کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
نگاهی به فلم «شهاده» ساخته‌ی برهان قربانی فلمساز افغان؛
شهاده، روایت سینمایی از اسلام لیبرال

به قلم  نادر افراسیابی
 
 

«شهاده»، نخستین فلم برهان قربانی، فلم‌ساز افغان که در ماه حوت سال گذشته به‌طور غیرمنتظره در جشنواره‌ی فلم برلین شرکت داده شد و مورد توجه منتقدان قرار گرفت، اکنون در سینماهای غرب اکران می‌شود و بازتابی گسترده در مطبوعات غرب یافته است. موضوع این فلم، زندگی جوانان مسلمان مهاجر در آلمان و تلاش آنان برای تلفیق اسلام با تجدد است.


«شهاده» نخستین فلم برهان قربانی و پایان‌نامه‌ی دانشگاهی او از مدرسه‌ی عالی فلم در اشتوتگارت آلمان است. در این فلم سه جوان مهاجر مسلمان تلاش می‌کنند اعتقادشان به اسلام را با زندگی در غرب سازگار کنند. برای همین «شهاده» به‌طرز هنرمندانه و ریزبافتی، در قالب یک داستان بسیار جذاب و با پرداختی سینمایی به تضاد بین تجدد و سنت می‌پردازد. علاوه‌ بر‌این، به دلیل بحث‌هایی که از طرف برخی جناح‌های راست درباره‌ی خطر اسلام‌گرایی در بین مهاجران مسلمان به کشورهای اروپای مرکزی و اسکاندیناوی درگرفته، این فلم به‌ یک‌باره در مرکز توجه مطبوعات قرار گرفت.


برهان قربانی در «شهاده» بیش از هر چیز قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد: جوانانی که در خانواده‌ی مهاجر مسلمان در حاشیه‌ی جوامع غربی زندگی می‌کنند و در غرب پرورش یافته‌اند، چه‌گونه مذهب اسلام را با زندگی در غرب تلفیق می‌دهند؟ او در مصاحبه‌ای به این موضوع اشاره می‌کند و می‌گوید: «فلم من تلاشی است برای نشان دادن تناقض‌های فرهنگی در دو فرهنگ اسلامی و مسیحی که من در آن پرورش پیدا کرده‌ام.»


قربانی برای نشان دادن این تناقض‌ها، زندگی سه جوان را روی پرده‌ی سینما می‌آورد: مریم (با بازی مریم زارعی، بازیگر جوان و موفق ایرانی مقیم آلمان) یک دختر سرزنده و شاداب است که در مهمانی‌های شبانه شرکت می‌کند، از مردی باردار شده و سقط کرده و بعد از این واقعه، به‌تدریج به عقاید افراطی اسلامی روی آورده است. سمیر (با بازی یرمیاس آخه‌آمپونگ) یک جوان نیجریایی است که عاشق همکارش دانیل (با بازی سرگیی مویا) می‌شود و به این حقیقت پی می‌برد که همجنسگرا است و تلاش می‌کند همجنسگرایی را با اعتقاد مذهبی‌اش به اسلام سازگار کند.

 


برهان قربانی، کارگردان فلم


سرانجام اسماعیل که پولیس است و از هر نظر خودش را با جامعه تطبیق داده و به ‌اصطلاح یک شهروند نمونه است. او روزی تصادفا به‌عنوان پولیس به یک زن پناه‌جو از بوسنی تیراندازی و او را مجروح می‌کند. بعدها که باز هم از روی تصادف این زن را می‌بیند، به احساس گناه مبتلا می‌شود و به اسلام پناه می‌آورد. هر سه این شخصیت‌ها با یک بحران اخلاقی و جدی مواجه‌اند، با این حال در زندگی یکدیگر را نمی‌شناسند و تنها نقطه‌ای در داستان فلم که آنها را به هم پیوند می‌دهد، مسجد مسلمانان در برلین است.
امام جمعه‌ی این مسجد را ودات (با بازی ودات ارینسین) به عهده دارد. او که از هر نظر آزادمنش است و عقاید عارفانه و مذهبی دارد، این سه جوان را رهنمایی می‌کند و به آنها کمک می‌کند که راهی برای برون‌رفت از بحران اخلاقی بیابند. برخلاف آنچه که بسیاری از منتقدان تبلیغ می‌کنند، موضوع این فلم موقعیت نسل سوم مهاجران در آلمان نیست. بلکه برهان قربانی تلاش می‌کند با آوردن این سه شخصیت بر روی صحنه، رویکرد فردی به مذهب را برجسته کند و در این میان امام جمعه‌ی وحدت‌بخش مسجدی در برلین کارگردان را نمایندگی می‌کند.


