کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 
 
 
سروده هایی از شمشیر و خون
 کتاب تازه ی از فاطمه بوتو
 
 
برگردان ایشور داس
 

 

 

فاطمه بوتو دختر مرتضی بوتو، کتاب تازه ی « سروده هایی شمشیر و خون» را برپایه ی یاد داشتهایش  نبشته و در آن مسؤولیت قتل پدرش را به عمه اش بینظیر بوتو، محول می کند.

 

فاطمه بوتو که شباهت ظاهری زیاد به عمه اش بینظر بوتو، دارد، وی را  به هوس اقتدار و به قتل برادرش مرتضی بوتو متهم مینماید.

فاطمه هنگام معرفی کتابش در دهلی جدید، به خبرنگار صدای المان گفت :

"یکی از آرزوهایم بود که یادداشت های پدرم را به شکل یک کتاب در آورده و آن را به دسترس همگان بگذارم".

 

وی در کتاب «سروده هایی از شمشیر و خون» اسباب موجبه ی قتل پدرش را ترسیم کرده و نوشته است که این کار، کوششی بود تا سرکشی از راه ی بینطیر بوتو  برای همیش دور گردد. البته این کار همراهی حکومت وقت را نیز همراه داشت. بینظیر بوتو در آن زمان قتل مرتضی، برادرش را کار و دسیسه ی مخالفین سیاسی خانواده بوتو توصیف کرده بود.

 

فاطمه اظهار میدارد که کتاب را به پدرش اهدا میکند و آن را برای آگاهی عامه و پاسداری از موقف نیک پدرش نبشته است.

 

خانواده ی سرشناس سیاسی« بوتو»، را هنگامی ابر های سیاه و نگون بختی در آغوش گرفتند که اولین صدراعظم منتخب پاکستان ذوالفقار علی بوتو، در سال 1979هنگام زعامت جنرال ضیاءالحق، اعدام گردید و بعد ازین رویداد در دهه های پسین، افرادی ازین خانواده هرکدام در گوشه و کناری، به گونه ی مرموز به قتل رسیدند.

 

بعد از اعدام ذوالفقار علی بوتو، دو فرزندش مرتضی و شاهنواز، گروه ی چریکی را به نام « الذولفقار» به وجود اوردند که هدف عمده ی آن انتقام از قاتلین پدر شان و پایان زعامت جنرال ضیاء الحق بود. البته برین تنظیم چریکی افزون بر قتل و بمب گذاریها، اتهام ربودن طیاره مسافربری پاکستان در سال 1981نیز چسپ خورده است.

 

 


خانواده بوتو

ذوالفقار علی بوتو، نصرت بوتو، بینظیر بوتو، مرتضی بوتو، شاهنواز بوتو  صنم بوتو.

 

فاطمه بوتو، درین کتاب تمام اتهاماتی را که به پدرش وارد نموده بودند، نادرست خوانده و رد می کند. وی میگوید که شش سال در جستجوی دوستان و همکاران پدرش صرف کرده و از آنها آگاهی فراگیرتر به دست آورده و نتیجه ی این پژوهش دقیق را حالا پیشکش میدارد.

 

 

از سوی قدرتمندان پاکستان، بارها شناسایی قاتلین بینظیربوتو، به زبان می آید

 

فاطمه، در کتابش به انتقاد از کارهای بینظیر قلم زده است، ولی از روزهای خوبی که با او یکجا سپری کرده نیز یادهانی هایی دارد. وی نوشته است هنگامی که خردسال بود بینظیر عمه ی دوست داشتنی اش بود. برایش قصه ها می خواند و همبازی او بود.

به پنداشت فاطمه، بینظیر بوتو، بعد از رسیدن به کرسی اقتدار سیاسی یکباره دگرگون گردید.

 

فاطمه اظهار میدارد که وی و برادرانش با اولادهای بینظیر بوتو  ارتباطی ندارند و در واقع از سالیان دور، دروازه تماس با آنها  به روی شان بسته شده است. 

 

لینک اصلی این یاداشت

 

http://www.dw-world.de/dw/article/0,,5555036,00.html

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱٢۱          سال شـــشم              جوزا  ۱۳۸٩  خورشیدی           جون ٢٠۱٠