کرکتر اصلی اعضای یک جامعه و یا به عبارت دیگر مشخصات اجتماعی گروهی از مردمی که به یک هویت مشخص معروف اند؛ سرنوشت تاریخی، ایمان و اعتقادات، باور ها ، عشق ها و تنفر ها و بالآخره شیوه های زنده گانی آنست. پس به سرشت اصلی ملتی و یا جامعه یی زمانی میتوان به صورت نیکوتری پی برد که معرفی ازین عناصر را در دست داشت.
جوامع گوناگون کشور ما با کلام منظوم انس عجیبی دارند. چون مؤثریت نظم و ماندگاری کلام مرهون نظم است و همین وسیله نیز سیر افکار و اندیشه ها را پایاتر و پویا تر می گرداند؛ به واسطۀ کلام منظوم است که انتقال افکار به دیگران برای مدت های مدید تضمین گردیده سیر افقی و عمودی اندیشه های انسانی منت پذیر نظم و شعر است. پس اگر بخواهیم که به سیر در تاریخ و سرشت بخش متعالی ملتی بردازیم باید به ادبیات نوشتاری آن رو آوریم و اگر بخواهیم به شناخت توده یی بپردازیم باید به دامان ادبیات شفاهی آن متوسل شویم و اگر بخواهیم آحاد ملتی رابه شناخت گیریم پس لازم می افتد که ادب زبان گفتاری لهجه های محلی آن را به شناسایی بنشینیم. این ادبیات نه تنها لهجه های گفتاری گذشته گان را، زبان، گسترش و گستره های آن را، آمیزش قهرآمیز و یا دوستانۀ آن را با زبان ها و
لهجه های پیرامونش نشان می دهد؛ بلکه از طبیعیت، آب و هوا، زراعت، شیوه ها و نحوۀ زنده گانی، رسم و رواج و بسا چیز های دیگر مردم یک ساحه و سامان در مقاطع گوناگون تاریخی سخن می گوید و پژواک همیشه گی ایست که گذشته گان ما بدین وسیله در زنده گی ما حضور دایمی می یابند ؛ بلکه دقت در شیوۀ سرایش آنها گاهی نه تقربیاً همیشه سرایندۀ یک قطعه نظم شفاهی را و مردم همعصر او را با غمها و شادی هایش، سن و سالش، و ارتباط ناگسستنی و بس نزدیکش با طبیعت، آگاهی و باورهایش به ماورأ الطبیعه و از همه بالاتر ودیعه یی که در نهاد انسان در سیر و تکامل زنده گی بشر دست ناخورده باقی مانده و آن عشق است که ادبیات شفاهی جولانگاه بی چند و چون آن می باشد.
ادبیات شفاهی هر جامعه بخش مهم فرهنگ و ادبیاتش را تشکیل می دهد. به عقیدۀ من ادبیات منشکل و پیشرفته را می سازد و نقش عمدۀ دیگر آن چونان آیینه تغییر و تکامل لهجه های گفتاری را در هر منطقه می نمایاند. این آثار و سروده ها گرانبها زر اند که شناسایی، حفظ و نگهداشت و پالایش آن ها زرگری ماهر ماهر می خواهد که خوشبختانه دانشور و پژوهشگر فرهیختۀ مان داکتر اسدالله شعور عمری عاشقانه و با جدیت صرف گردآوری، مقابله، مطالعه و بررسی، تألیف مجموعه و انتشار آثار تحقیقی در مورد این منابع گرانبها کرده و چنین گل های پراگندۀ دشت و دامان دور و نزدیک را در بوستانی بایگانی میکند که دست تطاول خزان و نیسان را در حریم آن راهی نباشد. و خود چون باغبانی غمخوار هرروز با افزودن شاخه یی تازه از فرهنگ اقصای کشور آن را رنگین تر و پرجوش تر و بارورتر ساخته و قانون شفاهی رسوم و عنعنات مردم و ادب و فرهنگ گفتاری ما را
درون ساخته که تحقیق درین زمینه ها را برای پژوهشگران داخل و خارج امروز و آینده به راحتی میسر گرداند. قبول این همه رنج و زحمت در بحبوحه یکی از دشوارترین و پر کشمکش ترین مقاطع تاریخی کشور ما صورت می گیرد که ارزش کارش را چندین برایر می گرداند.
