کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   

عبدالغفور نزهت هروی
                  آغازگر موسیقی شناسی نوین افغانستان

 
 

            از قدیم الایام موسیقی در کشور ما دو جنبه داشت. موسیقی عملی و موسیقی نظری که بخش نخست را هنر موسیقی و بخش دومی را علم موسیقی نامیده اند. هنر موسیقی موهبتی است خداداد؛ زیرا هرآنکس که اسعتداد فطری در خواندن آواز و یانواختن ساز دارد هنرمند موسیقی است و پیشرفت درین هنر نیز وابسته با مقدار ریاضت و زحمتی است که هنرمند آن را متقبل می گردد. ولی علم موسیقی بدون مطالعه و کند و کاو در آثار و اعصار بر کسی میسر گردیده نمی تواند. بسا هنرمند موسیقی داشته ایم که عالم موسیقی نبوده اند و بسا عالم موسیقی هم داشته ایم که هنرمند موسیقی نبوده اند ولی کسی که مثل زنده یاد استاد محمد حسین سرآهنگ؛ عبدالقادر گوینده، صفی الدین بلخی معروف شده به ارموی (به خاطر اقامت پدرکلانش فاخر در ارومیه)، حضرت امیرخسرو بلخی ثم دهلوی و ابونصر فارابی در عمل و نظر استاد بوده اند، جاودانۀ زمانه ها گردیده به نوابغ تاریخ موسیقی شهرت یافتند.

            موسیقی نظری که در کشور ما با آثار فارابی بزرگ و ابن سینای بلخی پایه گذاشته شده توسط دها دانشمند بزرگ ما چون صفی الدین عبدالمؤمن بلخی، محمد نیشاپوری دانشمند بزرگ دربار غزنه، عبدالمؤمن صفی الدین هروی، جامی هروی، بنایی هروی، امام طاؤوسی غوری، زین العابدین محمود حسینی هروی، مولانا اوبهی هروی، درویش علی چنگی هروی، سیف الدین عبدالرحمن غزنوی و امثال آنها در اعصار و دوره های مختلف ادامه یافته رهنمای هنروران موسیقی بود؛ ولی بدبختانه با عصر فتور دورۀ محمدزاییان این دانش در محدودۀ افغانستان امروزی خفه گردید. تا اینکه در دهۀ چهلم خورشیدی تلاشی از سوی نابغۀ موسیقی معاصر ما شادروان استاد سرآهنگ و با سعی و تلاش هنرور سخت کوش ما استاد عبدالوهاب مددی نخست از طریق برنامه های درسی استاد از رادیو و سپس با نشر رسالۀ قانون طرب به شکلی دیگر و در روال دگرگونه یی به جریان افتاد و با وجود عدم دستگیری مقامات رسمی به صورت شاید و باید چندین سال دوام نمود و سایرین ازین جریان پیروی نگردند. بودند استادان و دانشمندان بسیار غنمیت موسیقی که درین راستا سخت مفید واقع می شدند، چون این زحمت زیاد نانی برای کسی نمی آورد صدای استاد تنها ماند ولی تأثیر شگرفی از خود به جا گذاشت. بعد او وفات استاد سرآهنگ و گسترش بدبختی ها پیگیر و مداوم بر جامعۀ ما این رسم بر افتاد و هرکس در غم زنده ماندن شدند. یگانه کسی که در محیط غربت از کشور هند گرفته تا کانادا در صدد بازشناسی علم موسیقی یا موسیقی شناسی به شکل اکادمیک آن گردید؛ داکتر اسدالله شعور بود. وی در دورانی که موسیقی زیر ضربات خرد کنندۀ جهل سالاران قرار گرفته حرام قطعی اعلان گردید با پیگیری خاصی در مقام دفاع ازین دانش پر شاخ و بیخ در فرهنگ ملی ما برآمده دست به تألیف و انتشار آثار زیرین زده که به بازشناسی هریک آن می پردازیم:

 

میرات موسیقی هندی به زبان دری

 

