کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   

تصویرِ سیمای كابل، بلخ و قندهار
در
شعرِ جاپانی تانكا

 داكتر اسدالله شعور

 
 

   تانكا مانندِ هایكو یكی از نمودهای ویژه‌ی شعرِ جاپانیست كه مضامین گوناگونِ حیاتی را در قالبِ استعاراتِ بدیعِ ادبی، به‌گونه‌ی تصویری بازمی‌گوید؛ ازینرو نحوه‌ی بیان در تانكا و هایكو از هم تقاوتی نداشته؛ فرق عمده‌ی این دو نمود شعرِ جاپانی صرف در قالبِ آنهاست.‌‌* به‌گونه‌ییكه می‌دانیم هایكو متشكل از هفده هجاست كه به سه‌مصرعِ پنج، هفت و بازهم پنج هجایی تقسیم می‌گردد؛ چون ابراز مطالب مختلف درین چوكاتِ بسیار فشرده؛ بحری را در قطره‌یی گنجانیدنست؛ و این كاریست سخت دشوار كه از هركسی ساخته نیست؛ آنهم بیانِ یك مطلبِ جالبِ و جدید با واژه‌گان آهنگین و شعری در قالبِ استعاراتِ ادبی؛ به‌گونه‌یی كه پیامِ اراده شده­ی گویند را، در ذهن خواننده و یا شنونده به­نیکی به‌تصویر كشیده بتواند. لذا سخنورانِ جاپان برای فرار ازین تنگنا به نمودِ دیگر شعر رو می‌آورند كه در عرف تانكا خواننده می‌شود. ‍

     این گونه‌ی ادبی كه پیشینه‌ی درازتری از هایكو داشته؛ مانند آن یكی سخن موزون و غیرِ مقفی­ست؛ ولی دو مصراع هفت هجایی بیشتر از هایكو داشته، ساختارِ آن به‌گونه‌ی زیرین است‌:

٥ ـ ٧ ـ ٥ ـ ٧ ــ ٧.

     به‌ترتیبی كه می بینیم؛ تانكا مركب از سی و یك هجاست كه در زبانِ جاپانی یوجو yojo خوانده می شود؛ و این سی‌و یك هجا بر پنج مصرع تقسیم میگردد كه تعداد هجاهای هریك را در بالا قید نمودیم.

     تانكا در حدودِ یكهزار و سه‌صد سال پیش‌ از امروز در عهد فرمانروایی هیان­ها Heian كه مصادف با سده‌ی هشتمِ میلادی و سده‌ی دوم هجریست، به‌عنوان نوعی از شعرِ جاپانی ظهور نموده، به‌تدریج انكشاف یافته است. دانشمندان برین باورند كه در دوره‌ی یاد شده، شعری در میانِ سخنوران آنكشور پدید آمد كه واكا waka نامیده میشد؛ این ژانر جدید دربر دارنده‌ی سه‌نوع فرعی به‌نامهای چوكا choka ، تانكا tanka و سِدوكا sedoka بود؛ ولی در پایانِ سده‌ی هشتم واكا و تانكا در ترادف با یكدیگر قرار گرفتند.

     تانكا مبینِ عمیق­ترین احساساتِ زیبایی‌شناسانه‌ی سخنوران بوده، دربردارنده‌ی مضمونِ واحدیست كه تصور معینی را از سر تا آخرِ یك سروده‌ی با واژه‌گانِ تغزلی و پرداختِ تداعی كننده می‌پروراند؛ و به‌علتِ همین سادگی شكل و قوتِ مفاهیمِ آنست كه طی سیزده قرن گذشته نه تنها كه در جاپان محبوب مانده؛ بلكه در زبانهای انگلیسی و فرانسوی نیز ترویج یافته است.

