kabulnath.de  کابل ناتهـ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


Deutsch
هـــنـــدو  گذر
قلعهء هــــنــدوان
همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل
 

 

 

 
 
 
 
 

اقلیت هستند یا اقلیت سازی می شود؟

گفت و گوی کابل پرس با ایشور داس، مدیر مسؤول تارنمای کابل ناتهـ، درباره هندوان افغانستان

 
 
لینک کابل پرس لطفن بالای تصویر بالا کلیک کنید
 
 
 

کابل پرس: تاریخ حداقل صد و پنجاه سال اخیر در افغانستان، حاکی از جنایات حاد علیه آنانی ست که اقلیت خوانده شده اند و حاکمانی که به نمایندگی از اکثریت فرضی یا غیر فرضی بر گرده ی مردم سوار بوده اند، آنان را گاهی به عنوان شورشی و گاهی به نام کافر سرکوب کرده اند. در کشوری که نامش را افغانستان نهاده اند، اسناد و شواهد همه نوع جنایت علیه بشریت وجود دارد؛ کوچ اجباری، نسل کشی، تجاوز جنسی، به بردگی گرفتن، تبعیض و چپاول دارایی ها.

 

حاکمان فعلی افغانستان نیز، در ادامه ی سیاست شاهان دیکتاتور و متعصب افغانستان، سیاست تبعیض را در پیش گرفته اند.  کارنامه ی چند دهه ی اخیر نشان می دهد که تبعیض، همراه با سیاست اقلیت سازی، جزو برنامه های اصلی حاکمان ظالم امروز بوده است. اگر در دوره ی شاهان دیکتاتور افغانستان با کشتار و سر به نیست کردن مردم، دست به اقلیت سازی زده شده است، یا در دوره های پس از آن مانند رژيم طالبان، خشونت همراه با جنایات مختلف مانند نسل کشی و کوچ اجباری به یکی از اوج های دیگر خود می رسد، در سال های اخیر با سیاست تقسیم قدرت بر اساس اقلیت و اکثریت و تبلیغ اکثریت و اقلیت، تبعیض بیداد می کند.     

 

 

  و اما داستان هندوان افغانستان

 

آنانی که حتا در تقسیم بندی اقلیت و اکثریت، در بسیاری موارد نادیده گرفته شده اند.

گفت و گو با ایشور داس، شاید بتواند تصویر کامل تری از اوضاع زندگی  و آنچه بر آنان می گذرد ارایه دهد.

 

کابل پرس: آقای ایشور داس، در افغانستان، بر اساس قومیت و ملیت تبلیغ می کنند که مثلا پشتون ها چهل و پنج درصد، تاجیک ها بیست و پنج درصد، هزاره ها ده درصد، ازبک ها  پنج در صد و ...حتا گاهی اين ميزان را هم درست نمی دانند و می گویند پشتون ها شصت و پنج فیصد، تاجیک ها پانزده فیصد، هزاره ها پنج فیصد و...

به نظرشما، این تقسیم بندی ها از کجا ناشی می شود؟ دلیل این کم و زیاد کردن ها چیست؟ هندوان افغانستان در این تقسیم بندی ها کجا قرار دارند؟

 

ایشور داس: اجازه دهید که پیش از پیش از عزیزان سایت زیبای کابل پرس تشکر کنم که این گفت و گو را با این جانب ترتیب داده اند تا اندکی از دردهای مردم خویش را بازگو کنم.

 

 روشن است که آمارگیری و نشر احصائیه در همه جوامع یک نیاز است. اما درجوامع متنوع و کثیرالملیتی و البته عقب مانده مانند افغانستان یک عادت زشت دیرینه وجود دارد. اینکه آمارهای نشرشده، تا کدام پیمانه به واقعیت نزدیک می باشند، ارتباط به شفافیت نظام حاکم در آن کشور دارد.

 

به پنداشت من، در افغانستان عزیز، ارقام نشر شده هرگز به اساس روش دقیق آمارگیری استوار نبوده اند. در نظام شاهی احصائیه گیری همه جانبه صورت نگرفت. دروقت جمهوریت داؤود خان، آمار انتشار یافته به اساس تذکره نفوس ارزیابی شد که به هیچوجه درست نمی تواند باشد. در آن هنگام برخی از نقاط افغانستان امتیاز تذکره نداشتن را هم داشت.

