کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



Deutsch
هـــنـــدو  گذر
قلعهء هــــنــدوان
همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل



 

 
 
 
 
 
لالهء آزاد
 
 
احسان لمر
 
 

  من لالهء آزادم خود رویم و خود بویم

در دشت مکان دارم هم فطرت آهــویم

 

    هر هموطنی وقتی شعر و آهنگ، « لالهء آزاد» را میشنود ویا میخواند، از شاعر سترگ نستوه،هردم شهید ، زجر دیده ونهایت والا مقام روانشاد محمد ابراهیم صفا  یادی مینماید وبه جاودانه بودن این فرزند فرزانه افغان فخر مینماید.

     در اواخر قرن  نزدهم میلادی وبا تسلط بریتانیه بر نیمقارهء هند قلعه و امول محمد اعظم یوسفزائی پدر کلان استاد صفا که از مبارزین ضد استعمار وقت بود، توسط عمال و ملیشه های استعمارگران درحومه گلگت چترال غارت و به آتش کشیده شد و از برکت تسلط بریتانویان در هند داستان غم انگیز این فامیل هم آغاز میشود، ناظر صفر فرزند او که در اسارت ملیشه ها بود توسط  تاجری از دوستان فامیلی شان آزاد و به افغانستان منتقل گردید که  بعداً  در دوره  امیر عبدالرحمن خان شامل دربار و در دور پسرش امیر حبیب الله خان امین اطلاعات آن رژیم بود،نامبرده با سردار نصر الله خان برادر شاه دوستی نزدیک داشت. سه  فرزند ناظر صفر استاد ابراهیم صفا ، استاد محمد انور بسمل و اسمعیل سودا، تاج سر و فخر افغانستان میباشند. استاد محمد ابراهیم صفا که در سال 1285 شمسی مطابق 1906 میلادی متولد شدند." او از نادر بزرگ مرداني است که در گذر زمان بيش  از پيش  جنبه های مختلف  شخصيتش از محاق غفلت و فراموشی بيرون می شود و به درخش آغاز می کند.
دربارهء آن شخصيت وسيع النظر و جليل القدر هر که از هر موضع و مقامی چيزی بنويسد، قلم در دستش ميلرزد، چه او از جانبی شاعری مبتکر ، نوآور ، سنت شکن و بسيار صاحب قريحه بود، از جانب ديگر نظريه پرداز و فيلسوفی ژرف انديش و آگاه بر جنبه های گونگون مسايل دورانش بود، از جهت سوم او مبارزی شوريده سر و مشروطه خواه بود در مقابله با استبداد حاکم ، انواع مظالم را تحمل کرد و پيشاپيش زمانش حرکت کرد. "1

      نام  استاد بسمل و بعداً  دو برادر دیگرشان استاد صفا و سودا هم در مسیر راه  بیدار گرانهء سید جمال الدین افغان رقم زده شد و چون صدها و هزاران دیگر حق را میخواستند و درین مسیر مبارزه می نمودند، اما حامیان  جهل، ظلم، دهشت و وحشت آنها را در زنجیر و زولانه نموده راهی زندانها ساختند،در دورهء خانواده نادر خان سرنوشت  پیر و جوان و کودک این فامیل در جمع هزاران آزادیخواه دیگر بدون دلیل، برهان، بازپرسی ، تحقیق و محکمه در زندانهای ارگ، سرای موتی و دهمزنگ رقم زده شده بود، تا این که اسمعیل سودا بعد از شش سال تحمل زجر و شکنجه رژیم و مدیر محبس شان سید کمال خان بها، در اثر مریضی تبورکلوز (سل)  در دهمزنگ وفات نمود. استاد صفا  14 سال را در زندان هاشم خان گذرانید، دراجتماع صدارت که غرض  ابلاغ محکومیت  قاتل نادر خان دایر شده بود محمد غوث نائب سالارو یک ملای عضو جمعیت العلما و بعداً عبدالاحد مایار رئیس شورا، عبدالغنی  گردیزی قلعه بیگی خواستار اعدام چهار نفر دیگرهم  بودند که عبارتند از: محمد انور بسمل، عبدالهادی داوی، محمد سرور جویا  و غلام محمد غبار. درین جریان  فضل احمد مجددی حضرت شوربازار( وزیرعدلیه حکومت سردارمحمد هاشم ) صدا مینماید که:  " بجرم کشتن  پادشاه اگر اعدام نشوند  باید  بجرم دهریت اعدام شوند".

