خبر رسيد كه بمناسبت تجليل از كارهاي فرهنگي و فعاليتهاي پژوهشي دوست عزيزم جناب داكتر اسدالله شعور محفلي در کشور كانادا داير خواهد شد. گفتم در اين دوراني كه حواس پنجگانۀ اجتماعي ما مختل شده و گاهي خر مهره را دُر تصور مي نمایيم، چه زيبا است كه گروهي از هموطنان ما دُر هاي حقيقي جامعه شان را از اعماق درياي نا پيدا كرانۀ فرهنگ آن بيرون كشيده و جوهر آنرا در معرض درخشش خورشید قرار می دهند.
تجليل از استعدادهاي علمي و ادبي هر كشوري از نشانه هاي اعتلاي فرهنگی يك جامعۀ پويا بوده و وظيفه كساني است كه به فرهنگ و ادبيات مرز و بوم خود دلبستگي دارند. اين اقدام نه تنها كه قدرشناسي از شخصيتهاي علمي است كه قبل از آن بمعناي ارج نهادن به فرهنگ وادبيات يك كشور مي باشد.
اگر تجليل از كار و فعاليت دانشمندان ما وظيفه جامعه است، فكر ميكنم تجليل از كسي كه عمر خود را در راه احیٲ و ثبت ادبيات مردمي و فولكلور و آداب و رسوم تودۀ مردمش از بدخشان تا هرات و از بلخ تا قندهار صرف نموده است؛ ضروري تر از همه ميباشد. يادم مي آيد كه در روزهاي سياه سلطۀ طالبان بر كشور از او خواستم تا مقاله اي را براي ماهنامۀ افغانستان بفرستد. داكتر شعور قطعه شعري را بزبان پشتو كه اثر
طبع خودش بود برايم فرستاد كه تصور ميكنم بمراتب قوي تر و پر مغز تر از سرود ملي كنوني بود. داكتر شعور در مسير كار ادبي اش نه تنها از ادبيات مردم سخن گفته كه خود نيز مظهر درخشان اين فرهنگ و ادبيات بوده است. كساني كه داكتر شعور را از نزدیک مي شناسند، خصوصيتهاي صراحت لهجه، جوانمردي، تواضع، رفيق دوستي، مهمان نوازي، حسن عهد، ظرافت طبع، نكته سنجي، سخاوت و آزادگي را در او بوضاحت ديده اند. حس اعتماد به نفس و خود باوری را بدون احياي فرهنگ و ادبيات مردم نمي توان در ملتي بيدار نمود. آري! كاروان ملت گرايی مثبت از همين جاده
ميگذرد.
اما داكتر شعور نه تنها نويسنده بلكه كتابشناس، هنرشناس، مصحح آثار و متون قديم ادبي، بالآخره دايرة المعارف اجتماعي افغانستان است كه در زمينۀ شناخت شخصيتها و خانواده هاي معروف كشور، پيشينه تاريخي، پيوندهاي خوني و نقش هاي تاريخي شان، جهاني از معلومات را در سينه دارد. او نه تنها از ادبيات مردمش شناختي منحصر بفرد دارد كه مردم كشورش را نيز خوب مي شناسد. هرگاه از هويت شخصي بپرسي سوانح او را جد هفتمش برايت بيان مينمايد.
آقاي اسدالله شعور آفاق گسترده اي را عرصه كار و جولانگاه خامه خويش قرار داده است كه براي شخص غير متخصصي چون حامل اين قلم دشوار است تا در بارۀ ده ها اثري كه از خامه ايشان تراوش نموده است، چيزي بنويسد. از همين منظور خواستم تا دايرۀ اين مقاله را تنگتر ساخته، تنها پيرامون كاركرد آقاي شعور در عرصۀ تصحيح متون ادبی، تاریخی و عرفانی
چيزي بنويسم. ولي پيش از آنكه به كار داكتر شعور درین عرصه بپردازم لازم مي دانم تا در رابطه به خود اين فن اشارۀ کوتاهی داشته باشم.
در گذشته هاي دور رسم بر اين بود كه هرگاه نويسنده اي كتابي را مي نوشت، كاتبان به استنساخ از روى نوشته اصلي او مى پرداختند؛ نسخه هاى كتابت شده پراگنده مى شد و دور آفاق مي گشت و سپس گروهى ديگر در اينجا و آنجا به نوبه خويش از روى اين نسخه ها مي نوشتند و كتابى از شهرى به شهرى و از روزگارى به روزگارى انتقال مي يافت و نسل به نسل دست به دست مي شد.