متأسفانه رقم دقیق تعداد هندوان افغانستان که در واقع فرزندان همان مردمان بومی این سرزمین هستند و در روند مبارزه و نبرد با عرب ها که سده ها دوام داشت، شرکت کرده و مسلمان نشدند، در دست نیست. اما بنابر موجودیت باورمندان هندو در شهر هایی از ولایات افغانستان می توان گفت که رقم شان بین پنجصدهزار تا یک میلیون می رسید. البته بیشترین شان در کابل، پروان، قندهار، لغمان، ننگرهار، خوست، گردیز، شینوار، غزنی، هلمند و قطع غن زمین زندگی شرافتمندانه داشتند.

 

کابل پرس: به نظر شما تقسیم بندی بر اساس ملیت افراد تا چه اندازه درست است و مشخص شدن اینکه چند درصد از کدام قوم و قبیله است چه کمکی به رشد افغانستان می کند؟

 

ایشور داس: به باور من در یک کشور کثیرالملیتی وکثیرالقومی مهم است که دانسته شود نفوس هر کدام آنها چه اندازه است. در کجا ها زندگی می نمایند و همینطور تاریخ آنها چیست. اما در افغانستان مقاصد بالا در نظر نبوده است.

 

به دلیل اینکه بی احترامی ها وتعصب ها وجود داشته، آن بخش بندی نادرست، همواره ناهنجاری اجتماعی را دامن زده است. من در هنگام ریاست جمهوری داؤود، علیه آن نقایص، عملا دست به اعتراض بردم. در روزنامه جمهوریت نوشتم که آوردن کلمهء ملیت در تذکره نفوس، درواقع مانع ایجاد یک ملت واحد در افغانستان میشود. به ویژه نوشتن نام مذهب هندوباوران در جایگاه ملیت خود نقیصه یی بود با پیامدهای نامیمون. ولی کمتر کسی از مسؤولین آن روزگار به این حرف حق گوش فرا داد.

 

قصد دولتمردان بیشتر غیر علمی وبا این نیت بوده که با نشان دادن رقم نادرست اعضای خانواده واحد و ساکن افغانستان، در بالا دست، جمعیت دلخواه خود را ثابت کنند. به نظر من این روش دردی را دوا نمی کند. بلکه بالادستی های نامورد، غیر منطقی و غیرانسانی را نیرو می بخشد.

 

کابل پرس: دانستن ميزان جمعيت و کم و کيف آن معمولا برای حکومت ها اين فرصت را می دهد که برنامه ریزی های دقیق تری برای رشد داشته باشند. در سال های اخیر، چند بار حکومت افغانستان از آمارگیری و شمارش نفوس خبر داد، اما تاکنون هيچ شمارشی صورت نگرفته است. به نظر شما چرا حکومت افغانستان از آمارگیری درست و علمی سرباز می زند یا از آن هراس دارد؟

 

ایشور داس: با شما هم عقیده هستم. آمارگیری و بدست آوردن احصائیه های دقیق در همه جوامع  بويژه جوامع پیشرفته ودر حال انکشاف، یک اصل مهم و حتمی شمرده می شود. در اروپا و امریکا در بخش های مختلف احصائیه ها جمع آوری میشود. احصائیه نفوس پروژه وسیع تر و فراگیرتر بوده مصارف و امکانات تخنیکی و مهمتر از همه امنیت را می طلبد.

به پنداشت من، نداشتن آمار دقیق در افغانستان دو دلیل دارد:

 

اولا ـ همانطوریکه یک تعداد هموطنان فکر می کنند، اصلا ً دولتمردان از افشأ رقم درست نفوس ترس دارند.  ترس دارند که آن رقم که درست ودقیق نیست وخود شان با بی مسؤولیتی آن را تعیین کرده اند، افشا می شود. زیرا بر اساس احصائیه های جعلی دولت ها، دولت مردان هر کارناپسندی را انجام می دهند.

 

ثانیاً – حکومت ها افغانستان حاکمیت سراسری نداشته اند. در وقت پادشاهی محمد ظاهر خان و محمد داؤود خان، یک مشکل دیگری هم بود که مردم بعضی از مناطق افغنستان حاضر نمی شدند که تعداد اعضای خانواده های خود را به سرشماران بگویند. یا اینکه می ترسیدند که شاید مشکل مالیه وازین قبیل چیز ها برایشان پیش بیاید. و ترس از خدمت زیر بیرق. در سال 1358 اصلا ً در قسمت های مختلف وطن سرشماری نشد. چون مخالفت های مسلحانه به سرشماری موقع نمیداد.