این کتاب بزرگ هشتصد صفحه یی که در حقیقت نسخه شناسی تاریخ موسیقی مشترک افغانستان و نیمقارۀ هند است فعل و انفعالات موسیقی دو حوزۀ بزرگ و مهم تمدن آسیا را طی یک دورۀ یک و نیم هزارساله روشن ساخته به ویژه اثرگذاری موسیقی علمی و یا به اصطلاح دیگر ساز و آواز مقامی آریانای باستان و هند تاریخی را بر یکدیگر، از روی معتبرترین آثار و اسناد تاریخی روشن می سازد؛ زیرا مؤلف برای دستیابی به نسخه های خطی موسیقی به زبان دری به ریگشویی کتابخانه های بزرگ دنیا پرداخته از کتابخانه های کانگرس امریکا و داشگاه برکلی گرفته تا برتش لایبریری لندن، ناسیونال بیبلوتیک پاریس، کتابخانۀ برلین و کتابخانه های مهم هند، پاکستان، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به کلیه آثار این زمینه دست یافته و نتیجۀ مطالعات و پژوهش های دوازده ساله اش در ده فصل تدوین نموده است.

داکتر شعور در مقدمه مبسوط و مفصل این اثرش زیر عنوان جستاری در پیشینه و مبدأ مشترک موسیقی هند و آریانای باستان ریشه های موسیقی مقامی این دو حوزۀ بزرگ تمدن را به بررسی گرفته با کشف نکات مهمی از نظام موسیقی ذکر شده در کتاب مقدس موسیقی هندوان به نام بهرت سنگیت شاسترا و سیستم موسیقی تنظیم شده توسط بارید مروزی در اواخر عهد ساسانی، ساختار این دو نظام  را شیبه هم اعلام می کند و آن را نتیجه مبدأ مشترک و تأثیر گزاری متقابل این دو نظام در نتیجۀ ارتباطات تاریخی و فرهنگی این دو سرزمین مخصوصاً در عهد کوشانیان می داند.

     مؤلف این اثر ارزشمند با پی گیری موضوع در بخش نخست کتابش زیر عنوان پیشینهۀ تاریخی از ازمنۀ قدیم تا سقوط خلجی ها که سال ٢٠٠ پیش از ظهور دین مقدس اسلام تا سال ٧٢٠هجری قمری را که برابر با سالیان ٤٢١ تا ١٣٢٠ میلادی است به پی گیری روابط فرهنگی افغانستان یا خراسان دورۀ اسلامی با سرزمین پرداخته روی اسناد مؤثق تاریخی وجود هنرمندان هندی در سر زمین خراسان حتی در ١٦٥٠ سال پیش از امروز و وجود هنرمندان خراسانزمین  را در خاک هند در دوره های مختلف تاریخی از عهد بهرام گور ساسانی گرفته تا دربار های بابریان به وضاحت نشان می دهد و این امر را به اثبات می رساند که موجودیت این هنرمندان در سرزمین های یکدیگر باعث آشنایی هم به سیستم های موسیقی همدیگر شده و زمینه را برای آمیزش این نظام و به وجود آمدن سیستم جدیدی گردیده است مه آمیزۀ هر دو بوده، به باور نویسنده به وجود آوردن موسیقی کلاسیک هند و افغانی گردیده است. این بخش کتاب در شماره دوم مجلۀ وزین خط سوم زیر عنوان سمارع پارسی و سرود هندی به نشر نیز رسیده است.

     بخش دوم کتاب که نخستین تألیفات دری در زمینۀ موسیقی هندی از دورۀ تغلق شاهان تا پایان لودی ها عنوان دارد به معرفی دو کتاب بسیار مهم موسیقی می پردازد که بین سالهای ٧٢٠ تا ٩٣٢ هجری قمری که برابر با ١٣٢٠ تا ١٥٢٦ است؛ به نگارش درآمده اند این کتب عبارت اند از غنیۃ المنیه که توسط مؤلف نامعلومی در عهد خلجی های درست هفده سال بعد وفات حضرت امیرخسرو در گجرات نوشته شده است و فعلاً یگانه نسخۀ خطی موجود آن در کتابخانه بریتانیای لندن نگهداری می شود و سپس به معرفی کتاب لهجات سکندرشاهی می پردازد که توسط نویسنده یی از اهل کابل به نام عمر سما یحیای کابلی در عهد سلطان سکندر لودی نوشته شده است.