گاهي واقع مي شد كه در كشاكش حوادث و در مسير دهليز روزگاران نسخه اصلي كتاب مفقود گرديده و آنچه به دست ما رسيده يك يا چندين نسخه اى بوده كه كاتبان مختلف در اعصار گوناگون كتابت نموده اند. ولي مشكل در اين است كه نظر به عوامل مختلف چون بدخواني و سهل انگاري و تصرف عمدي و يا در زير فشار عوامل سياسي و اجتماعي و مذهبي و قومي و ذوق و سليقۀ كاتب، كاهش و افزايش و دگرگوني هايي در اين نسخه ها بمشاهده مي رسيد كه بيانگر عدم امانتداري كاتبان و نسخ كنندگان مي بود. به جز قرآنكريم كه
خداوند خود حفاظت از آن را وعده داده است، ساير متون كهن بشمول ساير كتب مقدس مذهبي همه به اين مشكل مواجه بوده اند. وجود چندين انجيل در جهان مسيحيت و وجود ده ها دست نوشت مختلف از ديوان حافظ و شاهنامه و مثنوی در حوزه تمدني ما نمونه روشن اين امر است.
نياز به شناخت متن اصلي نويسنده و جدا كردن دقيق اصل از جعل تهداب دانشي را گذاشت كه بنام تصحيح متون و نسخه شناسی شهرت حاصل نمود. نسخه شناسی و تصحيح متون معلومات و ميتودي را گويند كه هدف آن به دست آوردن متنى هر چه نزديكتر به چيزي است كه از زير قلم نويسنده و يا از بيان شاعر و گوينده تراوش يافته باشد.
تصحيح متون ادبي از مهمترين مباحث نقد ادبي بشمار رفته و بيشتر از دو هزار سال مي شود كه انسانها به آن نياز احساس نموده اند. يونان باستان كه گهواره فروع مختلف علوم است، در اين عرصه هم پيشگام بوده و از قرن دوم قبل از ميلاد بدينسو با تصحيح متون ادبي آشنايي داشته است.
با اعمار كتابخانه بزرگ اسكندريه در شمال مصر كه داراي منابع فراوان و اصيل ادبي بود، كار تصحيح و ويرايش متون رونقي به سزا گرفت، طوري كه منتقدان و نظريه پردازان ادبي به مصححان و ويراستاران كتب و رساله هاي اديبان پيشين تبديل شدند.
زنودوتوس، رئيس آن كتابخانه از معروفترين مصصحان و ويراستاران متون ادبي پيش از خود بوده و مهم ترين و با ارزش ترين فعاليت ادبي او تهيه نسخه هاي انتقادي و تصحيح شده از ايلياد و اديسه هومر است. دانشمندان نقد ادبي زنودوتوس را از نخستين فراهم آورندگان متون انتقادي تصحيح شده بحساب مي آورند.
اگر تصحيح متون در يونان و اسكندريه ايجاد گرديد ولي كارل لاخمان توانست در قرن نزدهم ميلادي در اروپا اين دانش را بر مبناي اساسات و اصولپايه هاي علمي انكشاف دهد. لاخمان طريقه جديد تصحيح متون خويش را با تصحيحي از متن "عهد جديد" در سال ١٨٤٢ آغاز نمود. نقد متون از نظر لاخمان دو مرحله دارد كه يكي ضبط و ديگري تصحيح است. وقتي كه مصحح از جمع آوري نسخه هاي معتبر قديمي فارغ شد در آن وقت به مقابله نسخه هاي در دست داشته و ثبت كوچكترين اختلاف ميان آنها مي پردازد.
همانطوري كه نويسنده نستوه و استاد بزرگ جناب عبدالحسين زرين كوب معتقد اند، تصحيح و نقد متون اساس و خشت اول و ركن عمده هر نقد ديگري بشمار مي آيد زيرا بدون آن نمي توان هيچ نكته يي را از آثار قدما استنباط نمود، و هر نقد تاريخي و ذوقي و لغوي كه در باب شاعر و نويسنده خاصي صورت گيرد تا بر متون صحيح متكي نباشد اعتبار ندارد.
كار مصحح كاري سخت دشوار است زيرا او نه تنها نسخه هاي مختلف را در كنار هم گذاشته و به مقابله آنها مي پردازد بلكه از حدس و ظن و گمان اجتناب و از دقت و وسواس بي پاياني كار مي گيرد.
كار تصحيح متون ادبي قديم هميشه مهم بوده زيرا ناشران بازارى هميشه براي بدست آوردن منفعت مالي در انديشه نشر صحيح آثار پيشنيان نبوده اند. همانطوري كه گفته اند، نشر بدون تصحيح آثار پيشينيان چيزي جز انتشار معارف غلط نيست.
ما كه از دير زماني در معرض سيلي از تقلب و تحريف و ضياع متون كهن قرار داشته تا اندازه اي كه معروف ترين شخصيتهاي تاريخ معاصر ما دست به جعل زده اند سخت نيازمند كار در اين رشته هستيم. داكتر اسدالله شعور از جمله معدود كساني است كه در اين زمينه قلم و در اين ميدان قدم زده اند و ما در اين نوشتار به موردي چند از كارهاي شان اشاره مي نمائيم.
