کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   

٢٠١٢ سالى كه دنيا به پايان مى رسد

بشیر سخاورز

 
 

 به باور مردم “مايا” (مردم maya، مردم بومى بليز، مكسيكو و گواتيمالا)، در سال ٢٠١٢ ميلادى نخستين دور دنيا به پايان مى رسد. مردم “مايا” نخستين باشندگان امريكاى ميانه هستند كه در ساختن پرستشگاه هاى باشكوه، پيشاهنگ ديگر مردمان جهان به شمار مى روند و از خود مدنيتى به جا گذاشته اند كه برگهاى گاهنامه شاهد آن است و هم يادمانهاى باستانى كه در امريكاى ميانه از اين مردم به دست آمده است، نشاندهنده ى شكوهمندى مدنيت آنهاست. نخستين دور دنيا با گزار يك صد و چهار هزار سال به پايان مى رسد. اما با شگردى در پيرامون اين موضوع، يكى از فيلمسازان به نام "رولاند امريچ"، پايان يك دور دنيا را كه در گاهنامه ى “مايا” آمده است، به پايان دنيا تعبير كرده و در "فيلم ٢٠١٢" در روز ٢١ دسامبر سال  ٢٠١٢ ميلادى، دنيا به پايان مى رسد. چنين تعبيرى را در پرده ى سينما كشيدن و از آن فيلمى ساختن كه مردم دنيا را تكان بدهد، "رولاند امريچ" را هدف آماج انتقاد پيروان آيين “مايا” كه هنوز هم در "بليز"، "مكسيكو" و "گواتيمالا" بسر مى برند، كرده است. مردم “مايا” مى گويند كه گاهنامه ى شان آخر دنيا در سال ٢٠١٢ ميلادى را نشان نمى دهد، اما نشاندهنده ى يك دور دنيا است و هم نشاندهنده ى به پايان رسيدن نخستين گاهنامه ى “مايا” كه بى گمان يكى از موثق ترين گاهنامه ها است. بارى آيا مى شود باور كرد كه پايان رسيدن دنيا نزديك است؟

من به اين باورم كه چنين چيزى امكان دارد و شايد ما از رسيدن به آخر دنيا چندان دور نيستيم. من فرضيه هايى را طرح مى كنم بى آن كه اثر فيلم "رولاند امريچ" را بر خود ديده باشم.

روز آخرت در آيين ما و dooms day در آيين مسيحيت و آيين يهود تنها تخيل نيست و كتاب هاى اين آيين ها به تكرار مى گويند كه چنين روزى آمدنى است. اما مى شود كه چگونگى آمدن اين روز را با فرضيه هاى ديگرى آراست و باز سرانجام به اين باور رسيد كه اين كتاب ها مبين حقيقت هستند.

 

پايان دنيا با فقر

 

نفوس دنيا با سرعت سرسام آورى رو به افزايش است. حتا در افغانستان كه در چنبره ى ٣٠ سال جنگ گير مانده و مردم زيادى قربانى جنگ شده اند، نفوس به سرعت زياد شده است. با دريغ كه جنگ در زيادى نفوس نقش داشته است، زيرا كه پيش از جنگ، در زمان محمد داوود خان برنامه هاى خانواده وجود داشت و كلينك هايى در شهر و روستا هاى كشور باز كرده بودند تا زن ها را يارى رسانند كه بتوانند از زيادى فرزندان كه باعث فقر مى شود، پيشگيرى كنند. اين برنامه ها با برنامه هاى ملايى كه "روزى اش را خدا مى دهد و لنگر اش را زمين مى بردارد" در تضاد بود، اما در آن هنگام ملا ها نمى توانستند در برابر محمد داوود خان برخيزند و خوشبختانه آن برنامه ها پيروز بودند. با آمدن جنگ در افغانستان نه تنها برنامه ى خانواده از ياد مردم رفت بلكه برنامه هاى اقتصادى كه داوود خان مى خواست در عمل پياده كند، هم از نظر افتاد و جنگ مهمترين موضوع براى همه ى مردم شد. راكد ماندن برنامه هاى اقتصادى پس از فروپاشيدن دولت داوود خان و زيادى نفوس، هر دو در شدت بخشيدن فقر در افغانستان نقش داشته اند و اين فقر است كه يك افغانستانى را ناگزير مى سازد تا دست به انتحار بزند. اين افغانستانى راهى براى گريز از فقر ندارد، مگر آن كه خود را در اختيار القاعده قرار بدهد، به اميد رفتن به آن دنيا كه پر است از جوى هاى شير، درخت هاى ميوه و حور هاى باكره. همين فقر است كه يك فلسطينى ناگزير خود اش را قربان مى كند و همين فقر است كه مردى در "سوماليا" را واميدارد تا تفنگ بردارد، بكشد و يا كشته شود. در هر دو حالت اين مرد برنده است. پس مى توان گفت كه دنيا براى مردمان فقير به پايان رسيده است. بارى آن سوى ديگر كه پر است از مردمان فرادست، در كم شدن فاصله ميان مردمان فرودست و مردمان فرادست جهان تلاش نكرده اند و اين فقر روز به روز بيشتر مى شود. سازمانهاى ايجاد شده مانند بانك جهانى، سازمان ملل متحد، اتحاديه ى اروپا و ده هاى ديگر هيچ كدام نقبى به سوى فرداى روشن براى اين مردم نه زده اند و حتا در زيادى فقر در جهان سوم نقش داشته اند.