اینطور است که بدبختانه حتی رقم دقیق نفوس شهر کابل را که پایتخت مملکت عزیز ما می باشد، به اختیار نداریم، چه رسد به تمام افغانستان عزیز.  

 

کابل پرس: آيا می توانید بگویید جمعیت هندوان افغانستان چه اندازه و بیشتر درکدام قسمت های افغانستان زندگی می کنند؟

 

ایشور داس: راستش را عرض کنم، من رقم دقیق هندوباوران و سیکهـ های افغانستان را نمی فهمم . مرجعی که رقم درست را ارائه بدارد وجود ندارد. از آن صد ها هزارهندوباورانی که در گذشته ها درمملکت آبایی خود زندگی می کردند، یک تعداد مجبور شدند که خاک آبایی و اجدادی خود را با چشمان پر اشک ترک کنند. اما یک تعداد برگشتند. به نفوس آنها هم افزایش آمده است.

اما این واقعیت مسلم است که در وضع موجود، بیشترین هندوان در کابل، ننگرهار و قندهار زندگی میکنند.

 

کابل پرس: درباره هندوان افغانستان که  کشور را ترک کرده اند، چه معلوماتی دارید؟ آيا گفته می توانید جمعیت آنان چه اندازه بوده و بیشتر در کدام کشورها زندگی می کنند؟

 

ایشور داس: به گونه تخمین می توان رقم هندوان بیرون مرز را ارائه کرد که قریب پنجصدهزار نفر را در بر میگیرد. در اروپا (المان، انگلستان، هالند، دنمارک، ناروی، فرانسه و سویس) بیشترین هندوان مهاجر هستند و در جایگاه ی دوم و سوم ایالات محتده امریکا و کانادا می آید. البته مهاجرت هندوان افغان را نیز هر سوی جهان پراگنده ساخته است. برخی از خانواده های کم بضاعت هنوز در هندوستان به تنگدسی زندگی دارند. چند خانواده در کشور چین هم هستند.

 

کابل پرس: هندوان افغانستان چه چيزهای متفاوتی دارند که آنان را به عنوان يک گروه و جمعيت از سایر گروه ها و جمعیت ها جدا می کند؟

 

ایشور داس:  یگانه چیزی که هندوان و سیکهـ های افغانستان را با دیگر شهروندان افغانستان متمایز می نماید، همانا مذهب و آیین شان است و بس. ما هم خداوند را به یگانه گیش، رام ویا وای گورو می گوییم. فرقی در لباس در شهامت و شرافت شان با دیگر شهروندان وجود ندارد. بعضی سنن وعادات وباور ها را که در هر دین و مذهب است، هندوان وسیکهـ ها نیز دارند. مراسم متفاوت در درمسال ها، گذاشتن موی هاسر سیکه ئها، مراسم آتشسپاری  که از دیگران فرق دارد. البته مرد های هندو و سیکهـ باور، ختنه نمیشوند.

همانگونه که گویش زبان شهروندان افغانستان، بنابر منطقه و محل زیست فرق میکند، این فرق در گویش زبان هندی و پنجابی هندوان افغانستان هم به چشم می رسد. به سخن دیگر هندوان و سیکهـ های افغانستان هم مشخصات منطقوی افغانستان را دارا هستند. از همین رو به ایشان گفته می شود: هندوهای کابلی، قندهاری ، جلال آبادی چاریکاری، قندوزی، شینواری و دیگر.

 

کابل پرس: آيا هندوان افغانستان، مانند هزاره ها به سبب تفاوت هایی؛ مانند داشتن آيينی متفاوت از سایر مردم افغانستان، در دوره های مختلف، قربانیان کشتار جمعی، کوچ اجباری، بردگی و تجاوز جنسی بوده اند؟

 

ایشور داس: بلی، صرف آیین شان فرق را به وجود آورده است و بس. اولین فشار عملکرد و روند اسلامی ساختن بود که فشارهای بسیاری را همراه داشت.  مانند کشتار جمعی هندوان آن وقت افغانستان. پسانها تجرید اجتماعی و تحریم آزادی های مذهبی و تعلیم مذهبی سرخط حاکمان بعدی نظام های دولتی بوده است. نشانه هایی جبری در زمان امیر حبیب الله خان وجود داشت که هندوان مجبور به رعایت آن بودند تا میان هندوان با دیگران فرق بگذارد.