طی سه دهۀ اخیر نه تنها که هیچ ارزشی بلکه حیات انسان نیز از تاراج غارتگران خودی و بیگانه ایمن نمانده بدین لحاظ هر صفحه و هر سطر فرهنگ عامیانۀ ما که توسط داکتر اسدالله شعور جمع آوری شده و روی آنها تحقیق صورت گرفته است؛ جزء پر بهاترین داشته های ملت ما به حساب می آید. بازهم به خصوص اینکه مهاجرت ها و جابجایی های کتله یی مردم ما نظم و روال طبیعی حفظ این آثار ارزشمند ملی ما را با خطر نابودی قطعی مواجه ساخته است کار های داکتر شعور را در بلندترین درجۀ اهمیت قرار میدهد.
گرچی کار های داکتر شعور در زمینه های ادبیات شفاهی در ابعاد مختلف صورت گرفته که دوستان دیگر در مورد ها سخن گفته اند و پس از من نیز سخن خواهند گفت و در بخش معینی نگاشتۀ مرا احتوا می کند یعنی آثار ایشان در مورد ادب شفاهی لهجه های محلی دری میتوان از چند اثر مشخص به عنوان برجسته ترین نمونه های کار وی درین بخش سخن گفت. این آثار عبارت اند از : ترانه های غرجستان، افسانه های غرجستان، ترانه های شیران پنجشیر، افسانه های پروان و فلک درنظم شفاهی دری. که هریک را جداگانه به شناسایی گرفته ایم ولی درینجا به خاطر تنگی فرصت صرف به خوانش بررسی یک اثر وی به عنوان نمونه می پردازیم. علاقمندان می توانند متن کامل مقالۀ مرا در کتاب مجموعۀ مقالات این همایش که زیر چاپ است و امروز برای توزیع حاضر شده نتوانست؛ مطالعه فرمایند.
ترانه های غرجستان
ترانه های غرجستان نخستین مجموعۀ دوبیتی های لهجۀ محلی هزاره گی زبان دریست که توسط داکتر اسدالله شعور گردآوری گردیده و به شیوۀ سیستماتیک فولکلورشناسی تألیف و تدوین شده است. این کتاب که شامل 811 نمود نوع دوبیتی است در سال 1366 به دستور مرکز زبانها و ادبیات اکادمی علوم افغانستان ترتیب گردیده و به علت نابسامانی وضع مطابع که در آن برهۀ زمانی در انحصار دولت قرار داشتند و به سبب گسیل داشتن کارگران چاپخانه ها به جبهات جنگ همه در حال سقوط بودند؛ اکادمی علوم کتاب ترانه های غرجستان را با شش عنوان کتاب دیگر به جمهوری تاجیکستان برای چاپ فرستاده بود ولی جنگ های داخلی آن کشور پس از استقلال این کتاب را تا درون کوره های فرهنگ سوزی برد در احاطۀ شعله های آتش قرار داد. خوشبختی در آن بود که فرهیخته یی از مشعلداران فرهنگ تاجیکستان چون فرشتۀ نجات این اثر یگانه
را از میان شعله ها نجات داد و زمینه ای بعد از شانزده سال مساعد گردید تا سازمان میراث فرهنگی ایران آن را به چاپ بسپارد. چی درد انگیز است که یک اثر فرهنگی که امروز مردم ما به سان آب حیات به آن احتیاج دارند، با وجود باران دالر بر دولت افغانستان در داخل کشور زمینه یی برای چاپ نمی یابد.
