انتخابات پارلمان در راه است
قراراست روز شنبه 27 سنبله مصادف به 18 سپتامبر انتخابات " مجلس شورای ملی " افغانستان برگزار شود. 2500 نامزد انتخاباتی که از آن جمله 400 تن آن زن ها هستند، برای احراز کرسی وکالت خود را نامزد کرده اند. وبرای این منظور، از چندین ماه به اینطرف ده ها ملیون دالرنیز به مصرف رسیده است. کارت های تقلبی وجعلی به چاپ رسیده اند. شیوه های تطمیع وتهدید، سخنرانی های دلگرم کننده در پهلوی ابراز نیات حسنۀ برخی شخصیت ها، فعالیت روزمرۀ نامزدهای انتخاباتی ونماینده گان آنها را تشکیل داده است. تردیدی هم نیست که برخی از اشخاص که نه تنها با سوابق بی اعتنایی وبی اعتقادی به دموکراسی ویکی از ارکان آن یعنی پارلمان شهرت دارند، و حتا در آزار و کشتار مردم نیز سهیم بوده اند، درین تلاشها مانند دورۀ قبلی سهیم میباشند . این وضعیت در پهلوی نا آشنایی دست اندرکاران دولتی به دموکراسی، آغشته بودن ایشان به تقلب
وسؤ استفاده های شناخته شده ومغایر شیوه های که در دمو کراسی رایج است ، این تشویش ونگرانی را بار میاورد که اوضاع نه به سوی مشق وتمرین دموکراسی که شاید به سوی همان هدفی سمت داده شود که دشمنان دموکراسی در افغانستان میخواهند. از جانب دیگر سعی و کوششی که برای آوردن طالبان در قدرت وجود دارد، تشویش ها ونگرانی را چندین برابر مینماید . برعلاوه، این هم مطرح است که پایه های دموکراسی ویژه پس از تصمیم رفتن امریکا وبقیه کشورها به افغانستان به روی نیات لرزان آنها استوار است. یعنی از ثمره ونتیجۀ کوشش های خود مردم جامعه برنخاسته است. درینصورت مگر حیات چنین دموکراسی به سرنوشت تصمیم آنها منوط نیست ؟ این وضع برای آنهایی هم میتواند درسی بدهد که چشم به مداخلۀ کشورهای دیگر دوخته بودند . ومنتظر بودند که دست آنها برسد وکاری کند. متأسفانه مردم یا آنانی که رای دهنده گان هستند، آن سواد وامکان وشناخت لازم را برای تشخیص خوب وبد
از نظرگاه دموکرات بودن اشخاص ندارند. وچه بسا که مجاب زر وزور شده ومیشوند. واین کمبود مردم نه گنها آنها بل گناه دولت هایی است که مردم را ازرشد شعور وآگاهی مانع شدند.
این مشکلات را که در نظر میاوریم ، مشکل همیشگی چگونگی سرنوشت تلاش در راه دسترسی به دموکراسی در جامعۀ ما بازهم مطرح میشود. یک تعداد پس مشاهدل ازکار روایی های مغایر دموکراسی این نتیجه را می گیرند که برای افغانستان دموکراسی به درد بخور نیست . در نتیجه آگاهان ویا نا آگاهانه حکومت استبدادی و دیکتاتوری را موعظه میکنند. همان نظام هایی را که مردم وکشورما را در قعر فقر وجهل وبیچاره گی های مختلف قرار داد . حالا همان مردم از یک طرف در برابر اعمال تروریستی خاموشی اختیارمیکنند واز طرف دیگربه آدم کشی های تروریست ها تمکین کرده وبدون اعتراض به آن ، حکومتی را تبلیغ میکنند که امنیت قبرستان را با خود بیاورد. جالب این است که فعالیت های اصلی دولت هم در همان مسیر را می پیماید.
وقتی چنین است ومردم هم به دموکراسی نیاز دارند ، آیا غیر این سعی وکوشش راه دیگری را میتوان سراغ کرد که زشتی ها وبدی ها ودر کل فرهنگ مغایر دموکراسی را باید به نکوهش گرفت ودر مقابل آن به تبلیغ نیاز به دموکراسی برای مردم افغانستان پرداخت ،و در جهت بلند رفتن شعور سیاسی خود مردم وهموار شدن راه کوشش نمود. با وجودیکه دشواریها کم نیستند مکر راه دیگری برای جامعۀ ما جزکوشش برای دسترسی به دموکراسی میسر نمی باشد.
مشکل فلسطین چه وقت حل خواهد شد؟
به تاریخ دوم سپتامبر2010 رئیس حکومت خودگردان فلسطین، نتانیاهو صدراعظم اسرائیل و بارک اوباما با هم نشستند تا مذاکره روی حل مسایل موجود را دنبال نمایند. حضور رئیس جمهورمصر و شاه اردن نیز حاکی از آن بود که علاقمتدی بیشتربرای موضوعی با اهمیت موجود است. پس ازریاست جمهوری اوباما این پنجمین رئیس جمهور امریکا است که بار بار چنین گرد هم آی هایی را تدارک دیده و از راه جویی حل مسئله یاد کرده اند. اما مشکل فلسطینی ها برجای خود مانده وبه دشواری آن افزوده شده است. نتایج مذاکرات دوم سپتامبربا خوشبینی مجامع سیاسی و مطبوعاتی روبرو نبود. همان طور نیز شد. زیرا محافظه کاران اسراییل اصلاً دارندۀ طرح صلح آمیز نیستند. آنها که به اشغالگری خود ادامه داده اند، با حملات هوایی وزمینی ، به مشکل تشنج افزوده و به نیروهای فلسطنیی که راه های تشنج آمیز ویهود ستیزی را درپیش دارند، دستاویزی میدهند. همچنان
از شهرک سازی های داخل قلمرو اشغالی منصرف نشده گاه گاهی در اثر فشار های جهانی ویا مصالح دپلوماتیک کار ساختمان را به حالت تعلیق قرار میدهند ولی در نهایت به سیاست اشغالگری وحق تلفی فلسطینی ها ادامه داده اند.
هرگاه وضع به همین منوال ادامه بیابد، این گونه دیدارها به فرجام نیکویی نرسیده ، جنبۀ تبلیغاتی برای اسراییل و اوباما را خواهد داشت وگرهی از مشکل فلسطینها را نخواهد گشود. راه نامعقول ونا آشنا با مذاکره را که سازمان حماس در پیش گرفته است، همچنان تعقیب سیاست های حفظ تشنج وبهره برداری های سیاسی را که برخی کشورهای منطقه دنبال نموده اند، به گره های مشکل می افزاید.
حل مشکل آنجا نیز یکی از آرزوهای مردمان حق جوی جهان میباشد. مردم فلسطین که چندین نسل رنج های بسیاری را متحمل شده اند، حق دارند که دولت خود را تأسیس نموده ومسایل داخلی خویش را از راه صلح آمیز حل نمایند. پیش شرط همه، شناسایی تعیین سرنوشت فلسطینی ها به دست خود شان ازطرف اسراییل و دست کشیدن از سیاست تشنج آمیز میتواند باشد. |