 

     استاد صفا بعد از آزادی از زندان استبدادی در خدمت معارف و مطبوعات بودند که دو منبع و مرکز بیدارگری و روشنگریست. چون صفا به دورانقلابیون آزاده و نهایت وطنپرست تعلق دارد که درره مشروطیت" ترک جان و ترک مال و ترک سر " نموده بر امیر غضبناک جواب دادند "ما نمک این ملت را خورده به آن وفا داریم" " محاسبه ملت با شما شنکجهء ایست ابدی" و یا استاد قاسم افغان سفیر بریتانیه را به نواختن آهنگ مکتب ماست استقلال واداشت بناعاً صفا می سراید که :

 

لیک گر در خواب  باشد  باغبان

گل  نــیابد  از کف  گلچین  امان

پاس  باید  داشت  نه خواب گران

هان عزیزان وقت بیداریست هان

باغتان گلجوش و در باز این چرا

اینقدر ها خواب  تان سنگین  چرا

 

     « نوای لاله » یا لالهء آزاد سروده دیگر استا د میباشد که تا نهایت بر مردم ما آشنا است، هر بیت این سروده،هر حرف و کلمه آن پیام حریت و آزاد زیستی و فخر بر استقلال را متبارز میسازد،" لاله  نماد عشق، انقلاب و رستاخیز است و این واژه گاهی به معنای قاموسی خویش و گاهی به معنای رمزی در دستاه تخیل او راه دارد. شعر« لالۀ آزاد» که معروف ترین سرودۀ اوست و سالها شاگردان  مدارس در کتابهای قراأت فارسی مکاتب کشور،خوانده اند و به یاد سپرده اند ؛ نمونۀ درخشانی است از باور وی به آزادی و آزادگی.در این شعر که از صنعت تشخیص بهره گرفته است در واقع به  آدم هایی نظر دارد که همانند لالۀ  آزاد ،« رنگ رخسارۀ شان از خون رگ شان رنگین است»؛ « در بند کسی نیستند» ؛ «آزاده اند» « منت کسی را نمی پذیرند» « آزاده  آمده اند و آزاده  میروند»

 من  لالۀ  آزادم ، خود رویـم  و خود  بویم       

در دشـــت مکان  دارم  هم  فطرت آهــویم

آبــم  نــم  باران است  فارغ  ز  لب  جویم

تنگست  محیط  آنجا  در  باغ   نمی  رویم

ازخون رگ خویشست گر رنگ برخ دارم     

مشاطه  نمیخواهــد  زیبایی  رخســــــــارم

بر ساقــه  خود  ثابت  فارغ  ز  مدد   گارم

نی  در طلب  یارم  نی  در غــم  اغـــیارم

از سعی کسـی  منت  بـر خود نپـذیـرم  من 

قیـد  چمن و گلشـــن  بر خویش نگیرم  من 

 بر فطرت  خود نازم ، وارسته ضمیرم من           

  آزاده  برون  آیــــــم ، آزاده  بمـــــیرم من            

 

     جناب محمد یوسف صفا فرزند فرزانهء استاد مجموعهء اشعار و سروده های پدر شانرا  در سالهای اخیر به  نشر سپردند که نهایت پر محتوا و عالیست که هزاران شادباش  و مبارک باد نثار خود شان وهمه فامیل محترم صفای باصفا باد. مطالعهء این مجموعه پر غنا را بردوستان یاد آوری مینمایم.

    

    قابل توجه است که ازین فامیل منور و فرهنگی مجموعه  اشعار دو برادر دیگر، محمد  انور بسمل برویت  اصل دیوانها قلمی اشعار شان وهم اشعار و یاد داشتهای پراگنده وی، وهمچنان اشعارجوان نامراد  محمد اسمعیل سودا تحت عنوان « بیاض سودا» را هم  آقای کلیم الله ناظر نواسه بسمل  طبع  نموده اند که در جایش در باره خواهم نوشت.

 

 

منابع

 

1.       دکتور اکرم عثمان ـ  استاد صفا بزرگمردی با استعدادها و درخششهای کم نظير ـ سایت فردا

2.       لطیف ناظمی  ـ ابراهیم صفا شاعردرد آشنای تلخکام ـ سایت انترنتی دویچه وله مورخ 5 جولای 2007.

3.       محمد یوسف صفا ـ لالهء آزاد مجموعهء شعر از استاد محمد ابراهیم صفا ـطبع ورجینیا ایالات متحده امریکا.

4.       سایت انترنتی صدا سوخته  ـ  محمد ابراهیم صفا ـ 

5.       دانشنامهء آریانا  ـ محمد ابراهیم صفا ـ

6.       نوای افغانستان ـ صدمین سالروز تولد محمد ابراهیم صفا ـ

7.       پیمان ملی ـ تجلیل از صدمین سالروز تولد شخصیت فرهنگی و اجتماعی استادصفا ـ

  

 

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل    117            سال شـشم       حمل  ۱۳۸۸  هجری خورشیدی      اپریل  2010