ترانه های غرجستان که با مقدمه یی از محمد میرشکرایی رییس پژوهشکدۀ مردمشناسی سازمان میراث فرهنگی ایران آغاز می یابد، یادداشتی از مؤلف را به دنبال دارد که در آن از سرگذشت کتابش حکایتی دارد پر از آب چشم. سپس دانشمند تاجیک اکادمسین کمال عینی از آنچه در تاجیکستان بر این کتاب رفته حکایت دارد. بدنبال شناسنامۀ مؤلف تقریظ خواندنی یی از محقق حسین نایل می خوانیم که دربارۀ مردم هزاره، فرهنگ و لهجۀ آنها اشارات جالبی دارد. در سرآغاز پیشگفتاری از مؤلف آمده که در آن از جغرافیای هزاره جات به اختصار سخن می گوید و به معرفی نوع دوبیتی درین شیوۀ زبان دری می پردازد. او با مروری بر تاریخچۀ گردآوری ادب شفاهی این لهجه، شیوه کارش را بازمیشناساند که برای خواننده گان به خصوص به دست اندرکاران گردآوری ادبیات شفاهی رهنمای خوبی شمرده می شود.
درین پیشگفتار محلات سی گانۀ هزاره نشینی که دوبیتی ها از آنها به ثبت رسیده است معرفی می گردد و شیوۀ مقابلۀ نمود های مختلف این سروده ها که از یک تا چهار واریانت توسط مؤلف ثبت شده اند معرفی می گردد.
چون دوبیتی های متن کتاب از مناطق و اشخاص گوناگون به ثبت رسیده است که طبعا نسخه های تکراری آنها از نظر لهجه های محلی و یا از نظر شکل و یا هم محتوا دارای نمود های متفاوت ازهم می باشد درینجاست که دانش فلکلورشناسی به مدد می شتابد و نسخه های متعدد را در کمترین سطور به خواننده عرضه می کند. از آنجاییکه به قول داکتر شعور سروده های ثبت شده خود را در یک تا چهار نسخه یافته است شیوۀ مقابلۀ آنها را تشریح و توضیح می دهد.
متن اساسی کتاب در دو بخش عمده تبویب یافته که بخش نخست را دوبیتی های خاص شیوۀ هرازه گی زبان دری تشکیل می دهد. این بخش شامل 581 دوبیتی است که 400 آن را نسخه های مرکزی و 181 دیگر را قرینه ها تشکیل داده اند. برای انتقال لهجۀ این دوبیتی ها و حفظ اصالت آنها اغلب واژه گان آن با قید اعراب خطاطی گردیده اند که به آسانی می توان به تلفظ محلی کلمات پی برد. بخش دوم که حاوی 230 دوبیتی به لهجۀ غیر هزاره گیست به عقیدۀ مؤلف تعدادی از آنها از همسایه گان مردم هزاره به جامعۀ آنها انتقال یافته و تعدادی نیز توسط هرازه های شهرنشین و پرورده شده در محیط فارغ از تسلط شیوۀ هزاره گی سروده شده اند.
