چهل و نهمين جلسه گفتگو پلي ميان نخبگان و شهروندان بنياد آرمان شهر با عنوان فراز و نشيب هاي موسيقي ملي در افغانستان با حضور حدود شصت نفر از فرهنگيان، نخبگان، اهالي رسانه و هنرمندان برگزار شد.
آهنگ "شنيدم از اين جا سفر مي كني/ تو آهنگ شهر دگر مي كني" از هنرمند پرآوازه كشور آقاي ظاهر هويدا كه با صدا و آكارديون همايون هنر نوازنده و آوزا خوان جوان اجرا شد آغاز گر اين جلسهي گفتگو بود.
سپس مجري برنامه با اين مقدمه وارد بحث شد كه: "ما در افغانستان امروز در شرايطي زندگي مي كنيم كه شايد توجه به فرهنگ و ادبيات و حرف هايي از اين دست حاشيه به نظر بيايد اما واقعيت چيز ديگريست به قول حضرت مولانا:
هر كسي كو دور ماند از اصل خويش
باز جويد روزگار وصل خويش
ما در كشوري زندگي ميكنيم با ريشه هايي به عظمت مولاناي بزرگ، به عظمت حضرت حافظ، به عظمت سنايي، به عظمت ابوالمعاني بيدل و امثال اين ها و طوري كه براي تمام دوستان روشن است تاريخ ادبيات فارسي كه در واقع يكي از مهم ترين محملهاي فرهنگ اين سرزمين است تاريخ دوستي، مهر، عطوفت و تاريخ نفرت از جنگ است. و داروي اين دردي كه امروز در اين سرزمين جاريست و اين دردي كه امروز من و شما تجربه مي كنيم و آن كودكي كه شايد در هلمند بسته هاي ساجق در دستانش است و در يك عمليات انتحاري كشته مي شود، هدف مرمي قرار مي گيرد و هدف هاوان و راكت قرار ميگيرد چنگ زدن به همان فرهنگ غني و پرباريست كه تمام آن چيزهايي را كه به نام حقوق بشر به نام دموكراسي و به نام امثال اينها عده اي قصد صادر كردن شان به افغانستان را دارند چيزهايي است كه ما در گذشته خود داشتيم و اين يك ادعا نيست بلكه با نگاهي
گذرا به طور مثال به مثنوي معنوي حضرت مولانا ميتوانيم به اين نكته برسيم كه آن چيزي كه به نام حقوق بشر امروز ميخواهد به اين كشور وارد شود در اين سرزمين وجود داشته و تنها اين تنبلي و عدم تعهد و توجه ما به اين مسايل بوده كه امروز اين كشور در چنين شرايطي قرار دارد.
مي خواهم بسيار كوتاه بگويم كه پاسخ آرمان شهر و تمام كساني كه آرمان شهري فكري ميكنند به وضعيت فعلي و شرايطي كه امروز در افغانستان حاكم است فرهنگ ميباشد ما اگر به فرهنگ خود توجه كنيم هيچ گاه تن به جنگ نميدهيم ما اگر به فرهنگ خود توجه كنيم هيچ وقت و به هيچ بهانهاي دست به كشت و كشتار و قتل و غارت نميزنيم. در واقع اين توجيه خوبيست كه ما در اين شرايط ناهنجار بايد به سمت فرهنگ نگاه كنيم تا از وضعيت فعلي برهيم و نجات يابيم."
در اين جلسه قرار بود شاهبانوي موسيقي افغانستان استاد مهوش سخنراني كنند كه به علت كسالت، متن سخنراني ايشان توسط آقاي جاويد فرهاد قرائت شد.
خانم مهوش در متن سخنراني خود از موسيقي امروز افغانستان با نگراني ياد كرده بودند و موسيقي را هنري خواندند كه در پيوند با عواطف انسان و حس دروني وي شكل ميگيرد و تاثيري قابل ملاحظه را بر ذهن انسان بر جا ميگذارد.
