شنیدم طاهر تتله زپروان
نوشته نامه ای به یاسمین جان
که دوریی تو بیمارم نموده
فراقت زا زا زا زارم نموده
ترا در خواب بینم شه شه شبانه
سحر می می می میخوانم ترانه
اس ام اس کن برای من عزیزم
ز عشق تومه مه مه مه مریضم
نه ایمی می می میلی نی پیامی
نه از ما میبری نا نا نا نامی
بیا یا یا یا یاد بینوا کن
مرا از غه غه غه غمها جدا کن
هنوز بو بوی تو از بستر آید
به دل می می می مهر تو فزاید
گرفتار تو ای نا نازنینم
گهی در عرش گاهی در زمینم
هارون یوسفی |