پیوست های هفتگانۀ ترانه های غرجستان که نشاندهندۀ تسلط مؤلف در دانش فلکلورشناسی است و بیشتر از نیمۀ اثرش را تشکیل می دهد، حاوی بخش هایی است که پژوهش در مورد ادب شفاهی، لهجه و زبان مردم هزاره را آسان می سازد. پیوست نخست به برگردان تحت اللفظی دوبیتی های شیوۀ هزاره گی به زبان معیاری دری افغانستان اختصاص یافته که برای فهم دوبیتی ها سخت مفید است. پیوست دوم مقابلۀ نسخه های متعدد دوبیتی که در متن بخش اول با آوردن آعداد به آنها اشاره شده و درین قسمت در ذیل همان عدد تفاوت نسخه های به نمایش گذاشته می شود. این بخش در پهلوی نمایاندن تفاوت دوبیتی ها فرق های لهجات محلی و فرعی این لهجۀ بزرگ زبان دری را می نمایاند. پیوست سه لغت نامه است که در آن لغات شیوه هزاره گی دریست که معولاً در دوشکل لغات خاص لهجوی که در سایر لهجات وجود ندارد و لغاتی به در سایر لهجات وجود دارد ولی در شیوۀ هزاره گی
تلفظ به خصوص دارند، گرآورده شده است این لغات واژه گانی اند که در متن دوبیتی ها به کار برده شده اند. فایده این بخش کتاب در پهلوی آسان ساختن فهم دوبیتی های متن، آشنایی خواننده با لغات لهجۀ هزاره گیست. پیوست چهار فهرست محلات ثبت دوبیتی بوده جغرافیای رواج هریک از دوبیتی ها را با وضاحت نشان می دهد. مؤلف کتاب اسامی سی محل هفت ولایت کشور را آورده که دوبیتی خود را از آنها ثبت کرده و در ذیل هر اسمی شمارۀ دوبیتی ها ثبت شده خویش را آورده است. پیوست پنج به فهرست اسامی برخی از بازگوینده گان دوبیتی که مؤلف این سروده ها را از زبان آنان به ثبت رسانیده آورده شده است. وی یادآور شده که تعدادی از راویان آثار شفاهی مردم با ثبت اسامی شان در پهلوی آثار روایت شدۀ شان موافق نبوده اند و اینان اغلب زنان اند که گفتن اسامی شان را برای افراد بیگانه تابو می دانند. ذکر اسامی
بازگوینده گان آثار شفاهی که از یک طرف نوشتۀ یک فولکلورشناس را استناد می بخشد و از سوی دیگر حفظ امانت و تشویق عامۀ مردم به همکاری در ثبت و ضبط آثار شفاهی است و یک اصل عام در فولکلورشناسی می باشد در کشور ما برای نخستین بار توسط داکتر شعور در کتاب چیستانهای شفاهی اش به کار گرفته شده و در کتب بعدی اش ادامه یافته است. پیوست ششم کتاب که ابتکاریست از سوی خود داکتر شعور سالهای ثبت دوبیتی ها را فهرست داده است به این ترتیب که نخست سال را ذکر می کند و در پی آن شماره های دوبیتی های متن کتاب را فهرست می دهد. ارزش این کار درآنست که آینده گان و پژوهشگران دیگر به استناد این گونه فهرست ها می توانند ساحۀ ترویج و سابقۀ آثار شفاهی را باز یافته سیر افقی و عمودی آفریده های شفاهی را تثبیت نمایند. و بالآخره پیوست هفتم که نمونه هایی از سایر انواع ادب شفاهی لهجۀ هزاره گی عنوان حاوی مخته یا مرثیۀ گل محمد، بیت بیری یا ترانۀ
عروس و یک افسانه زیر عنوان اوسانی باچی بی عیلم است. ولی بر استناد پیشگفتار مؤلف این بخش در اصل دربردارندۀ هفت افسانه بوده که به علت آسیب دیدن بخش اخیر کتاب شش افسانۀ آن از چاپ بازمانده است. هر چند این بخش در چنین کتاب خوب و پر ازرش انگشت ششم می نماید ولی تذکر مؤلف که برای ما افغانها بیشتر قابل درک است آن را قابل اغماض و چشمپوشی می سازد و آن اینکه در داخل کشور کمتر مجالی برای چاپ کتاب مهیا می گردد؛ ازینرو داکتر شعور کوشیده است تا مواد دست داشته اش پیش ازینکه از گزند زمانه آسیب ببیند باید به دسترس آینده گان قرار داده شود. ازینرو با وجود عدم تناسب مواد این قسمت با متن اساسی کتاب آنها را به عنوان ضمیمه درج ترانه های غرجستان ساخته است.
