محمد رازق فانی فرزند محمد صدیق در زمستان سال 1322 خورشیدی در گذر بارانه ی کابل چشم به جهان کشود. بعد از تکمیل دوره ی ابتداییه و ثانوی در کابل، تحصیلات عالی را تا سطح ماستری در رشته ی اقتصاد در بلغاریه تمام نموده است. فانی از سال 1340 خورشیدی به سرایش شعر آغاز نموده و تقریباً ار همان سالها، سروده هایش در برگهای مجلات و جراید کابل اقبال یافته اند.

نخستین گزینه ی شعر فانی زیر نام »ار مغان جوانی«  در سال 1344 خورشیدی از سئی وزارت اطلاعات و کلتور وقت چاپ و حایز جایزه ی ادبی نیز گردیده است.

» بارانه «دومین اثر مستقل فانی در قالب داستان میانه، در سال 1363 خورشیدی اقبال چاپ یافت و دومین گزیده شعر فانی زیر نام »پیامبر باران « در سال 1365 خورشیدی از سوی انجمن نویسنده گان افغانستان به زیور چاپ آراسته گردید.

رازق فانی سوای سرایش شعر و داستان، طنز نیز می نویسد، چنانچه تعدادی از طنز های وی در بهار سال 1367 خورشیدی زیر نام »آمر باصلاحیت «به شکل کتاب مستقل از سوی انجمن نویسنده گان افغانستان چاپ و منتشر گردیده است.

در هجرت نیز از شادروان فانی گزیده های شعری اقبال چاپ یافته اند، که از آن شما می توان از این ها یاد کرد:

1 ــ  ابر و باران» اپریل 1994 کلیفورنیا».

2 ــ  شکست شب» جولای 1996 ساندیاگو«

یادواره :

این زنده گی نامه از جلد اول کتاب » سیماها و آواها« ،گرفته شده است

 نعمت حسینی 

مار

از عشق مرا گفتی بگذر که خطر دارد
عاشق نه ز جان ترسد، نی غصه سر دارد
من عاشق جانبازم، جان در خطر اندازم
هر چند که این بازی دانم که خطر دارد
در شهر اگر غوغاست، از بیخبران بر پاست
با چشم سخن گوید، ان کس که خبر دارد
ان شیخ که شب خیز است، نی از پی پرهیز است
شب در صف شبگردان،صد کار دگر دارد
هر لاله ز شصت او، تیری به جگر خورده
هر ساقه ز دست او، داغی ز تبر دارد
ان جاده که می پوید، پر پیچ و خم است ای دل
و ان واژه که می گوید، صد زیر و زبر دارد
گر زخم خورد بر سر، بیرون مشو از سنگر
ور مرد مکن باور، کاین مار دو سر دارد
رازق فانی