 

هرگاه از گذشته های دور بگذریم از زمان تجدد یعنی از دوره امیر شیرعلیخان تا دوره امانی، این تحریم و تجرید را می توان به وضاحت دید. دوره امانی یگانه فرصتی بود که هندوان افغانستان حقوق مساوی را به رویت نظامنامه دولت صاحب بودند.

سردار هاشم خان و شاه محمود خان هنگام صدارت شان به حق تلفی این اقلیت مشهور و محکوم اند.

دورهء دههء دموکراسی، حرف ها و گام های عملی نیکو را در زندگی هندوان افغانستان همراه داشت چنانکه شادروان جی سنگهـ توانست از ناحیه دوم منحیث وکیل منتخب در پارلمان راه یابد. عسکری دوازده پاس ها به گونه ضابط احتیاط عملی شد. ولی در بخش ارتش و نظام تا آن روزها هم فردی به افسری پذیرفته نشد و راه نیافت.

 

کابل پرس: وضعیت هندوان افغانستان در دوره ی رژيم های وابسته به شوروی سابق چگونه بوده است؟ آيا آنان از فرصت ها و امکانات برابر برخوردار بوده اند؟

 

ایشور داس: در هنگام رژیم وابسته به شوروی سابق در ظاهر امر امکانات برابر برای این اقلیت بوجود آمد. چند فردی به افسری اردو پذیرفته شدند و همچنان شماری از جوانان جهت تحصیلات عالی به کشورهای اروپای شرقی فرستاده شدند. در دولت هم تا مقام مُعینی هم دست یافتند.  

گفتم ظاهر امر، به این مفهوم که در قانون اساسی آن وقت هم اهانت به دین اسلام جرم پنداشته شده بود ولی نه اهانت به سایر ادیان شهروندان افغانستان. برای هندوان افغانستان تحصیل زبان مادری تسجیل نشده بود. اماکن مقدس هندوان و سیکهـ های افغانستان مانند مساجد و تکیه گاه های شریف از شخصت حقوقی نصیب نبرده بلکه بنام شخصیت های طبیعی درج دفاتر بودند و محصول برق، مالیه و صافی می پرداختند.

 

یک گپ از آن سالها این است که به دلیل غیر مذهبی بودن ، هیچکس را قدرت نبود که محل آتشسپاری هندوان و سیکهـ های افغانستان را غصب کند و میت ما سرگردان باشد. ولی هندوان که یک توته ازپیکر مردم افغانستان بودند، نادیده نگرفته بودند که در وطن شان، برادران عزیز وهموطن شان چه حال دارند. ازهمین روبود که در پهلوی سایر محبوسین سیاسی، زندانیان هندو نیز موجود بود. در کابل و دیگر ولایات چند فردی از هندوان و سیکهـ جام شهادت را از غضب حفیظ الله امین نوشیدند.

 

کابل پرس: در دروه مجاهدین و اوج گرفتن دوباره کشتارو چپاول، وضعیت هندوان چگونه بوده است؟

 

ایشور داس:  این موضوع را که عربها برای اسلامی ساختن افغانستان چه پیشامدها و کشتارهای جعمی را قرنها پیش انجام داده بودند، صرفاً در برخی از آثار تاریخی موجود درکتابخانه ها می توان خواند و از همت مردمان این سرزمین با دیدن دیوارهای کوه آسمایی، قلعه هندوان در مزارشریف، قلعه هندوان در خوست درک کرد. ولی نسل موجود هندوان و سیکهـ های افغانستان کشتار، چپاول تعرض به حریم پاک خانواده و اهانت مذهبی و تعرض به حریم مقدس نیایشگاه ها در ولایات و مرکز افغانستان را به چشم سر دیده اند  و نسل های بعدی از قصه هایی که از والدین شان خواهند شنید، هرگز فراموش نخواهند کرد. اثرات ظلم در حق هندوان  ساده و زود گذر نیست و برآن داغها مرهم گذاشتن دشوارتر است.

مجاهدین با قدرت رسیدن شان فراموش کردند که هندوان افغانستان تجاوز شوروی را سازمان نداده ؛ بلکه به گونه پنهانی کمک های فروان مالی به مجاهدین منطقه پیشکش کرده بودند.

