کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
 

اوراقی بعد از شکنجه ها

 
 
احسان لمر
 

 

  قسمت سوم

 

     بتاریخ 31 سنبله 1352 درست سه ماه بعد ازکودتای سرطانی داود خان، دولت ابلاغیه ذیل را بنشر رسانید:

    

   " از چندی به اینطرف دستهء ازارتجاعیون و بر ضد نظام جمهوری برای برهم زدن امنیت و از بین بردن نهضت انقلابی وطنپرستان تشکیل جلسه میدادند. دوستان انقلاب با  تمام برده باری و حوصله متوجه اوضاع اینخائنین بودند خوشبختانه وموفقانه اوشانرا با تمام اسناد و شواهد دستگیر نمودند. با اینکه تمام مردم افغانستان وقتیکه نام ازحامیان ارتجاع برده  میشود چهره های این اشخاص در مقابل چشمها نمودار میگردد اما  برای اینکه  خوبتر از حقیقت  واقف گردند اینها عبارتند از : محمدهاشم میوندوال،خان محمد والی اسبق ننگرهار،دگر جنرال متقاعد عبدالرزاق با یکـتعداد  اشخاص دیگر روزپنجشنبه گذشته به  امر حکومت گرفتار شدند."1   

 

     بدون تبصره  بیشتر به  این ابلاغیه که خواننده آگاه حدیث مکملی می خوانند ازین مجمل، ده روز بعد در 9 میزان  سرنوشت میوندوال را تعین کردند، یعنی درسینه میوندوال به اندازه  یکدست سرخی  دیده میشد، ناحیه گردن وی کبود بود،دو انگشت دستش شکسته بود و در خلف جمجمه اش علایم ضربه موجودبود،بقول یکی ازمظلومین مجازات شده، ظابط امر وزیر داخلهء وقت گفته بود که« صدراعظمان مملکت ( منظور اعمال شکنجه در حق میوندوال بوده است ) را زیر پا لگد کوب »2 کرده اند.  به این میگویند خود کشی با  نکتائی، کمربند و پارچه های نیلونی لباسها.

 

   در10 میزان « تمام اسناد و شواهد »، « حامیان ارتجاع » !! را نشرنمودند که در ذیل ملاحظه میفرمائید  ولی آن کاغذی را که «هیئت تحقیق ازخانه ای مولوی ملا سیف الرحمن... بدست آورده بودند که در آن به پاکستان نوشته شده بود که ماهرقدر میکوشیم مردم بکافر بودن محمد داؤد و همکارانش باور ندارند جواب داده بودند تبلیغ نمائید  که اینها پرچمیهای خدا ناشناس اند.» 3 را نشرنکردند و حسن شرق تقریباً بیست سال بعد از شهادت میوندوال و بعد از سپری نمودن پست سفیر کبیردرهند، ریاست عمومی اداره عودت کنندگان در بسط  وزیر و ... و صدراعظم «پرچمیهای خدا ناشناس» آن سند را کلاً به حافظه داشت وبیادش آمده وتذکر داده است.آنچه مایه تعجب است که از آغاز حمایه  سردار داودخان از این شخص  یعنی از دوران متعلمی مکتب بیطاریه اردو ، دولت توطعه های مکرر را  به همکاری  یک کشورخارجی ؟؟  کشف مینمایند و در تمام این توطعه های پاکستان و امریکا و انگلیس حامیان بزرگ آنکشور شریک میباشند، مانند  ترور شاه محمود خان وزیر دفاع در روز توزیع شهادتنامه های اردو که میر اکبر خیبر و یک محصل دیگررا بزندان انداختند، کودتا های سید اسمعیل بلخی، کودتا عبدالملک عبدالرحیم زی و سر آنجام  کودتای خان محمد مرستیال و محمد هاشم میوندوال .

