تو را شبیه یک سبد پر از انار می کشم
رسیده و نجیب و سرخ و آبدار می کشم
نگاه آبی تو را میان نقش می زنم
کمی بهار و پنجره در این کنار می کشم
و روی چشم های تو زیاد کار می کنم
فدای تو! ز چشم خود زیاد کار می کشم
و این کنار تو منم، نه، جای من درست نیست
به جای چهره ی خودم، تو را دوبار می کشم!
برای این که پر شوم پر از امید آمدن
تمام حجم جاده را پر از غبار می کشم
نگاه تو و شعر من نماد روشنایی اند
و من به نفع چشم های تو کنار می کشم
دوباره می زنم قلم نه با قلم که با دلم
و انتظار می کشم و انتظار می کشم ...