چیستان های شفاهی دری
یک معما از تو پرسم ای حکیم با هنر
کاندرین صحرا بدیدم یک عجایب جانور
مور چشم ومار دم گرکس پر وعقرب شکم
پای او مانند اره شیر سینه اسپ سر
محترم ایشورداس صاحب سلام
این نوشته را چندی پیش در کابل تهیه نموده بودم. به این امید که به فرصت روی آن کار کنم. فرصت را غنیمت گرفته فعلا ًبه مناسبت 60 سالگی داکتر صاحب آن را خدمت شما فرستادم.
خصوصات فرهنگی ـ ادبی در جامعه ی سنتی افغانستان، پا بند به حفظ موازین اسلامی و فرهنگ قومی و قبیلوی حــاکم بر جامعه است. هم مسلط و هم تاثیر پذیر. فرهنگی که درهمه مناطق کشوریکسان نبوده از یک ولایت تا ولایت دیگر وحتی از یک شهر تا شهر دیگر متفاوت می باشد. شناخت این تفاوت ها درادب و فولکلورمـــردم پژوهش های بیشــــتر علمی را با معیــــــــــــارهای پژوهشی امروزی میطلبد.خوشبختانه با امیدواری ملاحظه میشود که تعدادی از نویسندگان هدفمند ،متعهد وژرف اندیش شناخته شده و آفرینشگران جوان در داخل کشور و چه بیرون از مرز ها حامی و پاسدار فرهنگ وادب کشور اند تلاش دارند تـا کار هایی ارزنده تری را با دقت نظر ،امانتداری و انساندوستی برای مردم و علا قمندان آثــار شان ارایه دهند .یکی ازین نویســـندگان شناخــته شده در عرصه ی فرهنگ و ادب جناب اسداله شعور
است. وی پژوهشگریست توانا ، متواضع ،دقیق و متعهد که ما شاهد کار های
چشمگیر شان در کتابها سایت های انترنتی ،سمینارها و درهنگام بزرگذاشت از دانشمندان و نویسندگان هستیم . مضامین تحقیقی بسیار دلچسپ وجالب را تهیـــه مینمایند.
تلاش دلسوزانه میکنند تا از راه پژوهش حقایق را بیان وواقعیت های را برای خوانده روشن و به آنــها از چون و چند مسایل فرهنگی وادبی آگاهی دهد .یقینا این تلاش های پر ثمر برای نسل های حال وآینده کشور منبع خوب پژوهشی میشود.
از جانب دیگر برای رشد ، احیای مفاخرادبی وغنای فرهنگی و ادبی کشور بسیار مفید است .
کتاب چیستان های شفاهی دری از جمله کار های با ارزش داکتر اسد اله شعور است که با انشا ی زیبا و ذوق ادبی که دارد حا وی 819 چیستان است به تفکیک ولایت ومحل آن با علامه اختصاری ثبت و از نگاه ساختمان ، نماد سازی وجواب به پنج گونه تقسیم شده که دربر گیرنده احکام ومسایل دینی ،انسان واعضای بدن او،وسایل خانـــــه تاسیسات عامه ،آب وموجودات آبی ،رُستنی ها . . .
سه نمونه از چیستانهای شفاهی زبان فارسی دری را می اورم تا چاشنیی باشد برای خوانندگان و دوستداران ادب وفرهنگ کشور.
در احکام و مسایل دینی ( نجراب ، کاپیسا )
تخته سنگ سلیمانی
افتاده ده مید انــــی
بگیرم لاغر میشم
نگیرم کافر میشم
جواب : روزه
رُستنی ( کابل ،پروان ،بدخشان وهرات)
قد ش به قلم ماند و بویش به صنوبر
شش نان تُنک داره ویک کاسه مزفر
مزفر : مزعفر :زعفرانی
نمونه ای فشرده از چیستان داستانی
قصه ای پاچای ظا لم
یک پادشاه بود بسیار ظالم ایقدر ظالم که روز صدها جوانه می کُشت جزای شانه اِی قسم تعین میکد دو پارچه کاغذ قرعه می انداخت .در یک کاغذ مرگ نوشته میکد و دریک کاغذ زندگی . بندی میگفت بــــــیا یکی ازی کاغذ ها ره وردار . بندی اگه کاغذ مرگه می ورداشت اگر هیچ گناه هم نمیداشت کُشته میشد امااگر کاغذ زندگی ره می ور داشت هر گناه که میداشت از مرگ بچ میشد ( نجات یافتن ) .
دهقان که بچیش همی قسم بدون گناه کشته شده بود به دربار پاچا آمدبه او گفت تو بسیار ظا لم و خونخورهستی اولاد مردمه بدون گناه و خطامی کُشی ! پاچا سر دهقان قار شد و امر کد که دهقانه ده زندان ببرن پاچا در دل خود گفت حتما بکشمش چرا که مره بی عزت
ساخته ای دفعه پاچا ده هر دو کاغذ مرگ نوشته کد برایکه دهقان هر کدامشه ور داره کشته شوه .
وزیر پاچا ازی گپ با خبر شد دلش سر دهقان سوخت کتی خود گفت چرا خود ای بچاره کشته شوه ؟ بر دهقان احوال کد که فکر ته بگیری باید چاره کارته بکنی که نه مه سُرشوم ونه تو کشته شوی .دهقانه به دربار آوردن پاچا گفت جزای تره طالع خودت میکنه بیا یکی ازی کاغذها ره وردار دهقان رفت یک کاغذه ورداشت اما کاری کد که نه خودش کشته شد و نه سُر وزیر فاش شد می فهمین که دهقان چه کد ؟
دهقان رفت یک کاغذ ه گرفت وگفت ای پاچای عادل تو جزای مه به طالع خودم ماندی پاچا گفت بلی !
دهقان گفت مه کاغذ خوده واز نمیکنم خودت او کاغذ پیش رویته واز کو اگر در کاغذ پیش رو تو مرگ نوشته بود
حتمی کاغذ مه زندگی اس اووقت مره می بخشی پاچا حیران ماند و گفت برو معاف هستی !
چیستان برای همه و به ویژه نو خوانان خیلی آمورنده است و نشاندهنده ظلم و بی عدالتی پادشاهیست که بر رعیت بی گناه روا میداردو وزیر انسانیست عادل ودادگر
ویا پادشاه سمبول است برای ظلم وبی عدالتی و وزیر نماد است برای عدالت وداد خواهی
برای داکتر صاحب شعور سا ل های با صحتمندی وخوشبختی میخواهم .
|