 

      داکترشرق عقیده دارد که پاکستان چون جانشین استعماربریتانیه بوده ودرپکت سنتوو سیاتو تحت رهبری امریکا  قرارداشت افغانستان  را تحت فشار قرار میدادند تا در آن  پکتها داخل شود " بر عکس منافع اتحاد جماهیر شوروی ایجاب آنرا می نمود تا افغانستان نیرومند، پیشرفته و غیر وابسطه و دارای یک حکومت ملی و نیرومند باشد ... از این جاست که سیاست چندین سالهء  دوران امیرعبدالرحمن با همسایهء شمالی با احتیاط  کامل تغیر کلی می یابد  و  روابط  افغانستان و اتحاد شوروی در سالهای 1963 ،1953  شاهد این نوشته هاست 1332 ـ 1342" 4

در ادمهء رساله شان میخوانیم که: " میوندوال با  تمام  فهم  و دانش و استعدادی که داشت متاسفانه بدون درک موقف حساس افغانستان میلان بیشتر بسوی غرب داشتند، و آنانیکه حساسیت چنین سیاستها  و عواقب آنرا  درک میکردند نیز  به دستهء محالفین دیگر میوندوال پیوستند."دکتور شرق درین جملات با صراحت  « مخالفین » میوندوال را معرفی مینماید، بدینگونه وقتی بعد از کودتای سرطان 52 دوباره رویکار شدند،« دستهء مخالفین دیگر میوندوال » که « حساسیت» سیاستها اورا به «منافع » دوستان نمی دیدن  تصفیهء را آغاز نمودند. چون محمد داود خان  میخواست در صورت تلف شدن تارموی مشاورروسی هموطن خودرا اعدام نماید، بناعاً میوندوال، مرستیال و دیگران متاسفانه درین رستا  قربانیان  نخستین بودند.

 

     ورقی را که در چهارمین روز تحقیق برمرستیال قبولانده بودند عبارت بود از :

 

     " سوال : شاغلی خان محمد خان !

شما در جواب قبلی خویش تحریر کردید که این کودتا که ما براه انداخته بودیم در آن محمد هاشم میوندوال، عبدالرزاق خان و غیره  اشخاص سهیم بودند  در راس محمد هاشم میوندوال قرار داشت کمک که از محمد هاشم میوندوال داشتند عبارت از چه چیز ها بود.

 

امضاء هیئات تحقیق 4/ 7 / 1352   

 

     محترما ! 

 

 درمجلس که با شمول میوندوال صاحب منعقد شده بود آقای محمد هاشم میوندوال گفت که یک مملکت خارجی حاضر است بما کمک پولی و اسلحه از قبیل اسلحه خفیف یعنی تفنگچه ، تفنگ، ماشیندار، راکت انداز و هاوان خفیف میکند و بدسترس ما ذرایع ممکنه گذاشته میشود. و البته بعد از آنکه همه چیز بدسترس آمد  آنوقت کودتا را براه  می آندازیم  مراوده ما با این مملکت فعلاً جاری است.

 امضا خان محمد مرستیال   4 / 7 / 1352  

 

     شاغلی میوندوال !

با استفاده از جوابات قبلی شما پرسیده میشود اگر دید و وادید وملاقات شما با صاحب منصبان خورد رتبه وعالی رتبه برویت شواهد ثابت شود بعداً ممکن در روشن شدن حقایق موضوع توضیحات لازم ارائه نمائید.

     اعضای هیت تحقیق تاریخ 5 / 7 / 1352    

 

     محترما !

شما پیشتر در باره دو نفر یعنی مرستیال و عبدالرزاق خان پرسان کردید و من جواب دادم که با  آنها ارتباطی نداشته ام اگر کدام کسی دیگری هم مورد نظر شما باشد سوال کنید بشما معلوم است که بمن توصیه شد توسط دو پیغام که من پاسپورت گرفته و خارج بروم من ازین قضایا خبرنداشتم وحسب وعده رئیس صاحب دولت من منتظر بودم که سهمی در همکاری با رژیم جدید بگیرم ولی اکنون برای من دسیسه ایجاد شده است من به قضاوت وحق بینی شما عقیده دارم که میتوانید حقیقت را دریابید که نام من به ناحق درین موضوعیکه نمیدانم چگونه است پیچانیده میشود.   