دکتر اسدالله شعور با سناتور عبدالهادی داوی و استاد عبدالوهاب طرزی
مناقب شیخ رحمکار:
این کتاب که توسط جمیل بیگ ختک برادر سکه یا تنی خوشحال بیگ ختک یا شاعر معروف زبان پشتو خوشحال خان ختک است که در اوایل سدۀ یازدهم هجری در اکورۀ ختک به زبان دری نوشته شده و در آن شرح زنده گی و کار نامه های یکتن از عرفای بزرگ آن روزگار که درین برهۀ زمانی مشغول پروردن و ترویج روحیۀ خداپرستی، انساندوستی و شاساندن حقیقت به مردم قبایلی این منطقه بود نوشته شده است. این پیر کامل که مرشد و رهنمای خانوادۀ حاکم منطقه یعنی خوشحال ختک و خانوادۀ او بود، از چنان حرمت و احترام مردم برخوردار بود که حتی خوشحال خان ختک دختر خود را با پسر شیخ مذكور تزویج نمود.
شیخ رحمکار که به لقب کاکا صاحب شهرت داشت و خانواده اش از ماورألنهر به آن منطقه کوچیده بودند سر سلسلۀ قوم پر شاخ و پنجۀ کاکاخیل است که امروز یکی از اقوام بزرگ ایالت صوبۀ سرحد پاکستان بوده خود را پشتون حساب می کنند.
شیخ رحمکار که چهارصد سال پیش از امروز در میان قبایل به تبلیغ و ترویج اندیشۀ حق و تشویق مردم به بهزیستی و بهمنشی می پرداخت از جملۀ عرفای نادریست که به مبازرۀ عملی بر ضد برده گی پرداخت و مانند متصوفین پیشین از ضعیفان دفاع کرد.
جمیل بیگ ختک که از جملۀ خلفای شیخ بود و به نام فقیر جمیل بیگ شهرت داشت؛ مانند بسیاری از پیروان او رساله یی در مناقب این عارف کامل نوشت که برای عامه ی مردم شناخته شده نه بود.
داکتر اسدالله شعور این اثر عرفانی و تاریخی را به مناسبت سیمینار دوصد و هفتادمین سال تکمیل تاریخ مرصع که از طرف دانشكده تاریخ و فلسفۀ دانشگاه کابل برگزار گردیده بود در سال ١٣٦٥ هجري شمسي از روی نسخۀ واحد آن که در آرشیف ملی افغانستان موجود است؛ تصحیح نموده ، با مقدمۀ مبسوط، شرح و تعلیقات مفید آمادۀ چاپ ساخت و در همان سال از طرف دانشگاه کابل انتشار یافت.
این کتاب که با تقریظی از پوهاند میر حسین شاه استاد فاکولتۀ تاریخ و فلسفه و عضو وابستۀ اکادمی علوم افغانستان آغاز می گردد و سپس زنده یاد استاد مایل هروی ضمن تقریظی از پیشینۀ مناقب نویسی در تاریخ اسلام و ادبیات دری سخنان عالمانه یی نوشته و با تأیید کار داکتر شعور ارزش های علمی و تاریخی آن را بر شمرده است. پیشگفتار مصحح کتاب که سی و سه صفحه را در بر گرفته است؛ خواننده را به صورت کامل با محتویات نسخه، اهمیت، طرز نگارش تفاوت ها و تقارن آن با سایر کتب مناقب شیخ و ویژه گی های نسخۀ خطی؛ شیوه تصحیح متن این نسخه آشنا ساخته و سپس متن مناقب شیخ رحمکار را با وسواس و دقت علمی نقل نموده اغلاط املایی و انشایی نسخه را تصحیح نموده، متن شسته و روفته یی تقدیم خواننده گان علاقمند
عرفان اسلامی کرده است.
شیوه کار داکتر شعور در تصحیح این اثر میتود قرار دادی و عام نبوده بلکه او با ابتکار عمل نکات بسیار بدیع و ارزشمند تاریخی را از دو کتاب دیگر مناقب شیخ که به دسترس استفاده اش بوده، نیز درین کتاب افزوده است، چنانچه خود در مقدمه یادآوری کرده است که نُه فقره را از کتاب مقامات قطبیه و مقالات قدسیه تألیف عبدالحلیم پسر شیخ و چهار فقره را از کتاب مراقبات شیخ رحمکار نوشتۀ آخند اسماعیل برگرفته است. علت گزینش این فقرات نیز آن بوده است که در آنها ذکری از رویداد های سیاسی کشور مان در روزگار زیست شیخ و یا نکاتی مفید در تاریخ قبایل و یا تاریخ تصوف در کشور ما مرتبط بوده و فایده یی را در بر داشته است.