استاد مهوش در اين نوشته با تأسف از وضعيت موسيقي امروز افغانستان ياد كرده بودند. در اين نوشته اين گونه آمده بود: " توجه نكردن به اساسات موسيقي، خودسريها، ثبت و پخش آهنگهاي بدون كيفيت و دهها مسألهي ديگر در كشور سبب شده كه بسياري از علاقهمندان هنر موسيقي از اين هنر مقدس دوري جويند ابتذال در انتخاب شعر و صدا و عدم توجه به ارزشهاي موسيقي شفاهي يا فلكلور از شمار ديگر اين نابسامانيها در عرصه موسيقي دانسته ميشود. از ياد بردن موسيقي خرابات و ناديده گرفتن هنرمندان خرابات از شمار مشكلات ديگري است كه چهرهي اصيل موسيقي را در كشور ما كم رنگ ساخته است با آن كه من به عنوان رهرو راه هنر تلاش هنرمندان جوان را در عرصه موسيقي به ديده قدر مينگرم اما چيزي كه مرا همواره مشوش ميسازد نداشتن زمينههاي آموزش موسيقي و نبودن كانونهاي فعال براي فعاليت اين جوانان است. هنر
چيزي است كه در حمايت و با آموزش بيشتر تقويت مييابد و گلهاي اين باغستان سبز زماني شكفته تر ميشود كه باغباني دلسوز از آن نگهباني كند.
چيزي كه در زمينه ابتذال آفريني و ابتذال پسندي در زمينه موسيقي افغانستان به ويژه در زمان كنوني مطرح است عوامل و انگيزههاي متعددي دارد كه يكي از اين عوامل نبودن نهادهاي مسوول نظارتي و ارزيابي كننده براي ساماندهي روند موسيقي و فعاليتهاي هنري در اين عرصه است پخش و نشر آهنگها و كليپهاي مبتذل در رسانهها و عدم توجه براي ارزيابي فني آنها بيشتر خاصيت ديداري به آهنگها داده و در اين روزگار به تعبير معروف موسيقي ديده ميشود و نه شنيده.
در اين نوشته ايشان چنين ادامه داده بودند: با آن كه تعداد زيادي علاقهي فراوان به فعاليت در عرصهي موسيقي دارند اما بيشتر اين فعاليتها هنجارمند و مبتني بر روشهاي مسلكي نيست. ناهماهنگي ميان شعر و ساخت آهنگ، نادرست خواني شعر و تصنيفهاي آهنگ، عدم توجه بر ويژگيهاي سه گانهي سُر، لي و تال و غيره موارد از ناهنجاريهايي است كه فرا راه موسيقي كشور ما قرار دارد. نكته ديگري كه ميخواهم بر آن تأكيد كنم فراموشي موسيقي كلاسيك و به حاشيه راندن اين گونهي هنري در افغانستان است. به درستي ميتوان گفت كه امروز انگيزههاي موثري براي فرا گيري موسيقي كلاسيك وجود ندارد و بيشتر هنرمندان نوپاي ما ضرورتي براي يادگيري اين گونهي هنري را در خود محسوس نميپندارند در حالي كه به تعبير استادان بزرگ موسيقي فراگيري زمينههاي موسيقي كلاسيك نخستين سنگ بنا براي فعاليت در عرصهي موسيقي
پنداشته ميشود.
استاد مهوش پيشنهادات خود براي اصلاح وضعيت موجود را به اين بيان شرح داده بودند:
1- توجه به شيوههاي فني و رعايت اساسات موسيقي
2- به منظور رشد و توسعه موسيقي بايد فعاليتهاي جريان ساز شكل بگيرد.
3- حضور بانوان و فراهم سازي زمينههاي آموزش آنان در جنب يك هنرستان موسيقي از اولويتهاي مهم دانسته ميشود.
4- بازيابي ظرفيتهاي موسيقي شفاهي و توجه به اساسات موسيقي اصيل كشور اصلي مهم دانسته ميشود.
ايشان در پايان حرف هاي خود از مقامهاي مسوول دولتي به خصوص وزارت اطلاعات و فرهنگ خواسته بودند تا در زمينهي رشد موسيقي در افغانستان تلاشهاي همه جانبه نموده و از حمايتشان در اين عرصه دريغ نورزند.
سخنران ديگر اين مراسم آقاي مهندس سديد رييس بخش موسيقي وزارت اطلاعات و فرهنگ بودند كه نيازمندي موسيقي امروز افغانستان را رجعت به موسيقي اصيل اين مرز و بوم خواندند كه بايد در مطابقت به معيارهاي اخلاقي براي احياي آن تلاش صورت گيرد.
