در سایت انترنتی بی بی سی عنوانی فوق را دیده و مطالعه نمودم که درسی از یک ملت فرزانه و آگاه و واقعاً وطن پرست میباشد،امید که به ملت ما هم درس عبرتی شده نقش وتاثیر مثبتی نماید.
متن کامل خبر را در ذیل خدمت شما عزیزان تقدیم میدارم،اما در آغاز با اختصار یاد آور میشوم که کشور چلی با داشتن معادن سر شار مورد توجه غارت گران استعماری بود ( همان گونه که ما معادنی به ارزش سه هزار ملیارد دالر داریم) درآغاز دهه ای هفتاد میلادی مردم آنکشور با استفاده از دموکراسی حاکم در کشور به حزب سوسیالیست زنده یاد سلوادور النده با اکثریت قاطع رای داده ونامبرده بحیث رئیس جمهور انتخاب شد،این پیروزی هراسی بر دل غارتگران امریکائی افگنده تا بلاخره این صادر کنندگان دموکراسی با حمایه از طرح یک کودتا خونین توسط جنرال اجیر شده و خاین با وحشت و قساوت مردم آنکشور را سرکوب نمودند،( که شاید نوعی از حقوق بشر و دموکراسی امریکائی باشد !!) .
پینوچه جنرال خاین و کودتا گر بعد از آنکه ملت متحد« کمر استبداد نظامیان را خم کرد اعتصاب کارگران معادن مس و طلا بود که بصورت پشتوانه محکم جنبش زنان،دانشجویان و گروه های چپگرا در آمد. » از قدرت خلع گردید و خلق چلی تلاش فراوانی برای مجازات ومحکمه او نمودند.
عامل اصلی این پیروزی ملت چلی به اتحاد ووحدت کامل ملی وبا سوادی بیداری و آگاهی آنها تعلق دارد ،وحشت و بربریت رژیم کودتاگر مردم را بدون در نظر داشت تفرق اتنیکی، ایدئولوژیک، ادیان و .... پیوند قلبها داد، که سر انجامش پیروزی بزرگ ایشان بود.
هموطن کی وچرا من وتورا بنام اقوام، ( نژاد برتر و یا نسب یهودی )، زبانها، مذهب، دین وغیره جدا میکند ولی خودشان به صدها ملیون دالر سرمایه اندوزی میکنند. اتحاد و وحدت ما، سواد و آگاهی ما عامل پیروزی خواهد بود.
اینهم متن کامل خبر. سودابه جوادی ــ بی بی سی 14 اکتبر 2010
آنچه مردم جهان در اطراف معدن سن خوزه در شیلی شاهد آن بودند، نمایشی از وحدت و همبستگی بین مردم و دولت شیلی برای نجات سی و سه معدنچی گرفتاربود.
با سرازیر شدن پیام حمایت و کمک های مردم به خانواده های معدنچیان که در اطراف معدن چادر زده بودند، این محل "اردوگاه امید" نام گرفت، اما پیوند مردم شیلی با معدنچیانی که در عمق ۶۲۲ متری زمین گرفتار شده بودند ریشه عمیق تری دارد که به تحولات سی سال گذشته این کشور بازمی گردد که در حافظه تاریخی بسیاری از مردم شیلی هنوز زنده مانده است.
پس از کودتای خونین نظامیان در سال ۱۹۷۳ و کشته شدن رئیس جمهوری منتخب سالوادور آلنده، حکومت وحشت و سرکوب برقرار شد. احزاب سیاسی منحل و فعالان سیاسی بازداشت، زندانی و شکنجه شدند.
بنا بر آمار رسمی دست کم سه هزار دانشجو، روشنفکر و فعال سیاسی شیلی اعدام و ناپدید شدند. بسیاری دیگر به کشورهای دیگر گریختند و نظامی ها حتی به قتل مخالفان خود در خارج از شیلی دست زدند. اما مردم شیلی هرگز آرزوی دستیابی دوباره به دموکراسی را، که با کودتا از دست داده بودند، به فراموشی نسپردند.
تشکل های پنهانی و فعالیت های حقوق بشری و جنبش های مدنی سرانجام بعد از گذشت پانزده سال به نتیجه رسید.
در آغاز دهه ۱۹۸۰ که دوره سخت رکود اقتصادی در شیلی بود، جنبش های مدنی فعالیت خود را شدت بخشیدند، اما آنچه کمر استبداد نظامیان را خم کرد اعتصاب کارگران معادن مس و طلا بود که به صورت پشتوانه محکم جنبش زنان، دانشجویان و گروه های چپ گرا در آمد.
در پی اعتصاب های گسترده، ژنرال پینوشه وادار به برگزاری رفراندمی شد که در آن تمام مردم شیلی به ادامه حکومت نظامی نه گفتند و دولت منتخب خود را در سال ۱۹۹۰ به روی کار آوردند.
شیلی اکنون یکی از بالاترن رشدهای اقتصادی را در بین کشورهای آمریکای لاتین دارد.
دولت هایی که بعد از پینوشه روی کار آمدند، با هوشمندی سیاست اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد را در پیش گرفتند و از منابع طبیعی و ذخایر زیرزمینی خود بیشترین بهره برداری را کردند.
شیلی که در پایان حکومت پینوشه بدهی های زیاد داشت، اکنون دارای یکی از اقتصادهای در حال ظهور است.
شیلی بهای گزافی برای برقراری دمکراسی پرداخته است. وحدت و یگانگی، که چه بین معدنچیان گرفتار در اعماق زمین و چه مردم شیلی، دیده شد درسی است که مردم این کشور از دوران سیاه استبداد آموخته اند و می دانند که بهای ارزش های انسانی چیست.
رسانه های جهان این بار به جای تصاویر غمبار کشته شدگان جنگ و نفرت و کینه ورزی، یگانگی و ارزش جان انسانها را به نمایش گذاشتند و وقتی با نجات آخرین معدنچی این نمایش پایان یافت، بی شک بسیاری را نه تنها به تحسین، بلکه به تفکر واداشت.
|