 امضاء میوندوال 

         

     اما بعداً مجبورش میسازند که آنچه را مستنطقین میخواهند بنویسدو حقیقت برای مستنطق نظر وهدف خودش است نه واقعیت و حقیقت راستی. خودم که دوران تحقیق  رژیم  بعدی را گذشتانده ام از  وحشیانه ترین زجر و شنکجه های غیرانسانی سادیستهای اگسا که یک قسمت آنهمان مامورین گذشته هم بودند خاطراتی دارم. یک واقعیت را بایدپذیرفت که متاسفانه در جوامعی که حاکمیت قانون نیست و تمام افراد جامعه در مقابل قوانین مسئولیت ندارد  وقتی اشخاص و افرادی بقدرت رسید اختیارهر وحشت ودهشت را دارا میباشند، و همیشه چنین اشخاص جبین آمرخویشرا میبیند، امیر عبدالرحمنخان خون مینوشید، کوتوالهای وی چه نائب میر سلطان،یا مستوفی الممالک محمد حسین خان ( پدر استاد خلیلی) ومرزا عبدالروف نائب وی، نائب سالارمحمد نعیم کپتان امیر و بابه برق، شاطر باشی امیر و ... ( دو نفراخیر الذکر زندانهای شخصی هم داشتند و شاطرباشی درمیدانی مقابل دروازهء منزل خود درمراد خانی داری هم نصب کرده بود که محکومین را میآویخت) اینها درعظیم ترین جنایت قرن شامل بودند.عطش کوتوال سابقه مستوفی الممالک دردوره امیر بعدی هم پایانی نداشته راپور بهترین و نخبه ترین فرزندان وطنپرست مشرطیت اول را بشاه داد که تعدادی اعدام و زندانها را از آنها مملو ساختند با آنهم امیر گفته بود همهء لیست را نخوانده بود و در آتش انداخته بود ور نه "عالمی تباه میشد". نادرخان وهاشم خان هم خون میخواستند و تصفیه حساب با مخالفین " شهباز"* یعنی بریتانیهء کبیر،به این دلیل طره باز، سید کمال خان بها، عبدالغنی خان، سیدشریف یاور شاه  و  ... آنچه  از دست شان آمد انجام دادند . وقتا سردار داود خان در دورهء صدارتش دیکتاتوری میخواست ، محمد رسولخان رئیس استخبارتش هم گل کمی را به آب نداده و او هم زندان شخصی داشت. این بدان معنی نیست که سند برائتی به مستنطقین میوندوال بدهیم بلکه حقیت تلخی زاده ء رژیمهای غیرقانونی ومافوق همه میباشد. وقتی محمد داودخان خواست عبدالرحیمزی را سرکوب نماید «اسناد خیانت و کودتا» ویرا فوراً بدست آوردند. وقتی سردارها ورژیم خواست که میوندوال سد راه کودتاچیان ورژیم نباشد، اسنادی را بعد از بیست سال هم نوشته مینمایند « که به پاکستان نوشته شده بود » و ...

    

     توجه فرمائید  که هنوز هم میوندوال مقاومت مینماید:   

 

     شاغلی میوندوال ! 

طوریکه شفاعاً خود شما اظهار داشتید که دلایل کافی غرض اثبات علیه شما موجود است و علاوه نمودید که با اینکه محمد اکرم پیلوت را که دارای تمام صفات مکمل شهادت بود استماع نمودید که اگر شهادت یک تن دیگر از رفقا متهم خود را استماع نمائید اینک به اثرخواسته شما حاضر است و شما باید تحریر نمائید که این موضوع را به تلقین خویش در محکمه ارائه نکرده بلکه از آرزوی خود شما است به این اساس باید سند تحریری در زمینه تحریر نمائید .

امضای هیت تحقیق  8 / 7 /1352.      

 

 محترما !       

 

چون شما فرمودید که از اشخاص متهم شهادتی علیه من موجود است و میتوانید آنرا بمن بشنوانید من به شنیدن آواز ثبت شده این شهادت اعتراضی ندارم و در محکمه اعتراضی ندارم چونکه خواهش خود من بود.

امضا میوندوال 8 / 7 / 1352.

