کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   

پیوست با کودتای نام نهاد میوندوال

سید آقا هنری

چرا میوندوال باید کشته میشد ؟

 
 

 در مذهب عشق جز نکو را نکشند

لاغر صفتان زشت خورا نکشند

گر عاشق صادقی زکشتن مگریز

مردار بود هرآنکه او را نکشند

 

 

   محترم آقای حمید که از مامورین عالی رتبۀ وزارت ومالیه ومستوفی در ولایت هرات بودند، چند ی قبل  وقتی که صحبت  از میوندوال شهید بود، در محضر جمعی از دوستان چنین گفتند: یکی از محصلین افغانستانی که در ماسکو پایتخت اتحاد شوروی سابق، در رشتۀ نظامی ( ارکان حرب ) تحصیل میکرد وبه درجۀ عالی وکسب نشان لینن در اثر لیاقت خود، بدون اینکه در کدام جریان سیاسی تعلق داشته باشد نای ل آمده بود، برای ما گفت : 

    روزی استاد درس سیاست از شاگردان پرسید کدام حزب در وطن شما پاید دار ومحکم است؟  البته درجواب به سوال اومحصلینی که در حزب پرچم وخلق عضو بودند بنا بر چاپلوسی که خصلت شان بود، حزب خود را پیشکش کردند. هم چنان اافغان ملتی ها  وغیره .

    پروفیسورگفت ، نه! هیچ کدام چانس پیشروی ندارد. فقط یگانه حزب سوسیال دموکرات مترقی به ریاست محمد هاشم میوندئال است که در افغانستان موفق خواهد بود.

  مرحوم محمد نجیم آریا مینویسد: سفیر کبیر هندوستان آقای تاپردر کابل برایم چنین  گفت که میدانی صدراعظم شما در دهلی چه کرد، گفتم نه بگو. گفت  که درتشیع جنازۀ شاستری رئس جمهور فقید هندوستان، بسیاری از رئسای جمهور وصدراعظمان ممالک اشتراک کرده بودند، ومخصوصا ً از ممالک کامنولت که همه انگلیسی زبانند، بیانیه هایی از روی کاغذ دادئد. ولی میوندوال دست های خود را به عقب بسته ، بدون کدام نوته چنان صحبت کرد که همه مبهوت شدند ولقب جمله باف مقتدر را دریافت کرد و روز  هابیانیۀ وی زبان زد آنها شده بود. قبلا ً شهید میودنوال درخواست دیدن از کاسی گین صدراعظم ر.وسیه شوروی را کرده بود.در جواب شنیده بود: هرگاه من وقت داشتم شما را می بینم بعد از ایراد بیانیه اش کاسی گین در خواست دیدار کرده بود، این بار  میوندوال گفته بود ، هرگاه وقت داشتم شما را می بینم .

 

   این موضوع را به مناسبت سی ودومین سال شهادت آن راد مرد که هستی خود را فدای وطنداران خود کرد نوشته بودم. ولی هر وقت در فکر میروم که چرا در مقابل آن بزرگ مرد توطئه کردند وچرا او را کشتند. هرسال به مناسبت شهادت او نوشته یی تهیه می کنم. طوریکه چندی قبل هم یاد آوری کرده بودم ، حالا مخصوصا ً از چند ماه به این طرف با سند  وشاهد ثابت شده است  که شکنجه، دسیسه وبیرحمی در حق میوندوال و ده ها شخصیت بیگناه دیگر عملی گردیده است. وتصمیم این بوده است که باید کشته شود. زیرا وجود چنان شخصیت ها را دیکتاتور  ها وشرکای ظالم وبیرحم آنها نمی توانستند تحمل کنند. حالا که بر اثر تحقیقات پژوهشگران با قدر ما معلوم وواضح شده است که میوندوال به شهادت رسیده است، قوماندان ها و وزرا هم شهادت میدهند که شکنجه وجود داشت، می پرسم که زنده مانده هایی که در کشیدن نقشۀ قتل آن راد مرد همکاری داشتند ، چرا گپ نمی زنند.؟ ایا غیر ازین بود که به خاطر شهرت و سواد و دانشی که داشت ، تصمیم گرفته شده بودند که برعلیه او توطئه کرده بعد به قتلش برسانند.

 

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱٢۸        سال شـــشم              سنبله/میزان ۱۳۸٩  خورشیدی         سپتمبر ٢٠۱٠