از دهان اوست که صدای کارگردان را می‌شنویم و با نظر او و درک و دریافتش از اسلام آشنا می‌شویم. نکته اینجاست که اگر برای اسلام دو سویه‌ی فردی و اجتماعی قایل شویم و بپذیریم که در غرب، سویه‌ی فردی اسلام برجسته‌تر از سویه‌‌ی اجتماعی و سیاسی آن است، آنگاه باید گفت که فلم برداشتی تحریف‌آمیز نسبت به اسلام ارایه می‌دهد. نگرانی بسیاری از ناظران سیاسی در غرب و مخالفت برخی احزاب و جناح‌های سیاسی در اروپا بیشتر سویه‌ی اجتماعی و سیاسی اسلام را نشانه رفته است.
اسلامی که در فلم شهاده به نمایش گذاشته می‌شود، یک اسلام لیبرال با آموزه‌های عرفانی است که حتا همجنسگرایی را هم به شکل عشق به مخلوق و در نهایت عشق به خداوند تفسیر می‌کند. این قرائت از اسلام در حکومت اسلامی و طالبانیسم جایی ندارد. برای همین هم شخصیت امام جماعت در این فلم بسیار مثبت است. او حاکم شرعی نیست که مریم و دانیل و اسماعیل را به تحمل ضربات شلاق، سنگسار یا به جرم لواط به اعدام محکوم کند.


سه روایت «شهاده» هم مانند همه‌ی فلم‌‌هایی که چند داستان را به موازات هم روایت می‌کنند، با هم از نظر تاثیرگذاری در ببینده یکسان نیستند. روایت سقط جنین مریم بسیار برجسته‌تر از دیگر روایت‌هاست و دو داستان دیگر را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد. در این میان به داستان اسماعیل در مقایسه با دو روایت دیگر کمتر پرداخته می‌شود و از سطح به عمق راه پیدا نمی‌کند. با این‌حال تماشاگر به هر سه این شخصیت‌ها علاقمند می‌شود.
برهان قربانی شعارهای اخلاقی و سیاسی نمی‌دهد و کاملا با تصویر و صدا آشناست. موسیقی فلم هم بسیار هوشمندانه انتخاب شده است. برلین در این فلم همیشه ابری است و همیشه زمستان است و هرگز رنگ آفتاب را نمی‌بینیم. برهان قربانی، سینماگر افغان این روزها در حال ساختن یک مستند داستانی درباره‌ی ضدیت با خارجی‌ها در شرق برلین است. او با فلم شهاده به موفقیت غیرمنتظره‌ای دست یافت.
او که با این فلم تحصیلاتش در رشته‌ی سینما را در فبروری (حوت) سال گذشته به پایان رسانده بود، بلافاصله پس از پایان تحصیل به جشنواره‌ی فلم برلین راه یافت و توانست با کارگردانان صاحب نامی مانند رومن پولانسکی، توماس وینتربرگ و میشاییل وینتربوتوم رقابت کند. فلم شهاده اتفاقا از فلم‌های مطرح و دیدنی در جشنواره‌ی سال گذشته‌ی فلم برلین بود و توانست از این رقابت سربلند بیرون بیاید.


برخلاف آنچه که برخی منتقدان وانمود می‌کنند، فلم برهان قربانی فقط از پیام سیاسی روزآمدش تشخص نمی‌گیرد، بلکه از نظر زیباشناسی فلم نیز، یک سینمای عالی، فاخر و تاثیرگذار است. باید نام برهان قربانی را به‌خاطر سپرد. با فلم شهاده کارگردان مطرحی به سینمای جهان وارد شده است.

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱۳٠        سال شـــشم             میزان/عقــــرب ۱۳۸٩  خورشیدی         اکتوبر ٢٠۱٠