تعلیقات و برافزودهای هفتاد صفحه یی کتاب که تراوش قلم جناب داکتر شعور است؛ پژوهش های ارزنده و جالبی است که در بارۀ حیات، زنده گی و کارنامه های مؤلف کتاب فقیر جمیل بیک ختک؛ شیخ رحمکار، شیخ ضیأالدین و آخند اسماعیل آثار و احوال اینها و نوشته های شان در بارۀ پیر قدسی کاکا صاحب و یا شیخ رحمکار به رشتۀ تحریر درآمده است.
به چاپ سپردن اثری در عرفان اسلامی در زمانی که مناديان زور و کفر والحاد حاکم مطلق کشور اند از یکسو و تصحیح و چاپ چنین اثر توسط کسی که به تازه گی از قید پنجسالۀ زندان سیاسی آزاد گردیده است از سوي ديگر، دل و گرده یی می خواهد که جز با قوت ایمان نمیتوان به چنین مخاطره اي دست یازید.
پژوهشگر ما درین کتاب با جستار های علمی و ورق گردانی آثار همعصر و مماثل نکات جدیدی را کشف نموده است که پیش از آن برای اهل تحقیق نا شناخته بود. به طور مثال اینکه فصلی در تاریخ مرصع افضل خان ختک ترجمۀ لفظ به لفظ و واژه به واژه این کتاب بوده حتی ترجمه از روی همین نسخۀ موجود در آرشیف ملی افغانستان صورت گرفته است؛ دلیل جناب شعور نیز آنست که عین نقایص و درهم شدن نوشتۀ عبدالحلیم با دستنویس فقیر جمیل بیگ که درین نسخه وجود دارد در تاریخ مرصع نیز بدون کدام تغییری وجود دارد کما اینکه افضل خان، نامی از نویسنده گان آنها نه برده است. و نکتۀ دوم آنکه مناقب جمیل بیگ خود صورت بسیار فشردۀ مقامات قطبیه و مقالات قدسیۀ عبدالحلیم پسر شیح رحمکار است و جمیل بیگ چیز تازه یی بر آن نه فزوده است.
مناقب شیخ رحمکار رویهمرفته یکی از آثار غنیمتی است در حوزۀ ادبی اکورۀ ختک به وجود آمده در مطالعۀ سیر عرفان در قبایل سرحدی افغانستان از اهمیت به سزایی برخوردار است. در کار ویراستار و مصحح آن نیز کمبودی به نظر نمیرسد. این اثر که در که توسط دستگاه تکثیر نشرات دانشگاه کابل در دو صد نسخه به چاپ رسیده بود جای آن دارد که به صورت اساسی به چاپ برسد و جای خوشی است که مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان چاپ این سند ارزشمند را در دستور کار خود قرار داده است.
کلیات آثار دری خوشحال خان ختک:
خوشحال بیگ فرزند شهباز خان رییس قبیلۀ ختک که امروز به نام خوشحال ختک معروف است و قدیمترین شاعر صاحب دیوان زبان پشتو بوده، معروف ترین سخنور این زبان نیز شناخته می شود. طوریکه اسناد نشان می دهد او نیز بنابر عنعنه زمانش سخنوری را با سرودن شعر به زبان دری آغازیده و اشعار فراوانی از خود به یادگار گذاشته است. چون از اوایل سدۀ نزدهم میلادی به بعد استعمارگران انگلیس برای رسمیت دادن زبان خود در نیم قارۀ هند در صدد تضعیف زبان رسمی آن کشور که لسان دری بود و وسیلۀ مستحکم وحدت ملی کشور های منطقه و عنصر نزدیکی این کشور ها بود؛ برآمده از هیچ وسیله یی برای برآوردن این منظور روگردان نبود. یکی از وسایلی که از آن به عنوان حربۀ مؤثر استفاده کرد دور کردن زبانهای محلی منطقه ازین لسان محوری بود. خاورشناسان مزدور
استعمار که در راه پژوهش دربارۀ سخنوران زبانهای متعدد محلی برآمدند کوشیدند که آنها را وابسته به همان زبانها نشان دهند. در مورد شخصیت بزرگ خوشحال خان ختک که یکی از چهره های بسیار برجستۀ فرهنگی و ادبی منطقه بود، چنان کردند که او را عنصر متعصب و خشک و ضد ازرش های فرهنگی و انسانی جلوه دهند. و از همینرو بود که از اشعار دری او یادی نکردند. پژوهشگران پشتون ما در سدۀ بیستم نیز زیر تأثیر همان روحیه، یا اشعار دری او را ناچیز انگاشنتد و یا اینکه به صورت سرسری و مغلوط درج دواوین خوشحال کردند.
