پرستو می رود آرام با ناز
پرستو در غروب پرواز کرد باز
غروب است و پرستو رفت اما
غروب است و پرستو است تنها
غروب است و شقایق های بی خواب
غروب است و دل عاشق، بی تاب
غروب است و کنار ساحل آنها
غروب است و سکوت است باز آنجا
غروب است و نوای نالهی نی
غروب است و سواحل می شود طی
غروب است و چوپان ناله دارد
غروب است و نی اش دنباله دارد
غروب است و غم اینجا لانه کرده
غروب است و باد، گیسو شانه کرده
غروب است و بدون وقفه باران
غروب است و گروه جمع یاران
غروب است و هوا تاریک و تار است
غروب است و دل عاشق فگار است
غروب است و پرستو فکر بازگشت
غروب است و پرستو آمد از دشت
غروب است و سوار قایقی شد
برای رود، مرد لایقی شد
قاسم قاموس |