع را به عنوان نسل کشی ارمنی ها بپذیرد.
اینکه در پشت علاقمندی آن تعداد ازکشوهای جهان به این موضوع، که به محکومیت ترکها اشاره نموده اند، چه انگیزۀ سیاسی نهفته است، میتواند سزاوارمکث و تأمل باشد. مثلاً علاقمندی آن احزاب وکشورهای که هنوزموافق نیستند ترکیه عضویت اتحادیۀ اروپا را حاصل نماید، هنگام طرح وتصمیم پیرامون این موضوع میتواند، به عنوان وسیله یی برای به تفویق انداختن عضویت ترکیه وایجاد مشکل تلقی شود. اما اگراین انگیزه یابی را در چارچوب دپلوماسی این احزاب و دولت ها محفوظ نگاه داریم وآنرا مانعی در سر راه دریافت نفس موضوع نبینیم، این سوال پاسخ می طلبد که آیا در برابرارمنی ها تصمیم نسل کشی وجود داشت ویانه؟ رفتارها وپیشامد ها،مدارک ارایه شده از جانب ارمنی ها از صحنه های دلخراش وغیرانسانی حکایت دارند.تجاوزجنسی،اعدام نویسندگان ومتفکران،وجود آثار قبرهای دسته جمعی،مرگ ده ها هزار هنگام بی جای نمودن وکوچ
های اجباری، در حافظۀ تاریخ جای گرفته اند. آن رفتارهای غیر انسانی سزاوار تقبیح اند. بعید به نظر نمیرسد که تنش های خونینی که بارها به ویژه در دهۀ 90 سدۀ پیش در قره باغ وبار های دیگر میان ارمنی ها وآذری ها روی داد، ریشه یی دربیعدالتی های پیشینه ومنجمله درتراکم نفرت های نژادی و قومی هم دارد.
با توجه به گسترش روحیۀ انتقادی به رفتارهای دور ازکرامت انسانی ، تقبیح شکنجه ومحکومیت خودسریهای دیکتاتورها و تقبیح نسل کشی ها، می شود امیدواربود که بشریت گامی به سوی تحقق عدالت برمیدارد. به رغم تمام موانع و بی احترامی های که هنوزهم در مقیاس جهانی در زمینۀ حقوق انسانها وجود دارد، محکومیت هررفتار جنایت آمیز میتواند، امید رشد این فرهنگ را در سینه های مردمانی که به رعایت کرامت انسانی و از میان برداشتن هنجار های خشونت آمیزمی اندیشند، بذرنماید.
رفتارارتش فرانسه در الجزایرهنگام جنگ رهایبخش،رفتارویرانگرنه وآسیب زای ایالات متحدۀ امریکا در ویتنام عملیات نظامی ورفتار های ضد بشری قوای شوروی درافغانستان در دهۀ هشتاد، و موارد دیگر تاریخی، همه وهمه انتقاد طلب اند. دَین پوزش رسمی بر دوش این کشورها هنوز هم سنگینی دارد. اعتراف مراجع رسمی این کشور ها به رفتار های ناشایسته، صدای دیگری از نزدیک شدن قدم های عدالت تواند بود.
|