 

     هیت تحقیق و در مجموع کمیته مرکزی جمهوری به یک نکته ملطفت بودند که محکمه گرچند اگر نظامی هم باشد تشت رسوائی رژیم را سرنگون ساخته وچهره واقعی آنها را برملا میسازد و ضمناً کودتاچیان میدانستند که با آن تبحر علمی و منطق قوی که او دارد نمیتوا نند که با وی سوال و جواب یا جر و بحث نمایند ،همچنان زمامداران بیاد داشتند که محکمهء محمد ولی خان دروازی رو سیاهی بیشتر رژیم بود تا ثبوتی برعلیه وی، بناعاً کاری شود که میوندوال به محکمه نرسد وبدین نحوشروع نمودند به تشدید دهشت و وحشت شان تا برهدف مطلوب رسیدند و میوند وال اقرار!!!  نمود که :

 

     هیات محترم تحقیق !

قراریکه در چند شب تحقیق  اظهار فرمودید که دلایل زیادی علیه من وجود دارد و شواهد هم موجود است که من در خانه خود مجلس ترتیب نموده بودم که  در آن یک عده اشخاص موجود بوده اند و در آن توطعه  علیه رژیم چیده شده است من اعتراف میکنم که  در ترتیب چنین مجلس من مرتکب اشتباه  بزرگی شده ام .

امضا میوندوال  8 / 7 / 1352.  

 

        واقعیت تلخی به همین شیوه بنقل از زنده یاد غبار « میرزا عبدالحکیم خان امین نظام طرف رقابت  میرزا محمد حسینخان کوتوال ( مستوفی الممالک ) و میرزا عبدالروف خان نائب کوتوال متهم به سوختادن تیرج ( مسودهً باطلهء سنجش مصارف) که بعد از تصحیح  به شکل ثابت درکتاب قید میشد وهیچ  ارزش رسمی نداشت،گردید... امین نظام در وقت استنطاق از ترس اقسام شکنجه ها به مستنطقین گفت : من توان و تحمل شکنجه های  شما  را ندارم هر چیزی که شما و کوتوال  امر کنید به آن اعتراف می نمایم. میرزاحسین خان پیام داد که راه آسان همان است که  بنویسی که تیرج را خودت سوختانده یی امین نظام همچنان بنوشت. روز دیگر بدهن توپ بستندش و دارایی اش هم مصادره گردید.» 6 

 

     وقتا درجریان تحقیق دنده و شوک برقی با بطری مخابره عسکری، چوب، مشت، لکد و شلاق زدن باشد، انگشتان دست وپا شکستانده شود و .... انسان به نقطه و مرحله ای میرسد که آنچه آنها میگویند و دیکته نمایند بنویسد و بگوید. میوندوال را در آخرین روز زندگی به همین مرحله رسانیدند :

 

     شاغلی میوندوال !

قراریکه شما در جواب خویش تحریر نموده اید که در مجلسی که علیه رژیم جمهوری افغانستان در منزل شما تشکیل شده بود مرتکب اشتباه شده بودید. اشخاصی را که درین مجلس توطئه علیه رژیم جمهوری تحت رهبری شما تشکیل شده بود رسماً معرفی کنید.

امضا هیت تحقیق 8 / 7 / 1352 

 

     محترما !

 درین مجلس که در ورق جداگانه اعترافیه نوشته ام چنانچه در تحقیقات معلوم شده است خان محمد خان، عبدالرزاق خان و محمد اکرم پیلوت میباشد . میوندوال  

 

     شاغلی میوندوال !  

شما از سه نفر در جواب خویش نامبرده اید لطفاً  واضح سازید که این سه نفر چه کاره اند و از چه وقت به  اوشان معرفت و آشنائی دارید؟   8 /7 / 1352  

      امضای هیت تحقیق

 

      محترما !

معرفت و آشنائی خود را با خان محمد خان و عبدالرزاق خان در اوراق گذشته گفته ام و محمد اکرم را جدیداً در چند شب گذشته معرفی شدم ، خان محمد خان همان خان محمد خان مرستیال و عبدالرزاق خان همان قوماندان سابقه است.

 

 

     شاغلی میوندوال !

