هندوها و سيک [سیکهـ] هاي افغانستان که پيش از آمدن اسلام [مجاهدین] به اين سرزمين براي مدت طولاني اقتصاد آن را در کنترول داشتند، حالا براي زنده ماندن مبارزه مي کنند.
اوتار سينگه [سنگهـ]، سناتور [انتصابی] و تنها عضو غيرمسلمان پارلمان [مجلس سنا یا مشرانوجرگه] افغانستان مي گويد: "ما نه پناهگاه داريم، نه زمين و نه قدرت".
اوتار سينگه مي افزايد: "در حکومت کسي به صداي ما گوش نمي دهد، اما ما مجبوريم که تحمل کنيم چون انتخاب ديگري نداريم".
در سال 1992، بعد از فروپاشي حکومت کمونيستي تحت حمايت شوروي و پيش از اوج گيري جنگ هاي داخلي، در حدود 200.000 سيک و هندو در افغانستان زندگي مي کردند، در حالي که امروز اين تعداد به چند هزار مي رسد.
زماني که تنظيم ها در کابل درگير شدند و رگبار راکتها کابل را به ويرانه تبديل کرد، اين دو اقليت مذهبي (سيکهـ و هندو) به دلايل ديني هدف قرار مي گرفتند. همچنان هندوها و سيک ها افراد مسلحي از خود نداشتند تا از آن ها دفاع کنند.
در يک مورد، افراد مسلح بر يک معبد (هندوها) در کابل حمله کردند و يک کتاب مذهبي آن ها را نيز پاره کردند تا انتقام تخريب يک مسجد توسط هندوهاي متعصب در هندوستان را، در کابل بگيرند.
به دليل اخاذي، تهديد، آدم ربايي، سرقت و حتا تجاوز جنسي، آن تعداد از هندوها و سييک ها که توانايي و امکانات داشتند به مثابه خارجي اي که نياز به ويزا دارند، به هندوستان فرار کردند.
جالب اين است که وقتي طالبان افراطي قدرت را به دست گرفتند، در زندگي آن هايي که باقي مانده بودند، پيشرفتي صورت گرفت و بعضي از کساني که مهاجر شده بودند، دوباره برگشتند.
چنانچه اوتار سينگه مي گويد: "طالبان بر ما فشار وارد نمي کردند – آن ها به دين ما احترام مي گذاشتند و اگر ما کدام مشکلي مي داشتيم، به زودي آن را حل مي کردند، و تعويق در کارها تا روز بعدي بود".
يک فيصله طالبان براي هندوهاي افغانستان، به اين اقليت مذهبي توهين روا مي داشت؛ فيصله اي که حکم مي کرد آن ها بايد يک شال زرد رنگ بپوشند تا هويت ديني شان آشکار باشد.
براساس قوانين طالبان، مسلمان ها بايد ريش دراز مي گذاشتند و هندوها و سيک [سیکهـ ها ] ها به دليل اين که ريش دراز مي گذارند، از اين ناحيه از بررسي طالبان در امان بودند.
بعد از شکست طالبان، قانون اساسي به اقليت هاي مذهبي آزادي بيشتري داده است، اما در عمل، استفاده از آزادي مذهبي مشکلاتي دارد.
هندوها و سيک ها بسياري اموال و دارايي خود را در زمان جنگ هاي داخلي از دست دادند.
اوتام سينگ، کسي که در گذشته يک تاجر مشهور بود اما امروز يک دکان کوچک عطاري در کابل دارد، مي گويد: "خانواده من هنوز در هندوستان است به خاطري که من خانه، ملکيت و امکاناتم را از دست داده ام".
او با ابراز تاسف مي گويد: "ما احساس مي کنيم که حکومت ما را ناديده مي گيرد".
هرچند اين مشکل هزارن افغان مسلمان نيز است، اما تفاوت در اين است که آن ها رهبراني دارند که از مردم خود دفاع کنند.
تعدادي از هندوها و سي هايي که به افغانستان برگشته اند، در شهرهاي امني چون کابل و جلال آباد زندگي مي کنند؛ جاهايي که معبد و مکتب هاي جداگانه دارند.
مشکلات به اين ها خلاصه نمي شود. حتا بعد از مرگ، مشکلات هندوها و سيک ها ادامه دارد. زميني که هندوها و سيک ها براي سوزاندن جسدهاي مرده هاي شان استفاده مي کردند، توسط مردم محل در کابل غصب شده است.
چنانچه اوتام سينگ با ابراز اين که وضعيت هندوها و سيک ها را "در حال بهبودي نمي بينم"، مي افزايد: "هندي ها [هندوستانی ها] مي گويند که شما مربوط به افغانستان هستيد و در اين جا ما را هندي [هندوستانی] مي دانند. هيچ حکومتي در قبال ما مسووليت نمي گيرد".
رويترز/ عارف فرهمند
ويراستار: رسول رحيم