     در زبانِ جاپانی؛ تانكا را معمولا در یك سطر واحدی كه براساس‌ قواعد نوشتاری آن زبانِ به‌صورتِ عمودی از بالا به‌پایین نوشته می‌شود، می‌نگارند؛ ولی در وقتِ خوانش‌ آنرا به پنج مصرع تقسیم نموده، به‌صورتِ جداگانه می‌خوانند؛ و عرف خوانش‌ تانكا نیز آنست كه باید توسطِ دو نفر خوانده شود؛ به این ترتیب كه دو مصراعِ نخست را یك نفر و سه‌مصراعِ بعدی را شخصِ دومی می‌خواند. جریان خوانش‌ تانكا توسطِ دونفر اغلب باعثِ بدیهه‌سرایی و مسابقاتِ آفرینشِ تانكا های جدید نیز میگردد كه با مسابقات سنگردی‌سرایی و قرسك‌خوانی در پنجشیر ما بی‌شباهت نیست؛ و آن به‌عینِ شیوه‌ی خوانش‌ تانكا صورت می‌گیرد كه شخصِ نخست دو مصراع نخستِ تانكا را فی‌البدیهه می‌سراید و نفر دومی باید چنان آماده‌گی داشته باشد كه همان تصور و یا مطلب را با افزایش‌ سه مصراع دیگر بپروراند و به‌پایه‌ی اكمال برساند. درین جریان وظیفه‌ی شخصِ دومی شاقه بوده، مستلزم توانمندی زیادی میباشد.

     تانكا را مركبِ از دو قسمت می‌دانند‌: صدر یا مطلعِ قطعه كه در زبانِ جاپانی آنرا kami no ku می‌نامند و ذیل یا مقطعِ قطعه كه آن‌را shimo  no ku می‌خوانند. برخی از نویسنده‌گان جاپانی پایگاه‌های انترنتی تانكا، سه‌سطرِ نخست تانكا را صدرِ قطعه و دو سطرِ هفت هجایی اخیر را ذیلِ آن وانمود كرده اند. ولی اصولاً این صدر و ذیل باید با جریانِ خوانشِ تانكا مطابقت داشته باشد؛ معلوم نیست كه عرف همانست كه نوشته اند، و یا اینكه نویسنده‌ی مقالتِ پایگاهِ یادشده مرتكب اشتباه شده است؟

     تانكا سرایان اغلب واردات ذهنی خویش‌ از زیبایی­های طبعیت و انتباهاتِ خویش‌ از جریان زنده‌گی و برخورد با پدیده‌های طبیعی را درین قالب سروده اند؛ چنانچه یكتن از تانكا سرایان به‌نامِ پروفیسر تا كه شی كاتسو فوجی در حدودِ سی سال پیش‌ ازین، در جریان سفری به‌افغانستان و ایران در هر شهری كه سفر نموده، با الهام از زیبایی های آن شهر، تانكایی سروده و برداشتِ خود از طبعیتِ این شهرها را كه عبارت از كابل، بلخ و قندهار و شهرهای تهران و اصفهانِ ایرانست؛ در تانكاهای خویش‌ بازتاب داده­است. او در كابل محو زیبایی شامگاهی شهر گردیده به‌ویژه كوهستانی بودنِ كابل و شهرك‌های بالای تپه‌ها و كوه‌های آن كه شامگاهان برعكسِ امروز تپ و تاریك نبوده، چراغان می‌شدند؛ نظر او را به‌خود جلب نموده، باعث سرایش‌ این قطعه گردیده است‌:

 

كابل

 

 

 

 

شبِ بال گسترد

بر فرازِ كلبه‌های گلین

ازدحامِ روشنایی

تا بلندای تپه‌ها

فراز آمد.

 

     او هنگامیكه در بلخِ باستانی متوجه گردآمدن مردم برای ادای نماز شام در مسجدِ زیبا، تاریخی و نیمه‌ویرانه‌ی خواجه محمدِ پارسا می‌گردد، تحت تأثیر قرار گرفته و این تأثراتش را در قالب یك تانكا چنین بروز داده است‌‌:

 

بلخ

 

 

 

 

در گذر؛ با به‌نماز آمده‌گان

گویی این مسجدِ ویران

رازی در جان می‌گوید

شامگاهی

غبار‌آلود.

