نگاهی گذرا به آثار چاپ شده
داکتر اسدالله شعور در نشریه های اکادمیک کشور های همسایه
زمستان سال ١٩٩٧ بود و اولین جلسۀ سخنرانی و شعر خوانی داکتر رضا براهنی شاعر، رمان نویس، ونظریه پرداز ادبی برجسته زبان فارسی در دانشگاه تورنتو. در پایان جلسه دوتن از فرهنگیان جامعه افغان روی ستیج رفتند تا به نمایندگی از « بنیاد فرهنگ افغانستان» تحفه یی را پیشکش این نویسنده نامدار بدارند. یکی ازین دوتن، داکتر اسدالله شعور بود که برای اولین بار بدیدارش نائل آمدم. پیش ازین، البته، از طریق نشرات برونمرزی با نام این فرهیخته مرد آشنا شده بودم.آن شب، بر خلاف تصورم، داکتر شعور را از آنچه در ذهنم تصویر نموده بودم، جوانتر یافتم. سالها بعد، و پس از انتشار مجله وزین آشیان این افتخار را یافتم که با ایشان هم قلم شوم و گهگاهی هم که سعادت یار میشد از فیض حضورش بهره ببرم.
من پیشاپیش از دست اندرکاران محترم مجمع فرهنگی افغانهای مقیم کانادا سپاسگذارم که با بزرگداشت پژوهشگر، ژور نالیست، ومردم شناس ارزشمند کشور، آقای داکتر اسدالله شعور سنت نیک ونو بنیاد« تجلیل از زندگان» را استمرار بخشیدند. حق هم همین است. آنانیکه با همت بلند وخود گذری بسیار بخش عظیمی از عمر پُر بار شان را وقف خدمت به فرهنگ وادب سرزمین شان میکنند لایق هرگونه تحسین وآفرین اند و سزاواراینکه جامعه قدر شان بشناسند وبرصدر شان بنشاند.
اولین احساسی که از مرور بر فهرست بلند بالای آثار دکتر شعور درمن ایجاد شد، احساس غرور بود از داشتن چنین بلند قامتانی در عرصه فرهنگ وادب میهن عزیز ما افغانستان. احساس دومم احساس تحسین و آفرین براین اندیشمند گرانقدر بود که چه صبورانه و بزرگوارانه سالهای شیرین عمرش را صرف حفظ واشاعه فرهنگ والای ما کرده است. سالهای عمری را که میتوانست چون اغلب کسان، به زر اندوزی یا رسیدن به جاه و مقام سپری سازد و یا صرف لذت بردن از خور و خواب و شهوت و شهرت گردد.
نگاهی به کارهای پژوهشی داکتر شعور در زمینه های ادبیات شفایی، ادبیات لهجه های محلی، ادبیات شفایی زبان های محلی افغانستان و منطقه، ادبیات و تصحیح متون، پژوهش در ادبیات و تاریخ، تحقیق در موسیقی، ومقالات متعدد وی در مجلات علمی داخل و خارج کشور نمایانگر دید ژرف، عالمانه، وتلاشی صادقانه در حوزه ادب وفرهنگ کشور ماست.
درین مقال کوشش دارم تا نگاهی گذرا به مقالات چاپ شده داکتر شعور در خارج از کشور بیندازم. ولی پیش از آن اجازه میخواهم تا این نکته را به عرض برسانم که هدف من ازین نوشتار، بررسی علمی واکادمیک این مقالات نیست؛ زیرا در مجلس حاضر دوستان و پژوهشگران دیگر که نقد و بررسی های شان را براساس موضوعات آثار جناب داکتر شعور تقدیم خواهند کرد سخنرانی های شان این مقالات را نیز در بر خواهد گرفت. بهمین دلیل، آنچه را میخوانید بعنوان نگاهی گذرا به این آثار قبول بفرمائید وهم بعنوان شناختی از پژوهش وپژوهشگری در سطح درک وفهم خودم ازین بخش از ادبیات وفرهنگ.
مقالات چاپ شده دکتر شعور در کشور های همسایه افغانستان قرار زیر است:
١- سینا و موسیقی(به خط سریلیک) منتشره هفته نامه ادبیات و صنعت ارگان نشراتی اتحادیه نویسندگان تاجیکستان شماره مورخه ١٠/ ٣/ ١٩٨٨، دوشنبه. صص ٤ـ٥.
٢. راگمالا در نظم دری منتشره شماره ٦٦ و ٦٧ سال ١٣٨٢ مجله دانش ارگان نشراتی مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، اسلام آباد. این رساله توسط محمد اطهر مسعود به زبان اردو زیر ترجمه قرار دارد و به زودی از طرف دانشگاه پنجاب پاکستان در مجموعه یی به چاپ خواهد رسید.
