در جریان محفل بزرگداشت از پنجاه و پنج ساله گی داکتر اسدالله شعور که در سال 2005 میلادی در دانشگاه تورنتوی کانادا برگزار گردیده بود؛ تعدادی از شاعران مقیم آن دیار چند شعر ارتجالی و فی البدیهه سرودند که اینهایند:
بزم ادب
از استاد سیدمحمد اکبر سید زاده
رییس انجمن دوستداران بیدل
بیا در بزم ما امشب که بزم دوستان اینجاست
فضای مهرگان اینجا، صفای بیکران اینجاست
درین محفل بیا بنشین و اخلاص عمل بنگر
ادب اینجا، طرب اینجا حضور خبره گان اینجاست
بود از بزم ما ساطع وفاق و یکدلی امشب
که جمع مقبلان اینجا و شمع نخبه گان اینجاست
بیا ساقی بده جامی جهانی عیش بر پا کن
مغنی برکش آوازت که یار مهربان اینجاست
نویسم من درین معنی دو سه حرفی چنین سید
درین محضر بیا بنگر شعور نکته دان اینجاست
گهر ادب
اثر انجینر سخی مسحور
جفا چو بر سر ما از هوا و بحر و برست
روان ما چو اسیر قفس شکسته پرست
چمن ز آفت جهل و خزان جور بسوخت
هوای تازه شگفتن مگر که را به سرست
مرا چی باک ز آفات آشیان سوزست؟
ز پیک مژده رسان چون نویدم این خبرست
مبارکست قدوم فرشته گان ادب
حلاوت سخن نغز پارۀ شکرست
زفیض دانش و فضل رسیده گان کمال
نهال قامت فرهنگ سبز و پر ثمرست
ز رفعت قلم و خامه های با عصمت
فروغ و نور امیدی به عالم بشرست
شگوفه های ادب بوستان بیارایید
نگارخانۀ علم و هنر به زیب و فرست
شناوران تفکر به بحر علم بسیست
میانِ صد صدف شعر شعور تک گهرست
سخی ز نگهت اندیشه ات ادب گل کرد
چو دلنشین غزلت را چی مصرعهای ترست
بزم پرستاره
احمد ذبیح ندیم
در روی زمین لخلخه سا باد نشورست
از بطن زمان فصل نوین رو به ظهورست
در دایرۀ عشق، همآمیخت عزیزان
قلب و دل و اندیشه که در عین حضورست
افلاک بباریده درین بزم ستاره
هر گوشه چو بینی به یقین گرمی و نورست
اندر سخن نغز ادیبان و لبیبان
تقدیر به افکار و نوشتار شعورست
از ازبکی و هزره گی و پشتو و دری
خود در خور افهام نوشتی که ضرورست
از ضرب و دف و شعر و هنر خوب نوشتی
از کاکۀ کابل بنویسی که صبورست
اقلیم ادب دست طلب سوی تو دارد
خون از قلمت در رگش از فرط غرورست
خوش آمدم این اصل که از زنده شود یاد
خواهم به مقیمان قبور هر چی سرورست
مستانه روان قافله ها در ره و بیره
باییست بدانیم که دنیا به مرورست
سودا زده گانیم ندیما توبدانی
بیداری ما در گرو نفخۀ صورست
عمر جاودان
دو بیت زیرین را نیز استاد ربانی بغلانی درین محفل خطاب به داکتر شعور و بیخوابی هایش در حیات پرمشغلۀ او؛ فی البدیهه سروده قرائت کرد :
ای که پنجاه رفت و بی خوابی
پی دانش همیشه بی تابی
نور تا افگنی برین ظلمت
عاقبت عمر جاودان یابی
٥٥ شاخۀ گل سرخ
شاعرهی معاصر خانم فاطمه اختر نیز این سرودهی فی البدیهه اش را به گرداننده گان همایش سپرد:
پنجاه و پنج شاخۀ گل سرخ
پنجاه و پنج چشمۀ جوشان اشتیاق به فرهنگ
پنجاه و پنج سال زنده گانی پرباریست
که به فرهنگ ما ارزانی شده
پنجاه و پنج درخت پر شگوفه
و پنجاه و پنج دریای خروشان
به صحرای تف زده فرهنگ مردمان با فرهنگ
به بیابان تشنۀ ادب کشور ادب پرور
و بر ویرانه های هنر سرزمین هنرخیز مان
از ایشان آرزو می برم. |