بخش سوم تألیفات موسیقی عهد بابریان از جلوس جلال الدین محمد اکبر تا پایان عهد اورنگزیب عنوان دارد که فاصلۀ زمانی بین سالهای  ٩٦٣ تا ١١١٨ هجری قمری و یا ١٥٥٦ تا ١٧٠٧ میلادی را در بر می گیرد. نگارنده درین بخش به معرفی چهارده نسخۀ قلمی دری در مورد موسیقی هند و افغانی می پردازد که عبارت اند از : منفعیۃ الطالبین یا مادهو انل شیخ عالم، مونس العشاق شیخ محمود، رسالۀ موسیقی از مؤلف نامعلوم، ترجمان الهند یا انوپ بهید مولانا حسن، آیین اکبری، تحفۃ الادوار، رسالۀ موسیقی، مرقع تصویرات، زمزمۀ وحدت، سنگیت درپن، کرامت مجرا یا رسالۀ کرامیه، نشاط آرأ، رساله در عمل بین و تهاتۀ راگ های هندی، رسالۀ موسیقی ملا عوض بیگ.

بخش سوم در ذیل عنوان تألیفات موسیقی دورۀ عادلشاهیان بیجاپور که سالهای ٨٩٥ تا ١٠٩٧ هجری قمری یا ١٤٩٠ تا ١٦٨٦ میلادی را در بر می گیرد به معرفی کتابهای نورس، جواهر الموسیقات محمدی و رسالۀ موسیقی قاسم فرشته مؤلف تاریخ معروف فرشته پرداخته شده است.

بخش چهارم کتاب به تألیفات موسیقی عهد بابریان از جلوس جهانگیر تا مرگ اورنگزیب یعنی ١١١٨ تا  ١٧٠٧م در بر گرفته به بازشناسی شانزده اثر زیرین اخصاص داده شده که درین برهۀ زمانی تألیف و یا ترجمه شده اند :  دستور النغم، سهسرس، تشریح الموسیقی، پارجاتک، رساله در بیان رس و بهاو، مفتاح السرور،راگ درپن، فشردۀ راگ درپن، تحفۃ الهند، جداول تعیین مخارج نغمات، اسامی سر، وجدیه، مرآۃ الخیال، شمس الاصوات، الهام طرب، دستور النغم.

بخش پنجم که به تألیفات موسیقی ار عهد فرخ سیر تا سقوط بهادرشاه توسط استعمار انگلیس (١١٢٤ تا ١٢٧٤ قمری مطابق با ١٧١٣ تا ١٨٥٨م) تعلق دارد در آن نزده اثر منظومه در راگ ها و راگنی ها (راگمالا)، وقایع البدایع یا مرقع دهلی، راگ درشن، مغنیان هندوستان بهشت نشان، خلاصۃ العیش عالمشاهی، اصول غنا، موجزی از علم سنگیت، رسالۀ موسیقی، کنزالموسیقی یا گلشن خیال، مرآۃ آفتاب نما، اصل الاصول، شرح مقدمات ثلثۀ ظهوریه، شرح دیباچۀ نورس، جداول راگمالا، راگ سندهو، تحفۃ النغمات، نغمۀ داؤود، راگ و راگنی، راگ ها و راگنی ها به بررسی قرار گرفته اند. و در بخش ششم تألیفات موسیقی دربار میسور در عهد درخشان تیپو سلطان (١١٩٧ تا ١٢١٣ یا ١٧٨٣تا ١٧٩٩م) برای نخستین بار به جهان دانش به صورت مفصل معرفی گردیده که شرح کننده نظام جدید موسیقی ایست که توسط شخص تیپو سلطان آفریده شده و ملک الشعرای دربارش حسن علی عزت آن را به نظم و نثر تدوین نموده است کتاب عزت که مفرح القلوب عنوان دارد به تفصیل معرفی گردیده و کتاب دومی نیز که مجموعۀ آهنگ های این نظام است زیر عنوان  آهنگ ها به بازشناسی گرفته شده است.

بخش هفتم تألیفات موسیقی دربار اووده لکنهو را در بر دارد که از عهد آصف الدوله تا سقوط واجدعلیشاه ١١٨٣ تا ١٣٠٤ یا ١٧٧٤ تا ١٨٩٦م به نگارش در آمده اند و عبارت اند از : در بیان راگ ها و راگنی ها نغمات و مقانات اهل هند)، اصول نغمات آصفی، مطلع العلوم و مجمع الفنون، چهار باغ نغمۀ عندلیب.