داکتر اسدالله شعور نخستین محقق دری زبانیست که دست به گردآوری، تصحیح و تدوین اشعار این شاعر بزرگ زده کلیات آثار دری او را فراهم آورده است. جناب شعور در پهلوی تثبیت صورت درست اشعار خوشحال خان چندین سرودۀ ناشناختۀ اورا از بیاض های خطی ضم کلیاتش ساخته و رساله منثوری ازین سخنور را نیز بازیافته است.
تصحیح کلیات آثار دری خوشحال خان ختک از سه دیوان او که قدیمترین نسخ شاخته شده دیوانش در جهان می باشد، فراهم آورده شده و متون اشعار او را با چندین نسخۀ خطی و چاپی دیگر نیز مقابله نموده و تفاوت های آنها درج حواشی کتاب خویش ساخته است. درین کلیات که نود و یک پارچه آثار منظوم و یک رسالۀ منثور خوشحال آورده شده است؛ ٤٣ غزل، ٦ غزل ملمع یا شیر و شکر، ٢ قصیده، ٨ رباعی و دوبیتی، ١٩ قطعه مادۀ تاریخ ٤ قطعه اشعار منسوب و یک رسالۀ بازنامۀ دری او گنجانیده شده است. ازین میان شش پارچه از سروده های شاعر که در مجموعه های چاپی پیشین دیوان خوشحال وجود ندارند توسط داکتر شعور از نسخ خطی بازیابی گردیده و چندین بیت اشعار او که توسط دانشمندان غیر دری زبان نادرست خوانده شده و به صورت مغلوط درج دیوان های چاپی او گردیده بودند و یا اینکه روی به مصلحت های سیاسی تحریف گردیده بودند، توسط مصحح
اصطلاح گردیده و صورت درست آنها درج کتاب شده اند.
صرف نظر از محاسن یاد شده در مقدمۀ مبسوط کتاب برای نخستین بار وجود یک حوزۀ قوی ادبی دری در اکورۀ ختک در آن برهۀ زمانی مطرح گردیده که ده ها شاعر و عارف و پژوهنده آثار گرانبهایی به زبان دری آفریده و جنبش همین حوزه باعث به میان آمدن آثار ماندگار زبان پشتو گردیده و تا چندین نسل بعد از خوشحال خان حتی در خانوادۀ او نیز سخنوران همه ذواللسانین بوده اند که متأسفانه دستگاه های تبلیغاتی دولت های ما در کتمان این حقیقت کوشیده اند.
این اثر که بازگوینده حقایق بسیار و بازتاب دهندۀ شخصیت بزرگمنش و بی تعصب خوشحال خان است که برعکس مبلغان سیاسی که او را سمبول تعصبات لسانی معرفی کرده اند از جملۀ آثار ارزشمندیست که مطالعۀ آن برای دوستداران تاریخ ادبیات ما سخت مفید است.
این اثر در اواخر دهۀ پنجاه به تیراژ معدودی در پاکستان تکثیر شده بود، اميد است كه بزودي اعاده چاپ شود.
برگو به آفتاب:
برگو به آفتاب مجموعۀ کامل غزلیات زنده یاد استاد غلام احمد نوید است که توسط داکتر اسدالله شعور گرد آوری، تدوین و ویرایش گردیده و در سال ١٣٧٤ هـ ش ١٩٩٤ میلادی به مناسب سمینار دهمین سال وفات استاد که به ابتکار بنیاد فرهنگ افغانستان در ایالت ویرجینای امریکا دایر شده بود، توسط همان مرکز در شهر تورنتوی کانادا به نشر رسیده است. این کتاب که حاوی ١٣٥ پارچه از اشعار استاد نوید است که یکی از آنها در قالب مثنوی و بقیه همه در قالب غزل اند.
ویژه گی های کار ویراستار این مجموعۀ لطیف آنست که به مقایسۀ مجموعۀ غزلیات نوید که توسط متین اندخویی گردآوری و ترتیب گردیده، و در سالهای آغازین دهۀ شصت از طرف اتحادیۀ نویسنده گان رژیم کابل به چاپ رسیده بود؛ به تعداد چهل غزل یک مثنوی و دو سه قطعه بیشتر داشته در پهلوی آن بیش از بیست بیت سانسور شده و بیشتر از چهل واژۀ تغییر داده شده، دوباره به شکل اصل آنها تصحیح یافته و در ضمن بیشتر از بیست مصرع و دو سه مورد حذف هايی که توسط خود شاعر بعداً در اشعارش صورت گرفته است درین مجموعه اضافه گردیده است.