وقتیکه شما بشمول این سه نفر رفیق خویش :

1 ـ خان محمد خان مرستیال.

2 ـ عبدالرزاق خان قوماندان هوائی .

3 ـ محمد اکرم پیلوت در خانه خویش مجلس توطئه علیه رژیم جمهوری افغانستان دایر کرده بودید، روی کدام موضوعات و به چه تفضیل با آنها صحبت کردید. لطفاً جریان را مفصل تحریر نمائید.

امضای هیت تحقیق   8 /7 / 1352   

 

     محترما !

درین مجلس انتقاداتی راجع به رژیم جمهوری صورت گرفت و اشخاص حاضر اظهارداشتند که یک اقدام کودتا دست بزنیم

 امضا میوندوال

 

     شاغلی میوندوال !

قراریکه درسوال قبلی از شما پرسیده شدکه ترتیب پلان و صورت عملی شدن کودتا را به صحبت که بین شما ورفقاء همدست و شریک شما صورت گرفت طور مفصل بیان دارید. سعی ورزید تا گفتار هر کدام از رفقا را بخاطر خویش آورید همچنان صحبت که از طرف شما در زمینه صورت گرفته تفصیل دهید. 8 / 7 / 1352

امضای هیئات 

 

     محترما !

هر یک آنها در باره مسلک خود سخن میزدند و از نقطه نظر مسلک تشریح مینمودند تفصیل حرف شان بیادم نیست مکرر اینکه خان محمد خان آمادگی قوای زمینی و عبدالرزاق  از قوای هوایی صحبت کردند. امضا میوندوال

 

     این شاید آخرین حرفها وقلم بدست گرفتن وی باشد ،جملات نهایت کوتا وی از ناتوانی میوندوال در نوشتن حکایت مینماید  و مکرر اینکه از لحاظ مسلکی صاحب منصبی که  بداخل قطعه رسمیت نداشته  و افسران و سر بازانی تحت قومانده نداشته باشد روی کدام منطق  و وجدانی قبول شده میتواند که جزو تامی را سوق و اداره نماید. کودتا چیان 26 سرطان وبعداً 7 ثور اگرچه عدهء افسران خورد رتبه هم در آن شرکت داشتند ولی تولی یا  کندکی  را تحت  قومانده و امر خود داشتند و موفق شدند حرکتی را انجام دهند. اما افسر بر طرف شده یا متقاعد چگونه داخل قطعه نظامی شده و قومانده داده میتوانند. میوندوال خودش در مورد کودتا میگوید :

   

     " آن افرادی میتوانند کودتا نمایند که قبل از کودتا برای شروع آن با صلاحیت و فرمانده باشد و عده ای اشخاص را زیردست و فرمان خود داشته و چنین افرادی که قدرت دارند تا قبل از عمل کودتا در جنایات و مفاسد رژیم گذشته شرکت داشته باشد.ازجانب دیگرکودتا عمل سریع نظامی و توطئه میباشد البته توطئه یک طرح وعمل پنهانی ومخفی میباشدچون کودتا عمل پنهانی و مخفی است بناعاً نمی تواند مردمی  و دلخواه مردم بوده نه تنها به منافع تمام توده ها نمیباشد، بلکه  چون بدون آگاهی مردم بمیدان میآید و به نفع شان نمیباشد براکثریت مردم اجباری و تحمیلی است بناعاً از مردم فاصله داشته وتوجه آنها را جلب نمیکند..." ( شماره دوم 8 حمل سال1377 جریده مساوات )

 

   دکتورشرق مدعی است که " میوندوال قبل از 26 سرطان 1352 برای سرنگونی نظام شاهی با تعدادی ازجنرالهای ناراضی اردو فعالیتهای مخفی را جهت کودتا  سازمان داده  بودند" 7 اینکه خود شان چرا  چنین  فعالیت مخفی  را با افراد " بیسواد ، جاهل و عقده ای" و " خودخواه " سازمان دهی نموده  بودند فرق نمیکند، چه  زیباست ضرب المثل وطنی ما که میگویند( کورخود و بینای مردم ). وقتی این نبشته را میخوانم بیاد توطئه نادرخان وبرادران درسرکوبی و شهادت محمد ولی خان دروازی میآفتیم که با اینکه خود شان دشمن رژیم  و شخص شاه امان الله بودند ولی دروازی را بجرم  جعلی خیانت به  امان الله خان  محکوم و  زندانی و بعداً اعدام نمودند.