بخش هشتم تألیفات موسیقی دوران استعمار انگلیس و نوابان مستقل محلی تا استقلال و تجزیۀ هند است که کتب زیرین را در بر گرفته است : گنجینۀ آواز، بیاض موسیقی، مقامات دلگشا و مسرت افزا، رسالۀ موسیقی، شرح سه نثر ظهوری، معارف النغمات، بیاض موسیقی. و در بخش نهم تألیفات موسیقی دارای تاریخ نامعلوم به بحث گرفته شده اند که کتب و نسخه های سنگیت سراولی، رسالۀ موسیقی، راگ ها و راگنی ها، رسالۀ موسیقی، رسالۀ موسیقی، سرودهای هندی، تصویرات راگمالا، مختصری دربارۀ موسیقی، رسالۀ موسیقی، مخزن العلوم، رسالۀ موسیقی، راگ و موسیقی و اصولات ضرب را شامل گردیده اند. و بالاخره بخش دهم تألیفات موسیقی به زبان دری بعد از استقلال و تجزیۀ هند را احتوا می کند که بیاض موسیقی و موسیقی بر صغیر پاک و هند را باز می شناساند.

درین ده بخش کار داکتر اسدالله شعور چنین است که نخست خواننده با محتویات این آثار که بیش از نود و هفت در صد شان تا کنون چاپ نشده و در قفسه های های کتابخانه های بزرگ دنیا محبوس و دور از انظار علاقه مندان اند؛ آشنا می سازد. طریقۀ فصل بندی، محتویات فصل ها، منابع کتاب، مؤلف، زمان و مکان تألیف و معرفی نسخه های موجود و یا چاپ های کتاب به صورت مفصل و مطابق به اصول نسخه شناسی به خواننده معرفی می گردد و در پهلوی آن نویسنده ارزش کتاب مقایسۀ آن با آثار ماقبل و نکات جدید مطرح شده درهریک ازین آثار را تک، تک مورد بررسی و ارزیابی قرار داده است که حاکی از اهمیت این اثر است.

مؤلف کتاب در اخیر زیر عنوان خلاصه و نتیجه نظریات و آرای خود که از مطالعه این همه نسخه های زبان دری در موسیقی برایش حاصل شده آورده و نکات بدیع، راگ های جدیدی که از آمیزش این دو نظام موسیقی جدیداً به میان آمده اند تداخل مقام خراسانی در نظام موسیقی شمال هند، ضرب خراسانی که در موسیقی آن سامان رواج یافته اند و امثال اینها به صورت علمی مطرح نموده و خواننده از بسیار نکات تا کنون ناشناخته درین عرصه آگاه می سازد.

این کتاب بزرگ و غنیمت دارای دو لاحقه نیز هست. پیوست یک به بازشناسی کتب تألیف شده در زمینۀ موسیقی هند و افغانی در افغانستان معاصر پرداخته به معرفی کتب و رساله های تات ها و راگ ها، موسیقی، راگ ها، قانون طرب، خرابات، فرهنگ موسیقی، گنجینۀ موسیقی کلاسیک، تال ها، سفینۀ موسیقی، از صدا تا آهنگ، موسیقی معاصر افغانستان، راگ مالا در نظم زبان دری و خود آموز راگ پرداخته است. و در پیوست دو فهرست های مآخذ، اعلام و مانند اینها را آورده است.

این کتاب طوریکه در پیام دانشمند بزرگ زبان دری پاکستان داکتر عارف نوشاهی در آغاز همین مجلس شنیدید؛ شاهکاریست در تاریخ موسیقی منطقه که امیدواریم به زودی اقبال طبع یافته بدسترس علاقمندان قرار گیرد. گرچی صورت خلاصۀ این کتاب در چندین شمارۀ هفته نامه شهروند در شهر تورتنو کانادا در سالهای ١٩٩٩ و ٢٠٠٠ م به چاپ رسیده است و سه سال پیش در ایران توسط بنیاد گفتگوی تمدن ها به موسسۀ انتشارات هرمس نیز تسلیم داده شد اما مؤلف به علت یافتن مواد جدید از کتابخانه های پاکستان و اوزبکستان چاپ آن را معطل قرار داد. امید اوارم اکنون که کار آن به پایۀ تکمیل رسیده هرچی زود تر به دسترس علاقمندان قرار گیرد.