مجاهدین فراموش کردند که یگانه گروه افغانستان که مسلح نبود و در برادر کشی افغانها سلاح به دست نگرفتند، هندوان و سیکهـ های افغانستان بودند. اما با ما بیرحمی کردند. اساسا مهاجرت هندوان و سیکهـ های افغانستان از سال 1992 آغازشد.

 

کابل پرس: گزارش های پراکنده منتشر شده بود که در زمان حکومت مجاهدین نقاطی در کابل مانند "باغ بالا" ، جاهایی که هندوان خانه و زمین داشتند، خانه و زمین شان توسط زورمندان غصب شده است؟ غصب زمین و خانه توسط چه کسانی صورت گرفت و آيا هندوان موفق به گرفتن حق خود شدند؟

 

ایشور داس: خیر، دامن این چپاول و غصب کردن از محدوده ی کابل فراتر رفته است. در غزنی، گردیز ننگرهار، قندهار، جایداد های شخصی و محل آتشسپاری ها از سوی زورمندان تفنگ بدست تصرف شد.

 

اما هرگز فردی از این اقلیت زیر فشار وستم ، پیروز نگردید تا جایدادش را به دست بیاورد؛ البته استثنا حرفی است عیلحده. زیرا مرجعی که با مسؤولیت به داد مظلومان برسد وجود ندارد. یک نمونه ی کوچکش محل آتشسپاری هندوان در قلعچه است. اسناد و قباله شرعی در دست است ولی کسی به آن ارجی نمیگذارد. واین جفاورزی در دیگر حصص افغانستان هم نظیر دارد.

 

کابل پرس: در دوره ی طالبان وضعیت به چه شکلی بود؟

 

ایشور داس: دورهء طالبان نه تنها برای افغانستان، بلکه برای جهان یک سیاه روزی را به بار آورد. امروز از پیامد آن دوره ء طالبان هست که افغانها را به دیده شک و تردید می نگرند.

طالبها به اشارت بادارانشان، تندیس های ارزشمند ومحترم بامیان را نابود ساختند. شهادت بودای بامیان هرگز فراموش مان نمیشود. دست هندوان را از کارهای رسمی گرفتند و مانند قرون وسطایی از تفریق شان با مسلمانان پوشیدن دستمال زرد و علامه زرد را حکم کردند. آیا این همه رنج آور و شرم آور نیست. طالبها حتی در داد و ستد اموال تجاری میان هندوان و مسلمانان فرق بوجود آوردند.

 

کابل پرس: گزارش های نهادهای حقوق بشری مانند دیده بان حقوق بشر از دوره طالبان، حاکی از کشتار و قتل عام هزاره هاست. اين گزارش ها به خوبی می گویند که بطور خاص هزاره ها مورد حمله قرار گرفته و جنایات برنامه ریزی شده علیه آنان صورت گرفته است؟ در گزارش های مختلف نهادهای حقوق بشر، چندان وضعیت هندوان افغانستان مشخص نیست. چرا علی رغم محدودیتی که برای هندوان بود، بازتاب چندانی در گزارش های نهادهای حقوق بشر وجود نداشته است؟

 

ایشور داس: دقیق نمیتوانم به داوری این مساله بپردازم. شاید موضوع بیچاره گی بیشتر هندوان و نبود پشتیبانی کدام کشور دیگر درین زمینه نهفته باشد. مگر بازهم در انترنیت درین راستا خیلی نشرات صورت گرفته است. میتوان در رابطه با شهادت بودای بزرگ و در بازتابی علامه فارقه در شبکهء جهانی انترنیت به نشرات زیاد دست یازدید.

 

کابل پرس: آيا در رژيم حامد کرزی وضعیت هندوان افغانستان تغییر کرده است؟

 

ایشور داس: تا جایی که از امواج رسانه های گروهی شفاف پرداخت آگاه هستم نه. کدام تغییری عمده و با ارزش نیامده. غصب محل آتشسپاری ها ادامه دارد.

بدبختانه کودکان هندوان و سیکهـ ها در مکاتب رسمی جذب نمی شوند و موضوع تامین امنیت بهانه ی این کار است. بنابر رقم بلند پرسش های مذهبی در امتحان کانگور، چانس شمولیت هندوان در دانشکده های مهم خیلی ها کم است.