۳ . ابن سینا و موسیقی منتشره شماره ٦٤ و ٦٥ سال ١٣٨٢ مجله دانش ارگان نشراتی مرکز تحقیقات فارسی ایران وپاکستان، اسلام آباد.
٤. ریشه های نمود چیستان در فرهنگ اویستایی منتشره شماره سوم نامه ی پژوهشکده مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی ایران. تهران ١٣٨٣.
٥. جامع الالحان. معرفی و نقد کتاب جامع الالحان عبدالقادر گوینده معروف به ابن غیبی منتشره در جلد نهم دانشنامه جهان اسلام. صص ۳۲۱- ۳۲۳ . تهران ١٣٨۴.
٦. نوروزی. عنعنه باستانی کودکان افغانستان در مجموعه مقالات نوروزی دانشمندان منطقه در مورد نوروز، پژوهشکده مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی، تهران ۱۳۸۳.
٧. چیستان در عهد زردشت در مجموعه مقالات دانشمندان آسیا، اروپا وامریکا در مورد فرهنگ عهد زردشت منتشره اکادمی علوم تاجیکستان ١٣٨٢
٨. بهرام شیر محمدیان و سهم اودر ثبت و گردآوری ادبیات شفاهی تاجیک نشر شده در مجموعۀ یادنامه بهرام منتشره انستیتوت زبان وادبیات رودکی اکادمی علوم جمهوری تاجیکستان. دوشنبه ۱۳۸۴.
٩. رسالۀ چیستان های دری زبانان افغانستان به زبان روسی اکادمی علوم تاجیکستان شوروی دوشنبه ١٩٨٨.
١٠. کتاب ترانه های غرجستان. نشر شده از طرف پژوهشکدۀ مردمشناسی سازمان میراث فرهنگی ایران، تهران ١٣٨٢.
متخصصین ادبیات شفاهی ایران پیرامون این کتاب چندین مقاله به نشر سپرده اند که بعضی از آنها عبارت اند از:
ــ ترانههای غرجستان در کتاب ماه هنر، ش ۶۷، ۶۸، (فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۳): ص ۸۸ – ۸۹ که در فهرست کتابشناسی ملی ایران زیر شمارهء ۸۲-۳۵۲۰۵ به ثبت رسیده است.
ـ شمیم خراسان در ترانههای غرجستان. نوشتهء خانم طلیعه خادمیان در مجلهء جهان کتاب، ش ۱۷۴، (مهر ۱۳۸۲) ص ۱۲ که در فهرست کتابشناسی ملی ایران زیر شمارهء ۷۳-۶۹۴۶ ثبت شده است.
11 ــ پخش اطلاعات و تامین مفاهمه جمعی در ترانههای عامیانه بلوچی و ازبکی. در ماهنامهء شعر، سال ۲، ش ۱۴، (آبان ۱۳۷۳): ص ۹۲ ـ ۹۴.
علاوه بر نوشته های ذکر شده، بیش از چهل مقاله تحقیقی دیگر نیز در نشریه های افغانی منتشره در انگلستان، فرانسه، المان، هالند، آسترالیا، سویدن، دنمارک، هند، ایران، پاکستان، کانادا وامریکا ازین نویسنده وپژوهشگر پُرکار بچاپ رسیده است.
قبل ازینکه شیوه کار پژوهشی داکتر شعور را در مقالات منتشرشده وی در خارج از کشور به بررسی گیریم شاید لازم باشد نگاهی هرچند شتابزده بیندازیم به اینکه اصولا پژوهش چیست وفرق میان پژوهش ونقد درحوزۀ ادبیات و فرهنگ چگونه است وبرچه معیارهای استوار می باشد.
پژوهش شاخه یی از ادبیات است که در حوزه ادب و فرهنگ از ارج فراوانی بر خودارست. پژوهشگر با غوطه ور شدن در اقیانوس بیکران ادب و فرهنگ، نقبی بسوی گذشته های دور و نزدیک میزند تا آثار ادبی وفرهنگی جامعه و جهان را جستجو و کشف نماید، پالش شان دهد، از صافی اصالت بگذراند و دوباره آنها را در معرض دید معاصرانش قرار دهد. وظیفه پژوهشگر بازیابی اصالت های فرهنگی وادبی است و سوا کردن سره ها از نا سره ها. بنابر این تعریف، پژوهشگر، واقعیات را از دل تاریخ میگیرد و بعد از پرورش و پالایش دوباره بدل تاریخ بر میگرداند. بهمین دلیل پژوهشگر مدام در میان این دو در حرکت است تاریخ گذشته های دور و نزدیک و تاریخ آینده، هرچند خودش در زمان حال زیست دارد.
