کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
 
فاتحان
 
 
برگردان به فارسی: ظاهر .تایمن. ناسوت
 

 

شعر از : ل.س. اسیکوف( L. S. ASEKOFF)شاعر امریکایی

 


 
 

آنها گل سپید تسلیم را به ما نشان دادند،

همچنان سرخ را

ما شاهد غلطیدن شان در آستانه ی دروازه های شهر بودیم.


 

توقف ننگ بود، از آنها عبور کردیم.


 

خداوندان آسمان،

ما به آنها وعده ی صلح دادیم،

چیزی که از درک شان گذشته بود.

ما به آنها وعده ی آزادی زانو های شکسته را دادیم،

چیزی را که تنها شکست خورده ها می فهمند.


 

شایعه ها، دلهره انگیزند:

ماهی یی که گپ می زند، زاغ سپید،

و آوازه ی قیام در ولایت های دور،

آشوب نزدیکتر به خانه.

قربانیان یک دیگر را می کشند، ملا داد می کشد،

کی بی تقصیر است؟


 

خداوند آسمانها، مگر دیگر به زمین کاری ندارد؟

آنهایی که می کشند مگر مرگ را به خطر نمی اندازند؟


 

مسیر ما را ستاره ها راه نما شد،

به شهر خود که رسیدیم

دیدیم که در غیاب ما

در میان دیوار های بزرگ بازار

مجسمه ی از "فابوس" خدای وحشت

برپا کرده اند.


 

همین که ما شاهد شکست خوردن شان بودیم

شاید کنجکاوی مارا ببخشند

بعد اینهمه زیستن بین ما بیگانه ها،

هراس دیگر از چی ؟

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱٢٢          سال شـــشم              جوزا / سرطـــــــــان ۱۳۸٩  خورشیدی           جون ٢٠۱٠