در قانون اساسی که هنگام حاکمیت کرزی تصویب شد، اهانت به سایر ادیان باز بوده و ازاینرو توهین به مقدسات هندوان جرم نیست. نشرات دولتی از برابری و برادری هندوان افغانستان با دیگرشهروندان حرفی به زبان نمی آورند. از 26ملیارد دالر کمک جامعهء جهانی یک دالر هم در جهت بازسازی زندگانی هندوان افغانستان به مصرف نرسیده است.

شهرکهنه کابل یعنی گذرهندو گذر وشوربازار از بیچاره ترین حصص کابل است که در واقع در گذشته ها حیثیت نبض کابل را داشت. چون یک حوزهء اختصاصی برای هندوان افغانستان وجود ندارد، در پارلمان حضور یک فرد هندو ویا سیکهـ به گونه انتخابی دشوار است لذا خانهء مردم از وضع زندگانی این عضو خانواده واحد افغانستان بی اطلاع مانده است.

 

کابل پرس: برای دستیابی به حقوق آنانی که اقليت خوانده می شوند، چه کاری باید کرد؟

 

ایشور داس: به پنداشت من، قبل از همه باید نخبگان فرهنگی وسیاستمداران از تعصب به دور باشند. فکر نمایند که همه باشندگان افغانستان بدون تبعیض، بدون تعصب، بدون امتیاز رنگ وخون، بدون امتیاز زبانی، قومی، ملیتی حق زندگی در افغانستان را دارا می باشند. همچنان جفا وستمی که در حق مذهب باوران دیگر ویا اقوام دیگر، درگذشته شده است، نکوش شود. دارندگان مذاهب مختلف در انجام باور های خود مانعی را نبینند. حق داشته باشند درس بخوانند. بتوانند در همه ادارات افغانستان و در همه وزارت خانه ها کار کنند. این عصر و وجدان این عصر قبول ندارد که حتما ً در وزارت خارجه فرزندان فلان قوم بروند و کار های شاق وکمر شکن را قوم دیگر بکند. ویا به این دلیل مزخرف که عده یی از مردم کشورما هندو هستند، فقط به فعالیت های محدود وبدون امنیت مالی وجانی زندگی نمایند. باید کاری شود که اول دامن تعصب وجهالت جمع شود.

 

در قانون اساسی ضروری است که حقوق همه رعایت شود. در سرود ملی نام اقوام افغانستان بدون ذکر هندوان افغان آمده که باید این تبعیض رفع شود. به بیان دیگر تامین حقوق اقلیتها در قانون نهادینه شود و از سطح شعار بازی های بی مورد به عمل پیاده گردد. درین راستا نخبگان فرهنگی باید آموزش بدهند ومردم را ارشاد نمایند.

 

کابل پرس: شما در زمینه حقوق هندوان فعالیت می کنید. پاسخ شما به آنانی که دفاع شما از هندوان را، گروه گرایی و قوم پرستی و...تعبیر می کنند چيست؟

 

ایشور داس: بودن در یک خانواده و پاسداری از حریم شریف خانواده حق مسلم هر انسان است. من جزء خانواده افغانستان و یک عضو خانواده ی شریف هندوان و سیکهـ افغانستان هستم. وظیفهء ایمانی و وجدانی مرا به این رسالت می کشاند. بدبختانه در کشور ما همین گونه معمول بوده  که از حق پشتونها، باید پشتونها، از حق تاجکها، تاجکها، از حق هزاره ها، هزاره ها واز  . . .  به دفاع برخیزند تا غیر از آن. وقتی هندو ها وسیکهـ های افغانستان از حق زنده ومردهء خود دفاع می کنند، معترضین آشکار بسازند که در کجایش قوم پرستی است . این حق انسانی ما است که می خواهیم آن را به دست بیاوریم. می خواهیم طوریکه ما دیگران را احترام کرده ایم ، به حق انسانی ما احترام نمایند.

پیش از نشرات کابل ناتهـ ، یادداشت هایم، در سایت و مجلهء معتبر فردا نشر می شد، اینکه کدام یک از نویسنده های چیره دست با القاب دکتر، اکادمیسن، استاد و دیگر در مورد هندوان نوشته اند، آگاه نیستم . اما پسانها اهالی کابل ناتهـ که شماری از نویسنده گان شفاف ذهن را همراه دارد، در زمینه چیزهایی روی کاغذ می آورند، نه قوم پرستی است ، نه بی احترامی به دیگران که خدا نکند چنین شود. بلکه آشکار می سازد که ما در همه اقوام وملیت های کشور خود طرفدار حق خواهی خود را داریم  که  این همه گناه نیست.

