نمی میرد ـ
آفتاب؟
نمی ماند ـ
شب؟
پشتِ تاریکی روشنی؟
پشتِ شب سحر؟
زنده باد آزادی!
زنده باد...
زنده باد...
مرده باد...
مرده باد...
روشنفکر از آزادی سخن می گوید
می گوید
می گوید
می گوید
لافیدن و بافیدن
بافیدن و لافیدن
برده گانِ معاصر
برده گانِ مالیه
قرضدارانِ فکرِ رسانهها
هزینه دارانِ بمباردمانها
بابیمه های امنیتِ گذران
درآسمانخراشهای تنهایی
دهنِ بازِپرتگاهِ دهکده جهانی
ودهکده های جهان
به وسعتِ همه وسعت ها
می بلعد
می بلعد
می بلعد
روشنفکر از دموکراسی سخن می گوید
دموکراسی از امیرالمؤمنین ملا محمد عمرِ مجاهد
طالب الدین
لادن الدین
گلب الدین
قطب الدین
قی
عُق
دلبدی
استفراغ
درزمینِ پر از آیاتِ وارونه
ـ «شمشیرهای تان راهرگزبه زمین نگذارید»
«مؤمنان نفرین کننده گان هم اند» ـ
خواب بودم
خواب دیدم
پیمبران
پیروان شان را نمی شناسند
و پیروان
پیمبران را
شبحِ«پیغمبرِ بی خدا»
بر فراز سرِ بیل گیتس
وامیدِ کردستانی
سرگردان است
رهبرِ حزبِ گارگر
ازنگاهِ مجسمه مارکس
می ترسد
روشنفکر از آزادی سخن می گوید
آزادی از سیاست
سیاست از ماکیاولی
کتیبه الواحِ سرنوشتِ متفرق ترینان:
وحدتِ ملی
وحدتِ اسلامی
وحدتِ خلیلی
وحدتِ اکبری
وحدتِ محقق
وحدتِ...
وحدتِ...
وحدتِ...
امتِ واحده
اتحادِ امم
اتحادِ سیاف
اتحاد خنجر
اتحاد...ِ
اتحادِ...
اتحادِ...
در سرزمینی که جنگی بودن شرف است:
خروسِ جنگی
خروس جنگی
سگِ جنگی
سگ جنگی
کبکِ جنگی
کبک جنگی
شیرِ جنگی
سلطانِ جنگل
آدمِ جنگی
دلآورِدلآوران
جنگی
جنگی
جنگی
بردستها تفنگ
کشتن
دریدن
خون و جنون
بر زبان ها جفنگ
لافیدن ولافیدن
ویرانه ترین خاک هم
از عشق می گوید:
ای وطن یادِ نیاکان
دوست میدارم ترا...
عاشقم بر سنگ و کوهت
عاشقم من برشکوهت
...
لافیدن و بافیدن
بافیدن ولافیدن
هوای گرفته
بوی کهن
قصیده دراز
جویده های جویده را باز
می جوند
می جوند
می جوند
روشنفکراز آزادی سخن می گوید
می گوید
می گوید
می گوید
می گ ... ید
سوراخِ ملتهب
زبانِ سرخ
سرِ سبز
خونِ سفید
خونِ سرخ
بیست ملیون قربانی در یک جنگ
برای دوخون!
کافی نیست؟
آخر ما که آدمیزاده ایم!
خدایان نیزقربانی پسند اند
قربانی قربانی قربانی!
خونِ سرخ
خونِ سفید
زمین
تأریخ
قربانی
|