آقاي سديد در اين باره گفتند: من بسيار رنج ميبرم زماني كه ميبينم تلوزيونهاي خصوصي آهنگهايي را به نشر ميرسانند كه در آواز خوانندههايش اثري از هنر ديده نميشود كه به دليل اغفال كردن ذهنيت مردم و فريفتن آنها تلاش ميكنند براي آهنگهاي خود به ظواهر بپردازند و آرايشهاي ديگري بدهند و كليپهاي شان را در كشورهاي تاجيكستان، ازبكستان و ... ثبت ميكنند و حتي از صحنههاي مستهجن استفاده ميكنند و نام اين كارها را هنر ميگذارند"
او گفت مشكلات ديگري هم فراراه هنر موسيقي وجود دارد كه بسيار زياد است.
در پايان بخش سخنراني اين جلسهي گفتگو البته سوالهايي از سوي شركت كنندگان نيز مطرح شد كه توسط سخنرانهاي اين جلسه به آن ها پاسخ داده شد.
قسمت دوم اين مراسم نمايش فيلم مستندي بود از آقاي طارق مرزبان كه پارههايي از زندگي هنرمند حنجره طلايي كشور آقاي ظاهر هويدا را در عالم غربت به نمايش ميگذاشت.
طارق مرزبان متولد سال ۱۳۳۸ در کابل است و دانش آموختهي بخش آلمانی دانشکدهی ادبیات دانشگاه کابل ميباشد. وي در آوان جوانی به کار مطبوعاتی به حیث رسام، طراح و کاریکاتوریست در رسانههای چاپی آنزمان مانند روزنامهی کاروان، انیس، حقیقت انقلاب ثور، مجلههای انیس اطفال، ژوندون، هنر، فرهنگ خلق و... روي آورد و با سهمگیری و همکاری در ساختن فیلمهای مستند و نیمه مستند و داستانی برای سینِما و تلویزیون قدم به عرصه سينما گذاشت.
او چهار سال همکاری با تلویزیون دویچه وله را در پرونده فعاليت رسانه اي خود دارد و هم چنان هم كاري و سهمي در نوشتن فیلمنامه و ساختن فیلمهای داستانی بلند سینماییِ «دیدار The Crossing» و «پایان دریا La Fine del Mare» در پرونده كار سينمايي او درج است.
فيلم مرغ طوفان با اين كه در افغانستان شاهد اولين نمايش عمومي خود بود پيش از اين در فستیوال های بلگراد (صربستان-۲۰۰۷)، شفیلد (انگلستان-۲۰۰۸)و وروسلاو (پولند-۲۰۰۹) نمایش داده شده است.
ظاهر هويدا هنرمند آوازه دار افغانستان در اين فيلم مستند مرد ميان سال شكسته ايست كه ميتواند نمايندهي نسل فرهيختهي ما در دنياي غرب و در عالم مهاجرت باشد. در فيلم مرغ طوفان اندوهي كه در صدا و سيماي آقاي هويدا به چشم مي خورد البته به كلمهها و جملههاي شكوه آميزش نيز رسوخ كرده. مردي كه قسمت زيادي از ساليان عمرش را فداي موسيقي كرد و امروز در ديار غربت تلخ تلخ صدايش بلند است و حالا زمزمهي:
آسمان رنگ تو آبي آبي
آسمان درياي پر ز آبي
يا
آسمان عاشق مهتاب تو ام
وز ستاره هاي شب تاب توام
او حزني عجيب را به مخاطب منتقل مي كند و در عوض حزن صدايش در آهنگ :
چي ديدي
چي شنيدي
كه از پيشم رميدي
مگر يارت نبودم
گرفتارت نبودم
چرا از من رميده ناز كردي
جفا آغاز كردي
صد چند شده است گويا با اين ترانهي عاشقانهي حزن آلود درد غربت نيز آميخته است.
فيلم مرغ طوفان از معدود فيلم هاي مستندي است كه در افغانستان و دربارهي اهالي فرهنگ به ويژه آناني كه هنوز دم و بازدمي دارند ساخته شده است و اين قدم ارزنده و نيكويي است كه تداوم آن ميتواند كمك زيادي به ارايهي آن چه بر اهالي فرهنگ اين مرز بوم چه در داخل و چه در خارج مي گذرد نمايد و چهرههاي بزرگ فرهنگ امروز ما را از دريچهي اين چشم شيشه اي نيز زنده نگه دارد تا آناني كه بعد از ما خواهند آمد از اين گنجينههاي ارزنده بيبهره نباشند.
آنان كه كهن شدند و اينها كه نوند
هر كس به مراد خويش يك تك بدوند
اين كهنه جهان به كس نماند باقي
رفتند و رويم و ديگر آيند و روند |