 

کلیات در نظم و موسیقی زبان دری

 

این کتاب نیز برای نخستین بار به شیوه یک تحقیق ادبی و هم پژوهشی در تاریخ موسیقی افغانستان و منطقه است که نظام موسیقی اصیل خراسانی ما و منطقه چی که جهان اسلام و سیر تاریخی نظام بندی آن را در پرتو نوع مشترک ادبی – موسیقی کلیات به بررسی گرفته است.

 داکتر اسدالله شعور در جریان پژوهش هایش در نسخه های خطی، اشعار کلیات را از نسخه های مختلف یادداشت برداری نموده و سپس از تلفیق و تدوین آنها به شرح و تفصیل مندرجات این اشعار پرداخته که از مجموع آنها رساله بسیار دلانگیز و معلوماتی کلیات در نظم و موسیقی زبان دری به میان آمده است. این کتاب بر اساس مندرجات کلیات به ده فصل تقسیم بندی گردیده است.

نویسنده پس از پیشگفتار که در باره شیوه ها و سابقه کارش به نگارش درآمده است زیر عنوان کلیات چیست به معرفی این گونه ی مشترک ادبی – موسیقی و تفاوت های کلیات ادبی و کلیات موسیقی و شیوه های کارآیی آنها پرداخته و سپس در بخش دوم زیر عنوان خاستگاه سرایش کلیات در ادب دری به مطالعۀ زمینه هایی می پردازد که از آثار ادبی عهد غزنوی تا سدۀ ششم هجری باعث به میان آمدن نوع کلیات گردیده است. او با مثال های مستدلی از آثار منوچهری، ابن سینا، عنصرالمعالی کیکاوس، نظامی، عطار، امیرخسرو، جلیل حسینی، حاجی اسماعیل سیاه و استاد فکری سلجوقی زمینه های به وجود آمدن ژنر ادبی کلیات را پی گیری نموده است و خواننده را قدم به قدم به پیدایش تدریجی این نوع در ادب دری آشنا می سازد.

بخش سوم کتاب که کلیات سرایی در ادب دری عنوان دارد، نگارنده به سیر تاریخی تحول کلیات سرایی از نخستین کلیات های ادبی شروع کرده تا روزگار معاصر این جریان را تعقیب میکند و نمونه های کلیات هایی را که از سدۀ ششم در دست است از رسالۀ بهجت الروح عبدالمؤمن صفی الدین هروی یا غوری نقل میکند و کلیات سرودۀ خداوندگار بلخ مولانا جلال الدین محمد بلخی ، مسعود صفی هروی، و ابونصر فراهی را نمونه آورده با تحلیل و تجریۀ آنها به این نتیجه می رسد که کلیات های ادبی برای آموزش نظری نظام موسیقی خراسانی در کشور ما و سایر دری زبانان منطقه کاربرد داشته است.

بخش چهارم که کلیات موسیقی عنوان دارد، کلیات به عنوان وسیله یی برای آموزش عملی موسیقی مورد بررسی قرار داده نمونه های کلیات عملی امام طاؤوسی هروی مثال آورده شده و سیر تحول این ژنر موسیقی به اسنتاد آثار عبدالقادر گوینده، بنایی هروی، امیرخان کوکبی گرجی، نجم الدین کوکبی بخارایی، استاد شاه محمد دلدوز هروی، درویش علی چنگی هروی، مولانا حسن کاشانی و امثال آنها را بر شمرده و این نوع موسیقی را وسیله یی برای آموزش مقامات خراسانی توسط شاگردان تثبیت می کند. فصل پنج که اساسی ترین قسمت این کتاب است گونه های کلیات عنوان دارد که به ده بخش تقسیم گردیده و هر قسمت معرف نوع به خصوص کلیات ها را تشکیل داده است. عناوین این فصل عبارت اند از :

١ - کلیات اسامی مقام های موسیقی.

٢ - کلیات آوازه ها.

٣ - کلیات مقامات و آوازه ها با هم.

            الف – کلیات اسامی مقامات و آوازه ها.

            ب – کلیات طریقۀ استخراج آوازه ها از مقامات.

٤ - کلیات مقامات و شعبه های مربوطۀ آنها.

