kabulnath.de  کابل ناتهـ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


Deutsch
هـــنـــدو  گذر
قلعهء هــــنــدوان
همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل
 

 

 

 
 
 
 
 
پیوست ها به کودتای نام نهاد میوندوال
 
 
۱
  احمــد شاه کریم علومی
 
 

 پس ازکودتای 26 سرطان، برای چند ماه در دفتر قلم مخصوص  وزارت امور خارجه مؤظف بودم. روز در حدود ساعت 12 ظهر وحید عبدالله معین وزارت خارجه گوشی تیلفون رابرجایش گذاشته روی به داکتر واحد کریم که به حیث سفیرافغانستان درقاهره تعیین شده بود، نموده گفت: " بیا بریم که میوندوال را تحقیق میکنند. یقینا ً صحنۀ دیدنی خواهد بود. داکتر کریم در جواب گفت : برای من بسیاردشوار که حتا غیر قابل تحمل است که آن  شخص محترم ، معزز ودانشمند را که دیروز منحیث آمر خود ازاو هدایت میگرفتم ،امروز در حالت ذلت وتحقیر ببینم. شما اگر خواسته باشید تشریف ببرید. من کارهای سفرم را ترتیب میکنم.

وحید عبدالله روی به سوی دیگران کرده گفت : شما منتظر باشید من زود برمیگردم.

در حدود ساعت 3 وحید عبدالله با عصبیت ساختگی آمده گفت : هر قدر به این خاین ملی، میگویند به خیانت خود اقرار کن، میگوید :" من نزد خدا، وجدان وملت افغانستان گناهی نکرده ام که اقرار کنم."

 

وحیدعبدالله اضافه نموده گفت: من هم مثل دیگران دو سه لغت ( لگد) به او حواله کرده، گفتم، اسناد موثق در دست است، که تو با اجنبی ها قرار ومدار داشتی .

 

از گفتار وحید عبدالله چنین معلوم میشد که مرحوم میوندوال در یکی از اطاق های بدون فرش در حال مایوسی وبیچاره گی افتاده و آن دژخیمان بی خدا وبی رحم وهر کسی که از آن جا تیر وبیر میشد، برآن مرحوم تعدی میکردند.

 

عزیز علی ( مدیر ویزه ) که از دوستان سابق وحید عبدالله بود،و( وحید عبدالله ) شب و روز در خانۀ عزیز علی آب ونمک میخورد ، به وحید عبدالله گفت : به یاد دارم که چند سال قبل وقتی که آقای  میوندوال عملیات  انسداد  روده کرده بود، شما تا صبح در آن جا شب زنده داری میکردید وحالا ؟

 

وحید عبدالله روی به طرف عزیز علی کرده گفت : از اطاق خارج شوید. عزیز علی از همانجا به خانه رفت. چون خسر برۀ خان محمد خان مرستیال بود، پایش را در آن دوسیه شامل واز وظیفه منفکش ساختند که تا روز مرگ به وزارت خارجه سر نزد.

 

خاطرۀ دیگری به یادم آمد:

 

   در زمان صدارت داؤود خان میوندوال مرحوم به حیث رئیس مطبوعات ایفای وظیفه میکرد. روزی درمجلس وزرا، صدراعظم،مطالبۀ قرضه را از اتحاد شوروی  مطرح کرد. پیشنهاد مذکور بدون جر وبحث به رأی گیری افتاد، وزرا همه رأی مثبت دادند و در زیرورقۀ پیشنهادیه امضأ کردند. تنها آقای میوندوال رأی مخالف داد. داؤود خان بر آشفته شد ، از آقای میوندوال سؤال کرد که چرا مخالفت نموده است ؟

مرحوم میوندوال درجواب گفت: اولا ًباید درین موضوع بحث صورت میگرفت. ودر معایب و محاسن ومخصوصا ً ضرورت آن گفتگو میشد. ثانیا ً در یک حکومت دموکراتیک ، ضرور نیست که همه تصامیم به اتفاق آرأ تصویب شود. رأی مخالف من در مقابل اکثریت مطلق جایی را نمی گیرد.

داؤود خان گفت: کسی که مخالفت با تصامیم حکومت دارد، بهتراست  در جلسات کابینه اشتراک نکند.

مرحوم میوندوال ، بدون لام تا کلام،  ازمجلس برآمده حتی از موتر ریاست مطبوعات استفاده نکرده پای پیاد ه به خانه رفت.

دیری نگذشت که سردار ومحمد نعیم خان، میوندوال را دربغل گرفته ، به حیث معین سیاسی  وزارت خارجه مقررنمود. 

 

 

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل    ۱٢٠        سال شـشم       ثور/جوزا  ۱۳۸٩  هجری خورشیدی      می  2010