     در جریانِ سفرِ پروفیسر تا كه شی كاتسو فوجی به‌قندهار نسیمِ خوشگوارِ بعد از بارشِ بهاری، گندمزاری را به‌نوازش‌ گرفته و آن‌را به‌سان دریای مواج به‌حركت در آورده است؛ و این امر احساس‌ زیبایی‌شناسانه‌ی او را برانگیخته تا بگوید‌:

قندهار

 

 

 

در پی باران

در گندمزاران

نسیمی خوشگوار

شهرِ باستانی را

می‌نوازد.

 

در شهرِ تهران پایتختِ همسایه‌ی غربی مان ایران كه جویبارانی از دامنه‌های كوهِ دماوند در شمالِ آن به‌سوی پایین شهر یعنی جنوبِ تهران موج‌زنان در حركت است و این جوی ها كه تقریباً در همه خیابانِ های شمال به‌جنوب آن شهر جریان داشته و درختان چنار برعكس كشور ما كه در كنار جوی غرس‌ می‌گردد؛ در میان جویباران نشانده شده اند؛ همه وقت و به‌ویژه عصرانه زیبایی خاص‌ و مسحور كننده‌یی دارند؛ تانكاسرای ما در سفر یه‌این شهرِ تاریخی تحتِ تأثیر زیبایی این جویباران قرار گرفته و سروده است‌:

 

تهران

 

 

 

 

در سراشیبی

كوی و برزنِ تهران

آبِ روان

می خروشد

در دامانِ درختانِ چنار.

 

و بالآخره در شهرِ اصفهان دریای خروشانِ زنده‌رود كه مانند امروز همچون دریای كابلِ ما؛ تیمم‌گاه بقه‌ها نه‌بود، با پلِ زیبای الله ‌ویردی‌خانِ آن، نظر آقای فوجی را به‌خود جلب نموده، انگیزه‌ی سرایش‌ تانكای زیرین را فراهم آورده است‌:

 

اصفهان

 

 

 

چهار فصل

در زنده رود

موج می‌زند

آب

در قلبِ اصفهانِ باستان

 

   آنچه از نظرِ خواننده‌ی گرامی گذشت برگردانِ ترجمه‌ی تانكاهای سروده‌ی تا كه شی كاتسو فوجی است كه از جاپانی به‌انگلیسی و از انگلیسی به دری برگردانده شده و بدینسان ترجمه‌های بالا به‌هیچ وجه زیبایی بیان و تأثیرگذاری سخنِ سراینده را ندارند، زیرا یك طرف آقای شی نی چی هیراوكا كه تانكا های فرستاده‌ی داكتر ناواتا را برای نگارنده در كابل رساند، و به‌صورتِ شفاهی به‌انگلیسی برگرداند؛ مترجمِ مسلكی زبانِ جاپانی به انگلیسی نبود؛ و از سوی دیگر به‌گونه‌یی كه نظریه‌پردازِ ادبی جوانمرگ، كرستوفر كادوِل در اثرِ معروفش‌ توهم‌ و ‌‌واقعیت Illusion and Reality نوشته است: «یكی از ویژه‌گی‌های ششگانه‌ی شعر ترجمه‌ناپذیری آنست؛ بعلت آنكه هر شعری در زبان اصلی برانگیزنده‌ی احساس‌ و عاطفه‌ی ویژه‌یی بوده كه مشكلست با ترجمه‌ی آن به‌زبانی دیگر‌بتوان این احساس‌ را القأ كرد.» و از آنجاییكه تانكا نماینده‌ی شعرِ زبان و فرهنگ ویژه‌یی است، دشوار چی كه ناممكن خواهد بود، عواطفی را كه سراینده‌ی در زیرِ تأثیرِ آن به‌سرایشِ شعرش‌ پرداخته به عینه در ترجمه انعكاس‌ داد. ازینرو این ترجمه‌ها به‌یقین كه نه زیبایی كلام سراینده‌ی اصلی را دارد و نی هم القأ كننده عواطف و احساساتی بوده میتواند كه آقای فوجی را به سرایش‌ قطعات بالا برانگیخته است. باید صرف خوشحال ازین بود كه برای نخستین بار در گستره‌ی زبان دری این ژنرِ شعرِ جاپانی به شناسایی گرفته می‌شود و این خوشی از آن مضاعف میگردد كه موضوع نمونه‌های داده شده نیز در وصفِ شهرهای افغانستان و ایرانست كه خود گستره‌ی زبان تاریخی و پرعظمتِ دری فارسی اند.