توجهی چنین به جزئیات شعر، دقت نظر و وسواس مدون مجموعه را می رساند که خواسته است تا اصل آثار استاد نوید را فارغ از تحریف و تصحیف و بری از سانسور و تحمیل ذوق و اندیشۀ دیگران بر آنها؛ تقدیم خواننده کند و آنها را به اصیلترین اشکال شان به نسل های بعدی به میراث گذارد.
برگو به آفتاب مقدمۀ مبسوطی دارد از قلم ویراستار آن که بازشناسانده شخصیت افکار، احوال و آثار این شاعر بلند همت و پرمایۀ کشور ماست. کسی که شاعر معروف مشهدی فرخ خراسانی در وصف و مقایسۀ او با نوید خراسانی گفته بود :
در باغ ادب دو شاعر پاکنهاد
چون هر دو نوید مادر دهر نزاد
در قطعه نوید طوسی استاد بود
باشد به غزل نوید افغان استاد
و شاعر بلندپایۀ دیگر ایران صادق سرمد در وصفش سروده بود:
در وصف نوید تا سرمد شده ام
در حلقۀ عاشقان سرآمد شده ام
من صادقم و سخن بگویم از دل
کاندر رۀ حق غلام احمد شده ام
در محیط غربت و دوری از میهن که منابع و مآخذ معتبر به ندرت به دست می رسد، کار پژوهش و تصحیح یک اثر ادبی به آسانی مقدور نیست؛ ولی مرور مجموعۀ برگو به آفتاب می رساند که ویراستار توفیق بزرگی در زمینۀ ویرایش کتاب نصیب شده و کاستی زیادی در کارش به نظر نمی رسد. یگانه کاستی در تدوین این دوری از منابع داخلی بوده که اشعار استاد نوید در آنها به نشر رسیده است، اگر چنین آثاری در دست داکتر شعور می بود به یقین که مجموعۀ کاملتری از غزلیات پر شور این غزلسرای بزرگ معاصر مان را در دست می داشتیم. چنانچه غزل معروف نوید که به مطلع زیریندر پیشگفتار ویراستار یاد شده ولی آن در کتاب وجود نه دارد
حفظ کم یارب به لطف خویشتن این خانه را
خیل دزدان در کمین و پاسبان بیدار نیست
و این می رساند که او با وجود آگاهی ازین سرودۀ نوید به متن آن دسترسی نیافته است تا درج کتابش می کرد.
گذرگاه شقایق:
گذرگاه شقایق یا یادنامۀ استاد غلام احمد نوید است که توسط داکتر اسدالله شعور به مناسبت سمینار بزرگداشت این شاعر گرانمایۀ افغانستان در سال ١٩٩٤ از طرف بنیاد فرهنگ افغانستان در شهر تورنتو به نشر رسیده است. درین کتاب که با پیشگفتار مدون شروع می شود؛ دو مقاله یی را در بر دارد که در مورد شخصیت فرهنگی و کارنامه های استاد غلام احمد نوید غزلسرای بزرگ معاصر افغانستان توسط داکتر لطیف جلالی و داکتر محمد رحیم شیرزوی به رشتۀ تحریر درآمده اند، سپس مدون ابتکاری به خرج داده و یکی از غزلیات معروف نوید را که عنوان کتاب پیشین را نیز از آن برگرفته است، به شیوۀ کلاسیک مورد مشاعره قرار داده و استقبالیۀ بیست و شش تن از سخنوران افغانستان را از داخل کشور، آسترالیا، امریکا، آلمان و کانادا درج این مجموعه ساخته است. ابتکار مدون کتاب در آنست که به بهانۀ این مشاعره پنج نمونه از تازه ترین
سروده های هر یک از آنها را آورده است که در آن برهۀ زمانی از اهمیت فوق العاده برخوردار بود. نخست آنکه فرهنگیان و سخنوران تبعید شده و در بدر ما از همدیگر دور افتاده از آفرینش های تازۀ همدیگر کوچکترین آگاهی نداشتند و از طرف دیگر فضای مختنق سیاسی داخل کشور نیز و تسلط احزاب سیاسی چپ و راست بر جامعۀ داخلی و خارجی ما چنان تشتت و پراگنده گی در جامعه ما آفریده بود که کمتر کسی حاضر می شد سلام دیگری را علیک گیرد. پس در چنان فضایی جمعآمد و اشتراک در به وجود آورد یک مجموعۀ شعری و فرهنگی که اکنون کار سهلی به نظر می رسد در آن زمان حکم آب حیات را برای جامعۀ روشنفکری ما داشت. امروز از برکت انترنت و نشریه های متعدد انترنتی است که ما به یکدیکر بیشتر مرتبط شده و از نوشته ها و فعالیت های فرهنگی همدیگر در اسرع وقت آشنا می گردیم. اگر چنین پدیده یی به یاری مان نمی رسید امروز نیز از احوال همدیگر كما في السابق بی خبر می
بودیم.
