کابل ناتهـ، Kabulnath

 
 
 
 
 

یک یادداشت از

مسعود راحل پژوهشگر و فیلسوف افغان
شهر کلن ـ المان

 
 
 
 
 
 

 بدینوسله ابتکار فرخندهء برادر گرامی ایشور داس عزیز را، در رابطه با مطرح کردن آثار مریم محبوب، یکی از مهم ترین نویسنده های ادبیات معاصر افغانستان به ایشان و به علاقمندان ادبیات کشور تبریک می گویم.

 

من در سال های ۱٩۷٠-۱٩۷۶ به عنوان محصل پوهنحی ساینس، در عین زمان همکار مجلهء ژوندون و روزنامهء انیس بودم و با همکاران مطبوعاتی از جمله شادروان سرشار شمالی، محمود فارانی، شادروان روستا باختری، و رهنورد زریاب آشنایی داشتم. مریم محبوب را به عنوان همکار مجلهء ژوندون می شناختم.

 

مریم محبوب، در آن سال ها در زمان مدیریت برادر شهید نجیب رحیق در ژوندون، شروع به نوشتن کرد. در همان آغاز، نوشتار های مریم محبوب مورد تحسین یک عده یی از نویسنده های نسل قدیم تر بود.

برای من قابل تعجب بود، که روستا باختری، یک انسان منزوی و کم حرف، که از تمجید اصلا تنفر داشت، آیندهء بزرگی را برای این نویسندهء جوان نوید می داد.

 

وقتی امروز، آثار مریم محبوب را مطرح می کنیم، در بٌعد آن آینده ای قرار داریم که روستا باختری از آن نوید می داد.

امیدوارم این آینده پایان نیافته باشد.

 

واقعا نثر مریم، در همان آغاز یک نثر تازه، پویا و موشکافانه بود. مریم محبوب بدون شک، در پهلوی سپوژمی زریاب از مهم ترین نویسنده های زن در افغانستان می باشد.

بدون شک نوشتارهای سه نویسنده جوان ما:

خالد حسینی، عتیق رحیمی و مریم محبوب، نوید بخش فضل تازه ای در بٌعد ادبیات افغانستان می باشد.

 

پرداختن به واقعیت در هم شکسته ای، افغانستان، بعد از سه دهه خشم و هیاهوی سیاسی کار ساده ای نیست. واقعیت فعلی افغانستان خودش یک نوع ادبیات عینیت یافته است.

 

در این قبرستان سرنوشت ها، و زنده گی نامه های درهم شکسته ما، می توانیم "شاه لیر"، "هملت" و "مگبیت" را پیدا کنیم و خفاش های "اوگارآسن پو «کا» " ی که همه جا حضور دارند.

 

بازگویی و کشف دوباره این واقعیت درهم شکسته از طریق نویسنده های جوان ما قابل ستایش است. متاسفانه برایم وقت مسیر نشد که بررسی عمیق تر از آثار مریم را مطرح کنم.

 

بدین وسیله برای مریم محبوب، همکار قدیمی ام آرزوی مؤفقیت می کنم. 

 

 

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل    118          سال شـشم       حمل/ ثور  ۱۳۸۸  هجری خورشیدی      اپریل  2010