به آیینی که خندیدن گناه است
اگر شادی کنی روزت ساه است
چه سود از عشق و زیبایی که این جا
اگر یوسف شوی، جایت به چاه است
چراغ خانه ات را گل نمایند
به رؤیایی که پشت ابر، ماه است
چه کس گفته ست شب ها حضرت حق
به مسجد خفته یا در خانقاه است
خدا در کوچه در میخانه، در شهر
خدا در کوه و دشت و کوره راه است
خدا باران، خدا برف و خدا باد
خدا سرشار از حس گیاه است
برای فالگیرک 1شاخه گل
برای شاخه گل تیکه گاه است
خدا شش روز در بازار کار است
فقط یک روز و شب در قاه قاه است
کف صابون به دستانش زیاد است
به کار شستشوی هر سیاه است
خدا تیغی به دست کس نداده ست
به قرآن، تهمت است این، اشتباه است
من او را می شناسم، روش است او
به هر حرفش نهان چندین نگاه است
به خواب من می آید هر دو هفته
خدای مهربان بسیار ماه است
از او می پرسم و از خانه او
به من می گوید و خود هم گواه است
ز هر راهی که می آیی، خوش آیی
که گرد خانهء من راه راه است
28/7/2004
ـــــــــــــــــــــ
1- فالگیرک، کفشدوزک |