    نهضت پیشتاز مشروطیت اول و دوم کشورما، و شهدائی چون مولوی واصف الکوزئی، جوهرشاه خان غوربندی، سعدالله خان الکوزئی ، عبدالقیوم خان الکوزئی ، عبدالرحمن خان الکوزئی، محمد عثمانخان پروانی، محمد ایوب خان پوپلزائی، لعل محمد خان تگاوی،محمود طرزی، امان الله خان،محمد ولیخان دروازی، شجاع الدوله غوربندی،مولوی  عبدالواسع اخوند زاده، تاج محمدخان بلوچ، عبدالرحمنخان لودین و صدهای دیگر مربوط  به یک جهش بزرگ تاریخ کشوراند و دشمن اصلی نهضت آندورهء کشورما استعمار وقت و عمال و دست نشاندگانشان بودند و هستند  که درطی گذشت هشت دهه دشمنی شان توام با افترا و افتضاع،تهمت وبهتان تحریف حقایق هنوزهم دوام دارد. آنها همچوعقرب هر لحظه ای نیش میزنند و زهر پاشی مینمایند زیرا ترک عادت موجب مرض میشود.  

 

     استاد محمود حبیبی  تحلیل بجائی ازرژیم جمهوری داود خان دارند " که در آن قدرت به انحصارمشتی ازافراد، اندیشه را فاقد روح سازندگی میداشت و بدینسان وعده های جمهوری یکشبه بفراموشی سپرده شد...»8    

 

     قراریکه نجیم آریا دوست نزدیک شهید میوندوال مینویسد پلیس سربازی بنام نصر الله گردن میوندوال را تاب داد و بالگد قدیر نورستانی دربطن وی خون از دهنش جاری و میوندوال از شنکجه های وحشیانه ای « دوستان انقلاب» برای ابد نجات یافت. جنازه را چون میدانستند که راز وحشت و دهشت شان افشا میشود نه تنها به فامیلش ندادند بلکه تنها خانم مرحومی را هم بیش از چند لحظه ای حق دیدن  بیشتر جسد شوهرش را ندادند.

 

     قاتلین این راد مردان بزرگ تاریخ کشور هر یک به نحوی با گلوله ها داغ کشته شدند،و آرمانهای زیادی با خود بگور بردند و باقی مانده هم کیفر شانرا خواهد دید. 

 

ادامه دارد

 

*****

 

نوت : بقول از غبار طره بازخان با صدای جر به زندانیان سیاسی نادرخان صدا زد که بریتانیه یک شهباز است، و شما در مقابل شهباز مخالفت مینمودید ....

 

مآخذ

 

1 ـ شاه زمان ستانیزی ـ چهره ها و نوشته ها ـ کتابفروشی فضل میزان 1378 ، ص  8

2 ـ مصاحبه آقای ملکیار با جنرال عبدالرزاق خان. کابل ناتهـ  مورخ  

3 ـ  د کتورمحمد حسن شرق ـ کرباس پوشا ن برهنه پا ـ سبا کتابخانه پشاور .

4 ـ همانجا ، ص 58.

5 ـ همانجا ، ص 83

6 ـ غلام محمد غبار ــ افغانستان در مسیر تاریخ ــ جلد اول میزان 1346 کابل ص  707  

7 ـ دکتور حسن شرق ص 120

8 ـ  محمود حبیبی ـ  مکاتیب افغانی ـ جلد سوم ص63 (  نقد میر عبدالواحد سادات سایت انترنتی آریائی ماه می 2010 میلادی)

 

نوت : مکاتیب اعتراف از جراید دولتی وقت و رساله ای شاه زمان  استانیزی نقل شده 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱٢٢          سال شـــشم              جوزا / سرطـــــــــان ۱۳۸٩  خورشیدی           جون ٢٠۱٠