٥ - کلیات اوقات سرایش مقامات.

٦ - کلیات انتساب مقامات به بروج دوازده گانه.

٧ - کلیات ضرب ها.

٨ - کلیات های مرکب.

٩ - کلیات خواص و تأثیر مقام ها.

١٠ - کلیات انتساب مقامات به پیامبران.

داکتر شعور در هریک ازین بخش ها با استفاده از منابع دست اول خطی و چاپی مقام های خراسانی و لواحق آنها را به صورت فشرده معرفی نموده و بعد کلیات های گردآوردۀ خویش را در همان بخش مربوطه درج کتابش ساخته است که خواننده قدم به قدم به صورت بسیار ساده و آسان با نظام موسیقی کلاسیک قدیمۀ کشور که هنوز هم در شمال افغانستان در هیأت هاس ششمقام و دوازده مقام زنده است؛ آشنا می سازد.

فصل ششم و آخرین کتاب که به زیر عنوان ورود جنبش کلیات سرایی در موسیقی هند و افغانی ترتیب یافته است، مطالب دست اول و دلچسپی را باز می گوید که مؤلف کتاب برای نخستین بار بدان دست یافته است ازینرو مطالب این فصل در حوزۀ فرهنگی زبان های فارسی و هندی برای اولین بار مطرح گردیده و سخت جالب است. این فصل نیز در دو بخش نگاشته شده، قسمت اول به راگ مالا سرایی به زبان دری اختصاص یافته که در آن سیر سرایش کلیات موسیقی شمال هند و افغانستان از نخستین منظومه درین زمینه تا به امروز تعقیب گردیده و نتیجه گرفته شده که نخستین راگ مالا را باید عنایت الله پسر میرحاجی هروی در دربار جلال الدین اکبر سروده باشد.

چون نگارندۀ پیشگفتار در ابتدای این فصل چارگونه راگمالا را بازشناسانده و نتیجه گرفته که صرف منظومۀ های راگ مالا ساختار کلیات زبان دری را دارد و راگ مالای منظوم نوعی از نظم است که غیر از قطعات منظومه های راگمالاست با آنهم او روی اسناد دستیافتۀ خویش نتیجه می گیرد که این هردو نوع نظم باید همزمان توسط عنایت هروی وارد ادبیات افغانستان و شمال هند شده باشد. سپس داکتر شعور گونه های راگمالا را همانند انواع کلیات به خوانندۀ علاقمند موسیقی باز می شناساند. در بخش دیگر این فصل که زیر عنوان راگ مالا سرایی به زبان هندی آمده است نویسنده چند نمونۀ راگ مالا را به زبان های هندی آورده نتیجه می گیرد که چون ساختار این راگ مالا ها در قالب شعر زبان دریست، این خود نشاندهندۀ آنست که باید این نوع شعر زیر تأثیر کلیات های دری به میان آمده باشد. شعور برخی از نمونه های تعلیم عملی موسیقی هندی را نیز آورده که شباهت هایی با با کلیات دارند، اما او نتیجه می گیرد که این بخش یعنی تعلیم عملی موسیقی با ذکر اسامی راگ ها ممکن است از قدیم الایام در هند رایج بوده باشد و شاید هم این عنعنۀ مشترکی باشد در هر دو حوزۀ فرهنگ و تمدن آریایی که ریشه یابی آن مطالعات عمیق و بررسی های بیشتر را ایجاب می کند.

کتاب کلیات در نظم و موسیقی زبان دری که به شیوۀ تخصصی فراهم آورده شده، مطالب آنها نه تنها برای خوانندۀ افغانی کاملاٌ جدید و بکرست، برای سایرین نیز برای نخستین بار مطرح می شود. این اثر خواندنی که در سیزده شمارۀ ماهنامۀ اندیشه نو و سایت انترنتی آن به نشر نیز رسیده است مورد تأیید بزرگترین هنرمند کلاسیک خوان استاد الطاف حسین سرآهنگ نیز واقع گردیده که نامه ی شان در شماره سیزدهم آن نشریه درین زمبنه به چاپ نیز رسیده است.