با آنکه میان پژوهش ونقد وجوه اشتراکات بسیاری وجود دارند، اما در اصل تفاوتهای را نیز دارا میباشند که گاهی میتواند مغلطه آمیز هم باشند. منتقد بعد از بررسی آثار، تلاش دارد تا در آفرینش آنها دخالت کند، نظر واندیشه اش را برگُرده آن آثار سوار نماید وبا دلایل محکم و قوی بر اندیشه خالقان آن آثار(اگر در قید حیات باشند) اثر گذار باشد و در سلیقه خوانندگان آن آثار موثر. منتقد ادبی و هنری تلاش می ورزد تا آثاری را که رنگ هنری دارند ولی از محتوای هنری عاری اند بشناساند وبذر فهم هنر اصیل، ناب وسازنده را در اذهان هنر آفرینان و هنر دوستان بپاشاند تا عرصه ادب وفرهنگ وهنر از بُته های هرزه پاکسازی شود.
واما پژوهشگر، هرچند همچون منتقد، با دقت و وسواس بسیار میکوشد تا آثار ناب ادبی، هنری وفرهنگی را بعد از تحقیق وتفحص بسیار وفرورفتن در دل اسناد ومراجع بی شمار دریابد و بعد از پالش دوباره عرضه نماید؛ اما تنها و تنها به شناخت و شناساندن این آثار همت میگمارد و نظر واندیشه اش را براین باز یافته ها تحمیل نمی کند. پژوهشگر ضمن آنکه درست را از نادرست، حق را از باطل و سره را از ناسره جدا ساخته کمی و کاستی آثار را نشان میدهد، اما دخالتی به تغییر آنها نمیکند. بزبان دیگر: پژوهشگر امانت نگهدار است، نقش یک بیطرف را بازی میکند، خوب را خوب و بد را بد نشان میدهد وملاک ارزیابی هایش را نیز از دریچه تحقیق و پژوهش تعیین میدارد و در نهایت انتخاب را به خواننده وامی گذارد. این بود بر داشت اجمالی من از پژوهش و نقد.
واما در باره داکتر شعور وشیوه کارش باید اذعان نمود که وی یکی از پژوهشگران ارزشمند کشور ماست. آثار زیادش خود گواه کار و تلاش تحقیقی فراوان اوست که با پشتکاری کم نظیر سالهاست که به ضبط و ثبت تاریخ هنر وفرهنگ، بویژه فرهنگ عامه، جدیت دارد. اشتیاق و دقت فراوان داکتر شعور در زمینه پروهش، اورا به یکی از با اعتبارترین پژوهشگران کشور وحتی منطقه تبدیل کرده است که آثار ارزشمندش نه تنها در افغانستان بل در کشور های همجوار همچون ایران، پاکستان، وتاجیکستان خوانندگان بسیار دارند.
آنچه مقام و منزلت داکتر اسدلله شعور را بعنوان یک پژوهشگر والاتر می سازد، تداوم تلاش و فعالیت های پژوهشی وی با کمترین امکانات در خارج از کشور است. نامبرده با آنکه همچو اکثر هممیهنانش بار سنگین غربت را بر دوش دارد با آن هم هیچگاه از یاد میهن و فرهنگش غافل نبوده است.
نگاهی به مقالات چاپ شده وی در خارج از کشور این واقعیت را میرساند که داکتر شعور عالمانه و با وسعت نظری که خاصه هر دانشمند آگاه و آزاداندیش می باشد پهنۀ فعالیت های فرهنگی اش را، منطقه وسیع فرهنگی زبان فارسی دری قرار داده است. زیرا فرهنگ و زبان را نمیتوان در محدودۀ مرزهای سیاسی یک کشور معین محصور نمود.
یک زبان و یک فرهنگ، در واقعیت، مربوط به کل منطقۀ وسیع فرهنگی میباشد و بهمین دلیل در جهان هیچ زبان وهیچ فرهنگی را سراغ نداریم که مرزهای سیاسی وجغرافیای را تاب آورده باشد.
بعنوان مثال زبان و فرهنگ عربی مربوط و متعلق به تمام کشورهای عربی واقع در منطقه وسیع فرهنگی شرق میانه و حتی بخشی از افریقا میباشد و هیچ کشور عربی نمیتواند خود را مالک بلافصل زبان و فرهنگ عرب بداند و یا زبان و فرهنگ اسپانیایی در امریکایی جنوبی به تمام اسپانیایی زبانان این بخش از جهان تعلق دارد.
بنآ هرکس جزاین بیندیشد یا از سر کوته نظریست و یا خودبزرگ بینی های نا بخردانه.
