کابل ناتهـ، Kabulnath

 
 
 
 
 
فانوس
 
 
مریم عظیمی
 
 

دراین دوری

که دشمن

چشم بسته

برشکست خود

و فریادش

بر آورده:

« فانوس مرده است!»

از کوره های داغ

باید که سرکشید!

همرزم!

ای مسافر شکسته پر

راستای منزل مقصود

وای بر تو!

گر فراموشت شود

از من:

اگر نفس نتوانی کشید

دیر خواهد بود!

پا باید رفت!

دست ها را دست نمود!

و

در مساحت انسان های این گردون

سپرزوار کنون

دانه های سرخ اندوخت!

و

فانوس جاودان افروخت!

 

 

اسلو ـ میزان ۱۳۷۳

مطابق اکتوبر ـ 1994 

 

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل ۱۱۵           سال شـشم       حوت  ۱۳۸۸  هجری خورشیدی       مارچ  2010