 

زمزمۀ وحدت

این اثر تاریخی که در مقایسه و مقارنۀ نظام های موسیقی خراسانی و هند و افغانی است در سال ۱۰۲۴ قمری در عهد جهانگیر توسط ملا عبدالباقی متخلص به باقیای نایینی در هند نوشته شده است از آثار منحصر به فردی است که توسط یک متخصص آشنا با هردو نظام موسیقی تألیف یافته و طی چهار صد سال گذشته ناشناخته باقی بانده بود. داکتر اسدالله شعور از حسن تصادف با سه نسخۀ این رساله در کتابخانه البیرونی تاشکند، کتابخانه مرکزی دانشگاه پنجاب لاهور و کتابخانۀ خانقاه پیر شمس الدین گیلانی در شهر اوچ ایالت پنجاب پاکستان دسترسی یافته و با مقابلۀ هرسه آن، نسخۀ تنقیح شدۀ پاکیزه یی تهیه دیده و با مقدمۀ مبسوط در باره اهمیت این رساله، زنده گانی مؤلف آن و محتویات کتاب و بالآخر معرفی مفصل نسخه های خطی آن اهمیت کتاب را مضاعف ساخته و در اخیر نیز در تعلیقات مفصل چندین برابر حجم کتاب تمام اصطلاحات موسیقی خراسانی و هندی را شرح نمود و خواننده از مراجعه به هر کتاب دیگر موسیقی سنتی یا کلاسیک بی نیاز ساخته است.

پیشگفتار مبسوط و مفصل این کتاب که تراویدۀ خامه ی جناب داکتر شعور است در بخش اساسی تنظیم یافته است. بخش نخست که زیر عنوان نگاهی گذرا بر محتویات زمزمۀ وحدت و ارزشیابی آن به رشتۀ تحریر درآمده است، حاوی نکات بکر و جالبی است که در جای دیگری نمیتوان با آنها روبرو شد؛ زیرا ذکر باقیای نایینی در اغلب تذکره ها به عنوان شاعر آمده و صرف برخی ها از رساله ی موسیقی او تنها نامبرده اند. که به این ترتیب از محتوای رساله موسیقی او و حتی عنوان آن تا به امروز کسی را آگاهی نبود. با انکه این رساله را یکی دو سال پیش داکتر عارف نوشاهی از روی نسخۀ دانشگاه پنجاب به نشر سپرده است ولی از جهت غلط بودن نام مؤلف در آن کسی نمیداند که آن رساله نوشتۀ باقیاست ولی داکتر شعور با دستیابی به نسخه های متعدد این رساله از کشورهای مختلف و مقابلۀ آنها دریافته که زمزمۀ وحدت نوشته ی ملا عبدالباقی باقیاست و با مقابله و مقارنۀ این کتاب با آثار ماقبل و مابعد آن موقعیت مهم این اثر را در میان آثار نوشته شدۀ موسیقی زبان دری به گونۀ منحصر به فرد تثبیت نموده نتیجه می گیرد که موضوع تطابق و تقارن راگ های هندی با مقام های خراسانی که برای نخستین با توسط سیف جام هروی در پایان سدۀ هشتم هجری در یک اثر ادبی صورت گرفته بود در سدۀ یازدهم توسط باقیا به شیوه اصولی به پایۀ تکمیل رسانیده شد و آنانیکه بعد از باقیا نیز قدم درین راه گذاشته اند استواری گام های باقیا را نداشته است ازینرو زمزمۀ وحدت در سطح بالا باقی می ماند.

معلومات در مورد مؤلف رساله که در تذکره های دری آمده است چون اغلب نگارنده گان آنها معاصر باقیا بوده اند معلومات خود تا برهه هایی از زنده گی او یاد کرده اند، ازینرو بسیار از وقایع زنده گی ملا باقیا و به ویژه پایان حیات او گنگ و مبهم است ولی داکتر شعور د ر بخش دوم پیشگفتار مبسوط خویش زیر عنوان سال تألیف و مؤلف زمزمۀ وحدت به استناد تواریخ معتبر عهد بابریان و نسخه های خطی گوناگون به خصوص بر اساس شاره هایی در دیوان خطی باقیا که در کتابخانه ی البیرونی تاشکند نگهداری می شود گوشه های تاریک آغاز و انجام زنده گی مؤلف زمزمۀ وحدت را روشن ساخته سال نوشتن آن را تثبیت می کند که در ١٠٢٤ قمری نوشته شده است.

