کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
شهادت جانگداز فرزند برومند و با رسالت،
  پارهء تنم سید حامد ( نوری)


سید احمد ضیا نوری  گتنبرک  سویدن
 
 

با صد هزار رنج و غمت در سکوت شب

رفتی و بی تو دامن صبرم دریده ماند.

  

افغانستان از هر زمان بیشتر در نا امنی های مطلق، خوف، هراس، وحشت، دهشت اختناق و مصایب گوناگون دیگری فرو رفته است. بعد از فروپاشی یاغیان طالب و فرا رسیدن گل بابونه های قوای نظامی جنایتکار ناتو وضعیت کشور ما بگونهء قرار دارد که دورنمای افغانستان را نتوان با هیچ نوع خیال و تصوری تحلیل و بیان نمود و یا حدس زد.

قتل انسانهای جامعه افغانستان ارزش خون کوچکترین موجود زنده را ندارد ، سطح سواد زیر صفر قرار دارد، خشونت و قدرت نمایی قدرتمندان فضول سلاح بدوش سرزمین ما را تحت پوشش آبر های سیاه ظلمت قرار داده که بجای قطرات پر طراوت و نشاط بخش باران بر مردم ستمدیده و بیدفاع ما خون میبارانند و وحشیانه از آن لذت میبرند.

پس چگونه قشر روشنفکر، آزادی طلب و ترقی خواه،  در آن کشور که بجز از قساوت بیش از حد، طعم دیگری نچشیده است جایی برای زیستن خواهند داشت.

قتل وحشیانه برادرم پارهء تنم سید حامد ( نوری)  مهر صحه بر حقیقت گفتار میگذارد.

 

الذین اذا اصا بتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون

 

گروه جانی، درنده خوی، وحشی صفت، نامرد، قسی القلب، بیرحم، حیوان صفت، سیه رو، فضول و بزدل از تاریکی هشت و سی دقیقه شب بیست وهفتم ماه صیام شب نزول قرآن بزرگ استفاده نموده با پستی تمام حامد عزیزم برادر بزرگم را ذریعه تیلفون به پایین بلاک میکشانند و ( نوری)  جوان مرد، با همت، پاکدل، شجاع و نور دیدهء خانواده (نوری) را بشکل بسیار و بی نهایت بیرحمی با ضربات کارد که هنوز داغ برادر شهید بیست و دو ساله اش را بقلب روف اش داشت بطور فجیع و حیوانی به شهادت میرسانند نقش زمین کرده بخاک و خون یکسان نمودند و با ریختن خون ( نوری) عزیز قلبم،  لکه های سیاه ننگین نامردی را تا قیام قیامت بر جبین پلید و گنهگار شان مهر زدند و نفرین ابدی روح پدر و مادر داغدیده، برادر شهید، خانواده اقارب و عموم انسانهای جامعه افغانستان را نصیب خود ساختند.

راه پتیاره مرگ را گریزی نیست، مرگ سرنوشت محصول انسانیست، سرنوشت تلخ و گزنده. اما همه ی مرگ ها یکسان نیست و همهء مرگ ها اندوه و غصهء یکسان ندارد و عموم مرگ ها را نتوان مرگ تلخ و درد ناک گفت.

مرگ سید حامد نوری این فرزانه سخنور، فرهنگی و با تدبیر از شمار مرگ های تلخ دردناک و غصه بار است و آیا میشود با دیدن و شنیدن چنین رویداد جانسوز بی تفاوت ماند و سکوت اختیار کرد؟  و اکنون که نوری در میان ما نیست ولی یاد کارنامه های زندگی شریف و با وقارش جاوید است.

 

 

تاریخ کشور ما، ملت زجر دیده، خون ناحق شهیدان و سرسپردگان سرزمین دردمند و غصه بار ما دستان پلید را که هولناکترین و فجیع ترین جنایت که در حصه (نوری) پرغرور و با همت مرتکب شده اند هرگز نخواهند بخشید.

سید حامد نوری در چند اول شهر کابل در یک خانواده روشنفکر در سال 1341 خورشیدی پا بر بساط هستی نهاد. دوره ابتداییه و لیسه را در لسیه عالی امانی به اتمام رسانید و سپس درجه لیسانس را از فاکولته حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل اخذ نمود. مدت چهل و هشت سال عمر پر بارش را به آموختن علم و دانش بیشتر خدمت بوطن عرصه مطبوعات ( گویندگی، نویسندگی، فرهنگی ، ژورنالیزم و تفسیر مسایل سیاسی ) آزاد منشی و احساس عالی و انسانی در برابر همنوع خود صرف نمود.

و اما برای گروه یاغی منفوران خناس قرن، ددمنشان تاریخ و جنگلی های خون آشام خطاب مینمایم که اگر هر قدر که خواسته با شید که گلهای باغچه را لگد کوب نمایید ولی بیاد داشته باشید که تبار گل هرگز نخواهد مرد.  سید ایمان ( نوری) و سمن ( نوری) عاشقان ارادتمند و پاکدل سید حامد ( نوری) شهید با  شکوه تر از گذشته قامت خواهند افراشت و شیوه زندگی پدر ادیب و سخنور شانرا ادامه خواهند داد.

 

نبودش را باور نداریم،  یاد سبز و روشن اش باقیست وهست تا که هست.

خدایش بیامرزد  بهشت عنبرین منزلگاهش و راهش سپید.

  

 

یدا آوری صمیمانه:

از شب به وقت اروپا که خبر شهادت نوری عزیزم را ذریعهء تیلیفون شنیدم از صبح بسیار زود آن شب تمام همدیاران ارجمند با احساس و مهربان در شهر گتنبرگ حضور انسانی شانرا به منزل من رسانیدند، تسلیت عرض داشتند و اشکهای با معرفت شانرا همراهی سیلاب عظیم اشکهای قلب داغدار من وخانواده ام نمودند، تن روح و روانم را تسلی و قوت بیشتر تحمل و شکیبایی در برابر پدیدهء زشت و ناگوار بخشیدند، و از عموم انسان های اگاه و با درک که از قسمت های زیاد افغانستان اروپا و امریکا تاثرات بی نهایت شانرا در این مورد اظهار نمودند و منجله از کلیهء فرهنگیان ادب پرورران، ترقی خواهان، آزادمنشان که در این راستا  کوه عظیم، سنگین و سهمگین غم را با من قسمت نمودند از ته دل از اعماق قلب رنجور با دیدگان اشکهای مصیبت زده صمیمانه سپاس و امتنان میدارم.

 

سید احمد ضیا نوری  گتنبرک  سویدن 

 

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱٢۷        سال شـــشم              سنبله ۱۳۸٩  خورشیدی         سپتمبر ٢٠۱٠