کابل ناتهـ، با پژوهش همه جانبه که از سوی اهل نظر و وارد به عمل آمد، ثابت کرد که بکاربرد اصطلاح «اهل هنود» برای هندوان و سیکهـ های افغانستان بیخی غلط و اشتباه است و امیدوارم که مطبوعات دولتی و غیر دولتی دیگر این اصطلاح را بکار نبرند.

 

کابل پرس: آيا به آينده ی باشندگان جایی که افغانستان نامش را نهاده اند امیدوار هستید؟

 

ایشور داس: بلی، ناامیدی که کفر است. نه باید چنین کرد.

نسل مهاجر افغانستان، که بیرون مرز بزرگ می شوند بردبارتر و شکیباتر استند. به یقین نزد آنها موضوع اقلیت و اکثریت مطرح نخواهد بود. افغانها در کشورهای اروپایی و امریکا اقلیت بیخی کم شمار هستند ولی قوانین این کشورها به گونه یی ست که یک روزی می تواند افغانزاده ای وزیر شود ویا شهردار، سفیر و دیگر . در حقوق مدنی و اجتماعی هریک شان مساوی با دیگر شهروند این کشورها هستند. در افغانستان عزیز نیز، نسل جوان ان شاء الله افق وسیع نظر را صاحب خواهد بود، دیگر به تبعیض به هر نامی پشت پا خواهد زد. رشد انسان جهل وتعصب وتبعیض را از طرف هر کس که باشد محکوم می کند. انسان در افغانستان هم رشد می کند. من این امید را دارم.

ما هندوان افغانستان از جور همسایه و پلوان شریک، شریک کسب وکار، بسیار بسیار کم شکایت و خاطره ی بد داریم تا از دولتها و ارگانهای قانونسازی آنها.

 

کابل پرس: چه سخنی با خوانندگان کابل پرس دارید؟

 

ایشور داس: فکر میکنم کابل پرس عزیز ما، بیشترین خواننده ها را همراه دارد. منحیث یک هموطن درد رسیده و از خانواده مظلوم هندوان و سیکهـ افغانستان، همین حرف را با ایشان دارم، که قطع نظر از قوم و مذهب و زبان و منطقه، افغانستان را خانه ء مشترک تمام مردم افغانستان بدانند و برادری و برابری تمام باشنده گان آن را ترویج و احترام کنند.

 

نه همسایه های مان و نه هم جامعهء جهانی دوست پاک نیت مان شده نمی توانند. این سرزمین را باید خود مردم ما بازسازی نمایند و پیش از هرگامی و طرحی، صفا و صمیمیت افغانها ضروری است تا چیزهایی دیگر.

از اقلیت مذهبی هندوباور و سیکهـ های افغانستان فرزندان رشیدی به صفت داکتر، انجینر، پروفیسر، آموزگار، کادرهای مسلکی ورزیده اداری، متشبثین بادرد به جامعه شریف افغانستان تقدیم شده است. فرزندان این اقلیت در شرایط ناگوار و نابسامان امروز هم با جدیت فوق العاده برای کسب تحصیل و آموزش حرفه های مناسب و سازگار می پردازند تا مصدر خدمات شایسته برای وطن و هموطنان شان شوند. کسی نمیتواند از نقش ترویج و توسعه هندوان در تجارت میوه خشک، صرافی و بازار یابی امتعه افغانی در خارج چشم پوشد.

 

پیام من برای مسؤولین گرامی کابل پرس این است که در تبلیغ حق وحقانیت وافشأ زشتی ها که شکر نام نیکی را داراست، به کار خویش ادامه بدهید وبرای خوانندگان با احساس این است که در پهلوی سایراحتیاجات مهم وطن مشترک وعزیز ما، حقوق غصب شده وبی حرمتی هندوان وسیکهـ ها را فراموش نکنید . در هرکجایی که هستید ، هر مشغولیتی که دارید، اهل قلم استید، یا از هنر و سیاست، فکر کنید که در حق آنها چرا بی حرمتی  وبی توجهی می شود.

  

 

 

 

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل    ۱٢٠        سال شـشم       ثور/جوزا  ۱۳۸٩  هجری خورشیدی      می  2010