اصل متن زمزمۀ وحدت که یک مقدمه شش زمزمه و یک خاتمه ترتیب یافته است چنین نظمی دارد :

مقدمه : داکتر شعور با مقابلۀ نسخه های دست داشتۀ خویش نتیجه می گیرد که زمزمۀ وحدت دارای دو مقدمه است. یکی از آن ملا باقی که در نسخه های تاشکند و کابل درج است و دیگری مقدمۀ نسخۀ لاهور که نقلی از مقدمۀ کتاب نورس ابراهیم عادلشاه است که به قلم ظهوری ترشیزی نوشته است.

زمزمۀ اول : در بیان اسامی نغمات فارسی و نسبت آوازه ها، مقام ها، شعبه و گوشه ها با یکدیگر.

زمزمۀ دوم : در بیان تطبیق بعض نغمات هندی به بعض نغمات فارسی و اسامی آنها.

زمزمۀ سوم : در بیان قواعد ساختن و خواندن تصانیف هند و نامهای آن.

زمزمۀ چارم : در بیان طرز ساختن و خواندن تصانیف فارسی و اسامی آن.

زمزمۀ پنجم : در بیان نغمه سرایی که هر نغمۀ فارسی را چی وقتی باید خواند.

زمزمۀ ششم : در بیان اختصاص نغمات هندی به اوقاتی که کاملان این فن قرار داده اند.

خاتمۀ زمزمۀ وحدت نیز دو متن مختلف دارد در نسخه دانشگاه پنجاب لاهور زیر عنوان در بیان حسن صوت و حسن صورت آمده که باقیا به مقایسه این دو پرداخته ولی نسخۀ تاشکند متن کاملاً جداگانه دارد که در آن اشاراتی در باره سالیان اخیر زنده شاعر در دربار شاه جهان دارد.

بخش تعلیقات کتاب که توسط داکتر اسدالله شعور اضافه گردیده و قسمت اعظم کتاب را در بر گرفته است شامل دو بخش است. یکی شرح مصطلحات هندی ذکر یافته در زمزمۀ وحدت و دیگری شرح اصطلاحات موسیقی خراسانی که نویسنده در یک کوشیده است تمام اصطلاحات مروج در موسیقی هندی و خراسانی را در متن کتاب آمده است به صورت مفصل و همه جانبه شرح دهد تا علاقمندان و خواننده گان کتاب برای دریافت معانی این اصطلاحات زمزمۀ وحدت مجبور به مراجعه به منابع دیگر نگردند. این بخش برافزوده های کتاب ارزش فراوانی داشته زمزمۀ وحدت را به یک اثر آموزشی دو نظام موسیقی مسلط منطقه مبدل گردانیده و خدمت نگارندۀ این بخش را قابل هرگونه تمجید و توصیف می سازد.

    در خاتمه بخاطر ستایش ا ز این همه زحمت کشی وتلا ش همه جانبهء سرور گرامی ام، دانشمند گرانمایه داکتر اسدالله شعور، عرض اراد ت و بندگی نموده و به شما سروران گرامی و فرهیختگان، اعضای مجمع فرهنگی افغانهای مقیم کانادا که درهمایش نقد وبررسی آثار داکتر اسداله شعور حضور بهم رسانیده اید، درود میفرستم ، امید وارم این ا قدام شایسته وبا یسته شما سرمشفی باشد، برای فرهنگیا ن ودوستدارا ن علم ودا نش ، تا ا ز دانشمندان ، شا عرا ن ، هنر مندا ن و نخبگا ن عرصه های د یگر دا نش و فر هنگ ، در زمان حیا ت شا ن قدر دا نی نموده و منتظر نباشیم تا کسی بمیرد و یاد ش را گرامی بداریم.

    یکباردیگردر برابردا نش، و کارنامهء  بزرگ  داکتر اسد الله شعور سرتعظیم فرود آ ورده و آرزوی صحت مندی وعمر دراز برا یشان مینمایم.

                 نرهت ز ادب وصف کند علم و هنر را

کاموخته درسش ز دبستان خرایات

                               

 ( عبدا لغفورنزهت هروی  )

د سا مبر(2005) ها مبورگ

جــرمنی

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱۳٤       سال شـــشم            قوس/جــــدی ۱۳۸٩  خورشیدی         دسمبر ٢٠۱٠