با توجه به واقعیت های یادشده در آثار پژوهشی داکتر اسدالله شعور کل منطقه فرهنگی زبان وفرهنگ مطمح نظر بوده است. ما درین پژوهش ها هم مقاله ارزشمند نوروزی عنعنه باستانی کودکان افغانستان را می یابیم وهم چیستان در عهد زردُشت را. هم راگ مالا در نظم دری را میخوانیم وهم شرح حال بهرام شیر محمد یان در ثبت و گرد آوری ادبیات شفاهی تاجیک را. خوشبختانه آثار پژوهشی داکتر شعور در حلقه های فرهنگی وعلمی کشور های همسایه بااستقبال خوبی هم روبرو گردیده است. همچنانیکه در فهرست مقالات چاپ شده داکتر شعور در خارج از کشور خواندیم این مقالات در سه کشور ایران، تاجیکستان، و پاکستان بچاپ رسیده است.
ویژه گی دیگر داکتر شعور وسواس و دقت زیاد او در یافتن منابع اصیل و دست اول است. وی با گذار از خم و پیچ پژوهش های فرهنگی، ادبی و هنری که کاری است بس رنج آور سعی کرده است تا اصالت های گذشته های دور و نزدیک را احیا و دوباره ثبت تاریخ سازد. بارها دیده شده است که برای تثبیت اصالت یک اثر و یا زندگینامه یک هنرمند به چندین کسی و چندین جا از راه دور تماس گرفته است تا صحت وسقم یک موضوع هنری یا فرهنگی را بتواند بهتر و خوبتر محک زند.
یکی از مشخصه های کار داکتر شعور محدود نماندن پژوهش های وی در مدار تنگ قومگرائی و منطقه گرائی است که لازمه هر انسان آزاده واندیشمند وارسته میباشد. بعبارت دیگر، شیفتگی های قومی، زبانی، ومنطقوی هیچگاه اورا از سیر و سیاحت در وادی های رنگین فرهنگ کشور عزیز ما، باز نداشته است.
در آثار فراوان دکتور شعور فرهنگ گوشه گوشه و جای جای میهن آزاده ما موقعیت ویژه خود را دارند. از ترانه های کهساران پنجشیر تا افسانه های پروان، از چیستان های ازبکی تا ادبیات شفاهی زبانهای هزاره گی ، شِغنِی، ترکمنی، پشه ای، و پراچی.
در بخش کارهای تحقیقی این نویسنده فرهیخته در زمینه ادبیات وتاریخ نیز ما شاهد همین سعه صدر و وسعت نظر هستیم. در کارنامه داکتر شعور، هم تصحیح کلیات آثار دری خوشحال خان خټک را می بینیم وهم مثنوی مناظرۀ حاجی اسماعیل سیاه هراتی را. در زمینه مسایل ادبیات وتاریخ هم مناقب شیخ رحمکار را داریم وهم پژوهشی در باره آثار ومبارزات داکتر عبدالرحمن محمودی و حزب ملی خلق او.
در زمینه موسیقی نیز داکتر شعور با شهامت وبدون مصلحت گرایی های معمول گوشۀ های تاریک موسیقی کشور را به ما شناسانده و در شناخت هنرمندان اصیل اما گمنام خدمتی بزرگ به تاریخ هنر انجام داده است.
* * *
ما که درین گوشه از جهان ، در شهر تورنتوی کانادا، به بزرگداشت شخصیت فرهنگی کشور آقای داکتر اسدالله شعور پرداخته ایم در اصل، به تجلیل از ادب و فرهنگ کشور عزیز خویش، بپا خاسته ایم، فرهنگ وادب کشوری که سالیان سال است همچون فرزندان آواره اش در غربتکده های غرب، غریب افتاده است. این غربت فرهنگی را چگونه چاره کنیم؟ با تجلیل از کارنامه های خدمتگذاران راستین آن؟ با بر پایی نهاد ها و نشرات فرهنگی؟ با سرمایه گذاری بیشتر مادی ومعنوی درین زمینه؟. غم این فرهنگ جدا مانده از جایگاهش را چه کسی خواهد خورد؟.
بقول زنده یاد نیما یوشج :
غم این خفتۀ چند،
خواب در چشم ترم می شکند.
آیا زمان شکستن این خواب زمستانی غفلت و بی تفاوتی ها فرا نرسیده است؟ چه باید کرد؟ به کجا وبه کی باید التجا نمود؟ به دولت افغانستان؟ به مراکز فرهنگی و فرهنگیان داخل کشور؟ به روشنفکران ونهاد های فرهنگی پراگنده در سراسر جهان؟
اینها پرسش هائی است که شاید بتوانند چراغ های هوشدار دهنده ای باشند در دل این تاریکستان رو به سپیده. هر چند این سپیده دیر یا زود آمدنی است ولی درین ظلمت و غربت فرهنگی ما به این فانوس های رهنما سخت نیازمندیم. تا شاید ما را هرچه زود تر به آن روشنائی بزرگ رهنمون شوند. زیرا بحکم طبیعت: در پس سیاهی شب، صبحی خفته است. بر ماست که بیدارش کنیم.
تورنتو، دسامبر ٢٠٠٥
|