درین مجموعه نمونه های آثار براتعلی فدایی هروی، داکتر میر زمان الدین مصلح، حامد نوید، بهار سعید، حنیفه روستایی فریور، نوذر الیاس، آرش آذیش، اسد حبیبی، غلام نبی خاطر، فاروق فارانی، نسیم اسیر، فاطمه اختر، خورشید عطایی، کریمه غزل، لیلی تیموری، قیوم حمیدی، عبدالوهاب فرزانه، زلال هروی، کاوه شفق آهنگ، رازق فانی، علیشاه احمدی عباب، طاهر سوری (سالک)، ماهرخ نیاز و دو، سه شاعر تازه کار گرد آورده شده است. گرچی درین مجموعه سعی داکتر شعور بر آن بوده که نمونه های خوب سروده های سخنوران ما در تبعید به دسترس علاقه مندان ادبیات دری برسد. اما مثل اینکه مصلحت هایی وادارش ساخته تا آثار درجۀ سوم برخی از کسانی را که در کانادا ادعای شاعری داشته اند نیز درج این مجموعه نماید؛ چنانچه اشعاری از طبع وقاد عزیزی که در اخیر کتاب درج است صورت چپه گردان سروده های استاد واصف باختری است آنهم به
صورت بسیار بی سوادانه مانند ترجمۀ هایکوی جاپانی زیر عنوان سواد که واصف آن را استادانه به نظم دری برگردانده ولی شاعری به اسم لبیب در پهلوی اینکه هایکو را آیکو نوشته عین مصراع های استاد را به گونۀ بسیار بی سوادانه تحریف کرده است و شعرگونۀ کنون مادر دهد آواز ما رای نیز تلاشی برای نقل نمودن شعر بسیار بلند واصف باختریست که در آن قصۀ اسطوره یی مردم بابل را به شعر نو بازگفته اند.
با صرف نظر ازین موارد اندک گذرگاه شقایق یکی از موفق ترین مجموعه های شعری زمان خود شمرده می شود که توسط جنا داکتر شعور تدوین و تنظیم گردیده است.
ناهید نامه:
این کتاب که اثر استاد عبدالرحمن پژواک است؛ با پیشگفتار و تعلیقاتی توسط داکتر شعور در سال ١٣٧٤ش = ١٩٩٧م از طرف بنیاد فرهنگ افغانستان به نشر رسیده است. طوریکه ویراستار خود در مقدمه یاد آورشده این اثر ارزشمند ادبی قرار بود به مناسب سمینار بزرگداشت از شخصیت ملی و ادبی پژواک که قرار بود ار طرف آن بنیاد که مسؤولیت آن جناب شعور به عهده داشت، در دانشگاه تورنتو برگزار گردد، به چاپ برسد؛ ولی مرگ نا به هنگام استاد باعث شد تا آن را به مناسب محفل چهلمین روز درگذشت وی به چاپ برسانند.
ناهیدنامه که به شعر سپید سروده شده است اثریست دارای ارزش بلند ادبی که در نوع خود از لحاظ مضمون، محتوا و حجم نخستین و پر ارج ترین سروده در ادبیات معاصر دری افغانستان شمرده می شود. پژواک در سرایش این اثر که در زیر تأثیر قیام دختران معارف کابل بر علیه اشغالگران روسی سروده است تمام مکنونات قلبی خویش را با بیان رسا، روشن و شاعرانه باز گفته است؛ نیایش های او غالباً یادآور دعاهای پیمبران کرام است؛ زیرا بهره هایی که پژواک در نوشتن این اثر از قرآن، کتب مقدسۀ باستان، اساطیر کهن آریانا، یونان و روم گرفته نیایش هایش بیشتر شبیه سروده های زردشت می گردد به ویژه اینکه درین اثر ناهید صاعد بهانه ایست برای راز و نیاز بلاواسطه با آفریدگار یکتا.
داکتر شعور در مقدمه کتاب ضمن برشمردن علل سرایش ناهید نامه توسط پژواک به بررسی ارزش این کتاب در ادبیات معاصر و شرح و توضیح نکات بدیع و جدید آن به صورت مجمل پرداخته است. همچنان او در تعلیقات کتاب به بازشناسی پژواک پرداخته و طی دو زندهگی نامۀ دیگر به معرفی ناهید صاعد پرداخته و نقش او را در قیام دختران کابل واضح ساخته و بعد یکتن از قهرمان دختران دیگر را به نام وجیهه خالقی معرفی نموده است که کاریست مفید و در خور تحسین زیرا بدین وسیله او از سهم زنان و دختران در جهاد مقدس مردم افغانستان علیه متجاوزان شوروی سند موثقی برای آینده گذاشته است.