 

پانویسها‌:

 

* در مطبوعات داخلی و برونمرزی ما طی یك ربعِ قرن، ده، دوازده مقاله‌ی ارزنده در موردِ هایكو به‌چاپ رسیده و برخی از هایكوها توسطِ سخنوران بزرگ معاصر چون استاد واصف باختری و دیگران به‌شعر دری نیز ترجمه شده است. در ایران بهترین مجموعه‌ی هایكو همانست که توسط ع. پاشایی به فارسی برگردانده شده و استاد شاملو آنرا به‌زبانِ شاعرانه و در كمال استادی بازنویسی نموده است. درینجا بازهم برای تجدیدِ آشنایی خوانده‌ی گرامی با این گونه‌ی شعرِ جاپانی نمونه‌یی از آنرا تقدیم می‌كنیم‌ كه سروده‌ی هایكوسرای بیمانندِ جاپان مَتسو باشو بوده؛ در موردِ دریای معروفِ موگامی آنكشور سروده شده است.

 

 

باران، دری به­دریا می­گشاید

رودِ تند؛ تندتر می­شود

موگاکی

**با تشكر از زبانشناسِ جاپانی داكتر ناواتا (مؤلفِ فرهنگ و دستورِ زبانِ پشه‌یی افغانستان) كه در سالِ 1381ش/2002م در كتابخانه‌ی البیرونی اكادمی علومِ تاشكند این قلم را از وجود تانكاهای پروفیسر فوجی و كتابِ آموزشِ زبان دری برای جاپانی ها كه توسطِ همصنف كورس‌­های زبان جاپانی­ام فاروق بهادری در توكیو به‌چاپ رسیده؛ آگاه ساخت و با كمالِ مهربانی پیش از مواصلتم به‌كابل آنها را توسط یكی از شاگردانش‌ به‌نامِ شی نی چی هیراوكا به افغانستان فرستاد و این مقاله از بركتِ ایشان در سلكِ تحریر درآمد. با آنكه اكنون پس‌ از گذشتِ تقریباً سی سال به‌جز از جملاتی معدودِ زبانِ جاپانی در حافظه نمانده است؛ این مقاله را به‌روح مهربان استاد زبان جاپانی ما شادروان نورمحمد صابری (برادرِ شهید داكتر قاسم صابری) تقدیم میكنم.

    در نگارش‌ این مقاله در پهلوی متنِ های فرستاده‌ی داكتر ناواتا از منابع زیرین نیز استفاده شده است‌:

 

1 - Mimi, Nishioka. Tanka, A Traditional Form of Japanese oetry.  at : Gate93.com

2  - Unknown Writer, Techniqes of Japanese oetry. at Tanka .com

3 - Ebory Hall, Tanka- at Tanka Online

4 -  Kirkup, James. A Book of Tanka : An Anthology of Tanka from the earliest times to present day. Salzburg : University of Salzburg. 1996.

5 - Caudwell, Christopher. Illusion and Reality : A Studey of the Sources of oetry. London : Macmillan. 1937.

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱۳۳        سال شـــشم            قوس ۱۳۸٩  خورشیدی         دسمبر ٢٠۱٠