 

پايان دنيا با بمب دهشت افگنان

 

فقر و دهشت افگنى هر دو در كنار هم به پيش مى روند. هنگامى كه جنگ هاى مجاهدين تمام كشور را به خاك سياه فقر نشاند، طالبان به تسخير تمام افعانستان در مدت كمى پيروز شدند و چون نتوانستند كه حمايت جهان را با خود داشته باشند، فقر در افغانستان رو به زيادى نهاد و اين ازدياد فقر زمينه را براى بن لادن فراهم كرد كه او با پول اش رهبران طالبان را از آن خود كند. همه مى دانند كه در آن هنگام رهبران طالب و گروه القاعده بهترين خانه و موتر در افغانستان داشتند. بن لادن با پرداختن پول به اين رهبران توانست كه به آسانى افغانستان را پايگاه دهشت افگنان سازد و دهشت افگنى را از اين كشور نه تنها به بوزنيا و كاسوو بفرستد، بلكه گامى فرا تر نهد و نيويارك را در آتش دهشت بسوزد.

پيش از ويرانى مراكز تجارى امريكا در نيويارك كسى گمان نمى كرد كه مردى چون بن لادن بتواند آرامش امريكا را برهم زند و حالا هم كسى گمان نمى كند كه روزى دهشت افگنان با بمب اتم كشورى را از روى نقشه ى دنيا پاك كنند.

 

بارى دست يافتن دهشت افگنان به بمب اتمى ناممكن نيست. امروز دهشت افگنان در معتبرترين دانشگاه ها درس مى خوانند و راز ساختن بسيارى از بمب ها را به خوبى آموخته اند. براى همين است كه امريكا با وجود داشتن كارشناسان و ابزار پيشرفته، در جنگ با دهشت افگنان در افغانستان پيروز نيست. اما هنوز هم كشتار در افغانستان با مقايسه ى كشتار با بمب اتمى چشمگير نيست و نبايد گمان كرد كه دهشت افگن از دستيابى به سلاح اتمى دور است. همه مردم مى دانند كه در سپاه پاكستان بنيادگرايان رخنه كرده اند و همين بنيادگرايان در سپاه پاكستان بودند كه در افغانستان يا مى جنگيدند و يا جنگ افغانستان را رهبرى مى كردند. اگر روزى اين بنيادگرايان با كودتايى به قدرت برسند، خطر جدى وجود دارد كه پاكستان را وارد جنگ اتمى كنند، زيرا براى اين مردمان پيروزى و شكست، هر دو پيروزى است. اگر اين مردم زنده بمانند راى خدا بر آن رفته است و اگر بميرند به جوى شير، شراب انتهور و حور بى مثال مى رسد. كشور هاى ديگرى چون اسراييل هم هستند كه كاربرد بمب اتم را به نام دفاع از خود دريغ نخواهند كرد. اين بار اگر كشورى بمب اتم به كار ببرد، گزند آن مانند يوريشيما نخواهد بود، زيرا كه تمام جهان در آتش اين بمب خواهد سوخت.

 

پايان دنيا با شلاق طبيعت

 

حرص قانع نیست بیدل ور نه اسباب جهان

آنچه ما در کار داریم اکثری در کار نیست

 

هنگامى كه "بوش" رييس جمهورى امريكا بود، از موضوع گرمايش زمين كناره رفت و نگذاشت تا اقتصاد اين كشور با برنامه هاى سرد ساختن جو زمين آسيب پذيرد. اما "اوباما" و ديگر دولتمداران امروز امريكا به اين باور گراييده اند كه انسان در گرمايش جو زمين مقصر است. ديگرگونى آنى اقليم، توفانها و سيلابهاى بى شمار، نمايانگر آن است كه زمين را دست بشر گزند رسانده است. با گرم شدن زمين بسيارى از يخهاى قطبى رو به ذوب شدن اند و اين ذوب شدن در بالا شدن آب بحر ها نقش داشته است و اكنون جزيره هاى كوچك جهان در خطر زير آب شدن قرار دارند. كم شدن آب در كوه ها هيماليا، خشك شدن رود خانه هاى جمنا و گنگا را تهديد مى كند. همين طور كوه هاى پر برف افغانستان ديگر برف ندارند و اين بى برفى سبب شده است كه رود هاى افغانستان خشك باشند. هنگامى كه آب نيست، كشاورزى نيست و هنگامى كه كشاورزى نيست، غله نيست و هنگامى كه غله نيست فقر است و جنگ.

  

پايان دنيا با كوهان شتر

 

هنگامى كه كودكى بيش نبودم، پدرم مرا براى اداى نماز جمعه با خود به مسجد مى برد. آن هنگام ملايى داشتيم كه با گريه و دشنام مردم را از كار هاى بد (به پندار او) باز مى داشت. يكى از مهمترين موضوع براى ملاى ما وضعيت زن ها بود. او مردم را ملامت مى كرد كه زنهاى شان را براى انجام كار به بيرون مى فرستند، زيرا به باور او "زن به خانه ى شوهر مى رود و تا هنگامى بيرون نمى شود كه مرده اش را براى دفن بيرون مى كشند." براى اين ملا كوتاهى دامن زنها و آرايش مو ها به شكل كوهان شتر از علايم قيامت بود. و ما كودكان چه شبها كه از هراس نخوابيديم و زنها را ملامت كرديم كه در آمدن روز قيامت نقش داشته اند. بارى پايان دنيا به سبب مو هاى كوهان شتر زنها، يگانه فرضيه ايست كه من به آن نمى توانم باور كنم.

 

پايان

بليز، امريكاى مركزى، سال ٢٠١٠ ميلادى

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱۳٤       سال شـــشم            قوس/جــــدی ۱۳۸٩  خورشیدی         دسمبر ٢٠۱٠