مثنوی مناظره:
این اثر که به عنوان مثنوی سگ و شغال نیز معروف است اثر حاجی اسماعیل گوزک معروف به اسماعیل سیاه شاعر طنز پرداز نیمۀ نخست قرن بیستم کشور است که در آن اصلاحات دورۀ امانیه به انتقاد گرفته شده است.
مثنوی مناظره که در ششصد بیت سروده شده است از روی سه نسخۀ خطی و مقابله با سه متن چاپی آن تصحیح و تدوین گردیده است یکی از آثار مهم طنز ادبی– سیاسی در ادبیات معاصر افغانستان است که تاکنون نیز برای عامۀ مردم شناخته نیست زیرا در داخل کشور تا هنوز به طبع نه رسیده است.
این سروده حاجی اسماعیل سیاه یگانه اثر ادبی است که در مخالفت با رژیم ملی امانی سروده شده و در اختیار آینده گان گذاشته شده است تا ما از روی آن طرز تفکر نیرو هايي را در برابر نظامی در یابیم که آرزو داشت افغانستان راه صد ساله را یکشبه طی نماید. گرچه این منظومه به شرح اوضاع نابسامان اجتماعی و اقتصادی عهد امانی پرداخته است، ولي در كنار آن مي تواند میراث یک قرن خانه جنگی و پیکار با استعمار اروپایی باشد.
میتود کار داکتر شعور روی این رساله نیز همان روش علمی تصحیح متون بوده یک نسخۀ معتبر تر را اصل قرار داده و سایر نسخ را به عنوان نسخه هاي بدل مورد مقابله قرار داده و از آن متن منقحی به دست داده است که بسیار نزدیک به اصل سرودۀ شاعر است. مقدمۀ مفصل و تحلیل اوضاع سیاسی و اجتماعی عهد امانیه که توسط ویراستار نوشته شده، بر اهمیت کتاب افزوده است. توضیح وقایع و معرفی اشخاص نامبرده شده در متن اثر، مثنوی مناظره را خواندنی تر و قابل استفاده تر ساخته و تقریظ اکادمسین داکتر جاوید بر این اثر اهمیت آن را مضاعف ساخته است. این کتاب مفید و خواندنی در سال ١٩٨٩ميلادي در دهلی جدید پایتخت کشور هند در دوصد نسخه تکثیر گردیده است.
سمر و قند:
مثنوی سمر و قند که یک داستان عشقی – تاریخی است؛ قصۀ عشق دو جوان دلداده به نام های سمر و قند است که در پاردریا سکونت داشته اند؛ ولی به اثر حسادت اسکندر مقدونی به هم نرسیده از هجر یکدیگر زنده گی را پدرود گفته اند و به سبب این وفاداری شان اسکندر شهر جدیدی آباد نموده و اسامی آنها را بر این شهر تازه بنیاد خود می گذارد.
این داستان که در ردیف قصه های پرشور لیلی و مجنون، شیرین وفرهاد ، یوسف زلیخا و امثال آنهاست، درست دوصد سال پیش از امروز در ده سبز کابل توسط میر قطب الدین احمد فارغ انصاری کابلی فرزند و جانشین عارف بزرگ حضرت شیخ سعدالدین انصاری معروف به حاجی صاحب پایمنار و نواسه دختری میر زیورالدین معروف به پاچا صاحب پایمنار است، در بیشتر از یک هزار بیت سروده شده است. این اثر با آنکه مبتنی بر یک روایت شفاهیست اما در پهلوی اهمیت ادبی آن از اهمیت تاریخی نیز برخوردار بوده، نمونه یی از عصر فتور ادبی در کشورماست و اما یکی از بهترین آثاریست که در حوزه ادبی پایمنار آفریده شده است.
آنچه گفته آمديم گوشه اي از كار ادبي داكتر شعور است كه اگر آثار كامل آن برادر عزيز را در اختيار مي داشتيم بطور قطع مقاله مفصلتر و كاملتري را تقديم خواننده گان مي نموديم.
در پايان براي دوست عزيزم جناب داكتر اسدالله شعور عمر طولاني و زندگي پر بار خواهانم تا خامه زاينده شان آثار پاينده اي به جامعه تقديم نمايد. خداي باد نگهبان وي ز ويراني
كساني كه محفل تجليل از كار و فعاليت ادبي اين فرزند خردمند كشور را بر گزار نموده اند، كسي كه خود در بزرگداشت از مقام بزرگان متقدم و متأخر فرهنگ ما نقش مهمي داشته است، كار شاياني نموده اند كه توفيق مزيد براي شان مي طلبيم.
خواجه بشير احمد انصاري
كاليفرنيا – امريكا
چهارشنبه ۲ قوس ۱۳٨۴ موافق با 23 نومبر 2005 |