کتاب به گفتۀ استاد کمال الدین عینی زیبا نسخۀ ترانه های غرجستان که از غربال مؤسسات اکادمیک سه کشور دری زبان گذشته است باید یک اثر بی عیب و علت باشد و چنین چیزی را در آن نمیتوان دید ولی از دیدگاه این قلم سه نکته درین کتاب قابل بازنگری تلقی می نماید : نخست آنکه متن دوبیتی های کتاب از سبب کثرت زیر و زیر ها شباهت تامی به کتب مقدسۀ دینی ما پیدا کرده است؛ اگر این متن ها برای حفظ اصالت لهجه به الفبای بین المللی فونیمیک نوشته می شد کار درست خواندن لهجۀ هزاره گی را سهولت بیشتر می بخشید و دودیگر آنکه برگردان دوبیتی ها به زبان ادبی در پیوست جداگانه آورده شده است و این امر خواننده را مجبور می سازد تا با خوانش هر مصراع برای دانستن معنای دقیق آن به پنجاه صفحۀ بعد مراجعه کند که این امر سبب گسست جریان فکری خواننده می گردد. اگر این برگردانها جابجا در ذیل هریک از دوبیتی ها آورده می شد، کار
بهتری بود. و بالآخره تذکر نهایی اینکه تذکر داکتر صاحب درین کتاب در دو جا سراینده گان این مجموعه را برادران هزاره خطاب کرده اند یکی در سطر نخست صفحۀ ۶۳ نوشته اند :«مطالعۀ آن تصوری از سایر انواع آفریده های شفاهی برادران هزاره ...» و به همچنین در سطر اخیر همین صفحه با می نویسند : «... آشنایی مرا با فرهنگ برادران هزاره ...» چون ادب شفاهی به خصوص دوبیتی ها که سراینده گان زن نیز دارد و حتی اغلب آنان زنان اند؛ آیا نسبت دادن دربست آنها به برادران یک منطقه و محل « از کیسۀ خلیفه بخشیدن» نیست؟ بازهم خوبی های کتاب فراوان و عیب های آن بسیار اندک است و این تسلط داکتر شعور را بر کارش می رساند که طبعاً چنین توقعی از وی باید داشت.
درخت پربار زنده گی پژوهشگر نامدار کشور داکتر اسدالله شعور به کار آیی و اهمیت جمع آوری و تدوین فولکلور و ادب شفاهی بخش هایی از مردم کشور ما به بار آورده به خصوص گنجینۀ ترانها های غرجستان ذوق سرشار، حوصلۀ فراخ و رنج و کار خسته گی ناپذیر، دانش و تخصص ویژه در شناخت و تفکیک دوبیتی های محلی در خود گنجانیده است. داکتر شعور بالاخص درین اثر گرانمایه شهکارهای مردم گمنام این مرز بوم را جاودانه ساخته و حقا که از عهدۀ کار موفقانه بدر آمده؛ فضا و شور و حالی که به خواننده می بخشد انسان را وا می دارد که به فولکلور در مجموع و به ادب شفاهی ملت خود به خصوص به دیدۀ قدر و احترام عمیق بنگرد. او شما را دست گرفته به کوهپایه های بلند هندوکش گذار می دهد و ملتی را به شما می شناساند که به حیرت در می یابید که تا حال او را چنین نشناخته بودید.
داکتر اسدالله شعور در ثبت، گردآوری و مطالعات شناخت ادب شفاهی دری در بسا ساحات پیشآهنگیست که نمی توان او را نادیده گرفت و از خدماتش برای فرهنگ کشور انکار کرد. من سعی بلیغ این دانشمند پرکار و فرزند صدیق و تیمارگر میهن را به دیدۀ قدر نگریسته و برای طول عمر و توانایی و قدرت در کارهای هرچی بزرگتر تر را آرزو می کنم.
از توجه تان تشکر
دکتر اسدالله شعور با هنرمند بزرگ موسیقی ایران استاد شجریان
|